از جمله اختلافهای مذموم است اختلافهایِ اهل هوی و اهل بدعتِ منتسب به اسلام که اهل اهواء نامیده میشوند، با نسبت دادنشان به هوی، یعنی آنچه که نفسشان آرزو میکند و مخالف حق است براساسِ تأویلات فاسد و باطلی که نفس مؤمن آن را نمیپذیرد، مگر آنگاه که نفسش با هوی و هوس درآمیخته باشد. از جملهی این افراد میتوان به خوارج اشاره کرد، زیرا اینان قرآن را حسب میل و هوای خود تأویل کردند و با حقی که جماعت مسلمانان بر آن بودند مخالفت ورزیدند و از آنان جدا شدند و خون مسلمین را حلال دانستند. احادیث فراوانی هم در مذمتِ خوارج و دفع شرشان حتی اگر به وسیلهی جنگ با آنان هم شده باشد، وارد شده است و برآیندِ این احادیث آن است که اگر کسی از هوایِ نفسِ خود تبعیت نماید، در ضلالت سقوط میکند، گرچه عبادت زیادی هم انجام داده باشد و به همین دلیل هم، ابن عباس- که نزد او در مورد خوارج و کوششها و نمازشان سخن گفته شده بود- گفته است: «آنان تلاش و اجتهاد بیشتری از یهودیان و مسیحیان ندارند و حال آن که یهودیان و مسیحیان هم بر گمراهی هستند»[۱].
اهل بدعت، به معنای عام، کسانی هستند که در اسلام چیزهایی را ایجاد میکنند که خداوند و رسول او آنها را تشریع نکردهاند و به همین دلیل هم، در ورطهی مخالفت با شرع و سنتهای اسلام میافتند، و بدعت در اصطلاح شرعی، آن چیزی است که خدا و رسول او آنها را تشریع نکردهاند و نیز، همهی آن چیزهایی است که شریعتِ حنیف اسلامی نه به صورت ایجاب و نه به شیوهی استحباب به آنها امر نکرده است، اما آنچه که به صورت ایجاب یا استحباب به آن امر شده و با ادلّهی شرعی دانسته شده که به آن امر شده است، اینها در زمرهی دینی به حساب میآیند که خداوند آن را تشریع کرده است، خواه در زمان رسول خدا ج به آن عمل شده باشد و خواه در زمان ایشان به آن عمل نشده باشد، اما بعد از ایشان و به فرمان ایشان به آن عمل شده باشد، مانند جنگ با مرتدان و خوارج که این موارد در شمارِ سنّت رسول خدا بوده، خارج از آن نیست؛ همچنین، سنّت خلفای راشدین هم در شمار دین است، زیرا رسول خدا ج امر به تبعیت از سنّت خلفای راشدین کردهاند[۲].
[۱]– الشریعه، آجری، ص ۲۸٫
[۲]– مجموع الفتاوی، ابن تیمیه ۴/ ۱۰۸٫