و همچنین حافظ ذهبی در همین زمینه، ذیل نقل محنت امام مالک میگوید: هرکس از رخصتهای مذاهب و از اشتباهات مجتهدین پیروی کند، دینش به ضعف میگراید… شایستۀ یک طالب علم، این است که اولاً در فقه یک مصنفی را بخواند، وقتی آن را حفظ کرد، آن را تحقیق کند و به مطالعۀ شروح آن بپردازد. هنگامی که در این زمینه ذکاوت و فهم لازم را یافت و دلائل امامان را دید، این بار تقوا داشته باشد و در دینش احتیاط را رعایت کند؛ زیرا که بهترین دین، ورع و تقواست. هرکس شبهات را کنار بگذارد، دین و آبرویش را حفظ کرده است.([۱])
ابواسحاق شاطبی رحمه الله از ابن حزم اجماعی را نقل میکند مبنی بر اینکه تتبّع رخص، فسقی است که حلال نیست.([۲])
همچنین ایشان از خطابی رحمه الله نقل میکند: ایشان به بیان شرحی از نفری که به دنبال یافتن خلاف است و تحقیق در سنت را کنار نهاده است، میپردازد و مثالهایی ذکر میکند. سپس میگوید: کسی که قائل به این برداشت باشد، قائل به این است که هر آنچه اشتها کردی، صحیح است. اینان به دنبال اقوالی هستند تا اینکه قول موافق خود را بیابند. وقتی آن را یافتند، آن را حجت قرار میدهند و به وسیله آن از خود دفاع میکنند. بنابراین، اینگونه افراد، اخذ به اقوال را وسیلهای برای پیروی از هوای خودشان میخواهند نه وسیلهای برای تقوا. این دسته بیشتر به آنهایی شبیه هستند که اله خود را هوای نفس قرار دادهاند تا به آنهایی که فرمانبردار امر شارع.([۳])
ابن صلاح در کتاب «آداب المفتی» مثالهایی را در این باب ذکر میکند. سپس میگوید: در این زمینه در بین مسلمانانی که سخنانشان در اجماع، مورد قبول است، هیچ اختلافی نیست که این مسئله جایز نیست.([۴])
ابوالمعالی امام الحرمین الجوینی رحمه الله در جواب مسئلهای میگویند: برای عامی رفتن از این قول به قول دیگر و از این مذهب به مذهب دیگر بدون هیچ هدف شرعی جایز نیست؛ بلکه باید یکی از این مذاهب را معین کند و حق ندارد که در بعضی از مسائل فقه شافعی را به هوای نفس خود بگیرد و در برخی از مسائل، فقه ابوحنیفه را قبول کند؛ زیرا اگر ما آن را جایز بدانیم به هرج و مرج و خروج از قاعده منجر میشود.([۵])
([۲])شاطبی، الموافقات، ۴/۴/۱۳٫
([۴])سفارینی، التحقیق فی بطلان التلفیق، ص ۱۴۱ به نقل از الآداب، ۱/۲