از جمله اختلافهای ممدوح و ستوده، مخالفت فرد مسلمان با اعیاد و عبادات و سنتها و عرفهای جاهلی است؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِیَّهِ ٱلۡأُولَىٰ﴾ [الأحزاب: ۳۳]، «و همچون زینتنماییِ جاهلیتِ پیشین زینتنمایی نکنید». و رسول خدا ج هم در روایتی در بخاری و مسلم فرمودهاند: «هرکس (برای متوفا) بر صورت خود بزند یا گریبان خویش را پاره کند و (در گریه و شیون و رثای خود) سخنان جاهلی- یعنی هر سخنی که بیانگر ناخشنودی از قدر خداوند باشد- از ما نیست». حال، وقتی که مطلوب از شخص مسلمان این است که با کارهای جاهلی مخالفت ورزد- و این کار هم با ترک و کنارهگیری و رویگردانی از آنها ممکن است- بنابراین، اگر کسی این سنتهای جاهلی را زنده کند و یا مردم را به آنها فرا خواند، در گناه و نافرمانی بزرگی از شرع اسلامی میافتد، در حدیث شریف آمده است: «أَبْغَضُ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ ثَلاَثَهٌ: مُلْحِدٌ فِی الحَرَمِ، وَمُبْتَغٍ فِی الإِسْلاَمِ سُنَّهَ الجَاهِلِیَّهِ، وَمُطَّلِبُ دَمِ امْرِئٍ بِغَیْرِ حَقٍّ لِیُهَرِیقَ دَمَهُ»، «مبغوضترین مردم نزد خدا، سه کس هستند: کسی که در حرم از حق منحرف شده، مرتکب گناه و خلاف میگردد، کسی که در اسلام به دنبال سنتهای جاهلی (و زندهکردن) آنها باشد، کسی که به ناحق دنبال ریختن خون کسی باشد»؛ إبتغاء به معنی طلب و اراده است و بنابراین، هرکس در اسلام ارادهی این را بکند که به چیزی از سنتهای جاهلی عمل کند، در معنایِ این حدیث شریف داخل میشود. منظور از سنّت جاهلیت هم، عادات و عرفهای آنان در عبادت و موارد دیگر است. اطلاق کلمه سنّت بر کارهای جاهلی نیز، برحسب اصل و معنای لغوی (و نه معنای اصطلاحی) میباشد[۱].
[۱]– فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مناوی ۱/ ۸۱٫