از جملهی احکامی هم که در قرآن به صورت مجمل آمده و حکم آن تفصیل داده نشده است، موارد زیر است:
۱- امر به پرداخت زکات: خدای متعال میفرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَهٗ﴾ [التوبه: ۱۰۳]، «از اموال آنان زکات بگیر».
۲- قصاص: خدای متعال میفرماید: ﴿وَلَکُمۡ فِی ٱلۡقِصَاصِ حَیَوٰهٞ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾ [البقره: ۱۷۹]، «ای صاحبانِ خرد! در قصاص، برای شما حیات و زندگی وجود دارد». نیز، میفرماید: ﴿کُتِبَ عَلَیۡکُمُ ٱلۡقِصَاصُ فِی ٱلۡقَتۡلَى﴾ [البقره: ۱۷۸]، «دربارهی کشتگان، قصاص بر شما فرض شده است». که قرآن شرایط قصاص را بیان نکرده است، بلکه شرایط آن را سنّت بیان کرده است.
۳- بیع و ربا: خدای متعال میفرماید: ﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْۚ﴾ [البقره: ۲۷۵]، «و خداوند، بیع (خرید و فروش) را حلال و ربا را حرام کرده است». که در سنت، بیعه حلال و شرایط آن و ربای حرام و انواع آن ذکر و بیان شده است.
این نوع از بیان احکام، بیانِ اجمالی است و غالب بیانهای قرآن نیز از این نوع است. فلسفهی ورود احکام قرآن در شکلِ قواعد و مبادی عام هم، این است که ورود آنها بدین شکل، به قرآن خصوصیتی میدهد که در برابر وقایع و حوادثِ تازه، گشایش و انعطاف داشته باشد، هرگز چیزی از آن خارج نماند.
نوع دوم: احکام تفصیلی: این نوع از احکام در قرآن کم است؛ از جملهی این احکام میتوان به: مقادیر ارث وارثان، میزان مجازاتها در حدود، کیفیت و تعداد طلاق، کیفیت انجام لعان در بین زن و شوهر و زنانِ محرم اشاره کرد.