اولا؛ ظن، یعنی صحت نسبت حدیث آحاد به کسی که از وی نقل شده است ترجیح داده میشود (نه عدم صحت آن)[۱]، و البته این امر بر حسب مراتب حدیث که سابقا بیان گردید مختلف است، و گاهی احادیث آحاد – هرگاه قرائن و اصول به آن شهادت دهند – مفید علم واقع میگردند (یعنی از حالت ظن به یقین مبدل میگردند)[۲].
دوما؛ عمل به مدلول آنها، یعنی اگر حدیث آحاد خبری را برساند باید تصدیق شوند، و اگر امر و نهی بودند باید اجرا شوند.[۳]
اما احادیث ضعیف هیچکدام؛ نه ظن و نه عمل را فایده نمیرسانند[۴]، و جایز نیست که آنها را بعنوان دلیل (شرعی) معتبر دانست، و همچنین جایز نیست که آنها را بدون بیان ضعفشان – بجز در ترغیب و ترهیب[۵] روایت نمود، البته برخی در روایت احادیث ضعیف با وجود شروط سه گانهی زیر، تساهل کردهاند:
۱- ضعف آن نباید شدید باشد.
۲- باید اصل عملی که ترهیب و ترغیب در آن ذکر شده است، ثابت باشد.
۳- شخص نباید معتقد باشد که پیامبر ج آن حدیث ضعیف را فرمایش کرده است.
و بر این اساس ذکر احادیث ضعیف در ترغیب چنین فایده میرساند: تشویق نفس بر انجام عملی که ترغیب شده است به امید رسیدن ثواب آن عمل، سپس یا ثواب خواهد رسید و یا در غیر اینصورت اجتهاد او در عبادت ضرری به وی نمیرساند، و ثواب اصلی که بر انجام عملِ امر شده مترتب است از او فوت نخواهد شد. و فایدهی ذکر آن در ترهیب؛ تنفر نفس از انجام عملی که از آن بیم داده شده است از ترس افتادن در عقاب آن عمل، و اگر از آن اجتناب ورزید ضرری نکرده است هرچند آن عقاب موجود نباشد.
[۱]– بعبارتی، ظن غالب این است که نسبت احادیث آحاد به ناقل آن درست است نه عکس آن، بر خلاف احادیث متواتر که نسبت آنها به ناقلشان قطعی و بدون هرنوع ظنی است.
[۲]– قرائن مانند آنکه:
الف: حدیث در کتاب صحیحین آمده باشد، زیرا قرائن بر صدق آن دلالت میکند؛ از آنجائی که احادیث این دو کتاب از سوی امت بعنوان قبول پذیرفته شدهاند و مصنفین آنها خود را متعهد کردهاند تا جز احادیث مقبول در آن وارد نکنند.
ب: حدیث مشهور باشد، و تمامی طرق آن از هرگونه ضعف راویان و داشتن علت سالم ماند.
ج: حدیث توسط سلسله راویانی متقن و حافظ روایت شده باشد؛ مانند حدیثی که امام احمد از امام شافعی و او نیز از امام مالک روایت کرده باشد.
[۳]– پس احادیث آحاد هرچند غریب باشند، مادامی که صحیح یا حسن باشند باید بمانند احادیث متواتر به مقتضای آنها عمل شود. بعبارتی احادیث آحاد بعنوان یکی از ادلهی احکام مورد پذیرش و حجت است، همانگونه که قرآن و احادیث متواتر حجت هستند.
امام ابن حزم/ میگوید: «خبر واحدی که فردی عادل آن را از همانند خود نقل کرده باشد تا به رسول ج برسد، موجب قطع و یقین میشود و باید به آن عمل شود.» (الإحکام فی أصول الأحکام، ص ۱۱۹).
[۴]– یعنی ظن غالب بر این نیست که نسبت آن احادیث به ناقلشان درست باشد، و به احادیث ضعیف عمل نمیشود.
[۵]– ترغیب و ترهیب: تشویق و ترسانیدن.