علاوه بر این، در این جا لازم به ذکر است که آنچه در مورد طبیعت بشر و امر مترتب بر آن، یعنی لزوم اختلاف، بیان شد، به معنی حتمی و بدون قید و شرط بودنِ وقوع اختلاف و در همهی اوقات و حالات و شرایط نیست، همچنان که به معنی محالبودنِ وقوع توافق در میان بشر گرچه تا یک مدت هم باشد نیز نیست، و نیز به معنی محالبودنِ اتفاق بر حق و حقیقت نیست، بلکه فقط به این معنی است که آنچه در مورد اختلافِ طبیعت و امیال و ادراکات و تواناییهای فکری و مواردِ دیگر در میان بشر بیان شد، این موجب میشود که انسان، در صورتِ مهیا بودنِ شرایط و اسباب و منتفیبودن موانع، دارای استعداد کافی جهت اختلاف ناپسند باشد و اگر چنانچه فطرت به صورت سلیم باقی بماند، بشر حق را درک کرده، اسباب اختلاف نکوهیده از او زایل میشود، زیرا خداوند متعال انسان را براساس شناخت خداوند و ادراک حقیقت سرشته است، لکن این فطرت هم ممکن است که دچارِ آلودگی و انحراف شده، در نتیجه حق را نبیند و صاحبانش در آن اختلافِ ناروا بیفتند و انحراف آن هم ممکن میباشد، زیرا انسان به صورتی خلق شده که انحرافناپذیر است و دلیل همهی این گفتهها هم، سخن خدا و پیامبر او میباشد؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیۡهَاۚ لَا تَبۡدِیلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ٣٠﴾ [الروم: ۳۰]، «روی خود را خالصانه متوجه آیین (حقیقی خدا، اسلام) کن. این سرشتی است که خداوند مردمان را بر آن سرشته است. نباید سرشت خدا را تغییر داد. این است که دین و آیین محکم و استوار و لیکن اکثر مردم (چنین چیزی را) نمیدانند». پیامبر بزرگوار ج هم میفرمایند: «هر کودکی که به دنیا میآید با فطرتی پاک به دنیا میآید و این پدر و مادر اویند که او را یهودی یا مسیحی و یا زرتشتی میکنند، آنچنان که حیوان بچهای کامل به دنیا میآورد، آیا در آن بچه حیوان شما نقصی مشاهده میکنید؟ این شما هستید که گوش یا بینیاش را میبرید و آن را ناقص میکنید». این موضوع، شبیهِ استعداد انسان برای کسب و یا از دستدادنِ سلامت و شفا در صورتِ مهیا شدن شرایط و اسبابِ به دستآوردن یا از دستدادن آن است.
مقاله پیشنهادی
خیار(داشتن اختیار در معامله)
حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …