احناف که قایل به عدم اعتبار ارتدادِ مست و اقرار وی به امور قابل رجوع هستند، چنین استدلال میکنند که: ارتداد موجب تبدیل اعتقاد میشود و اعتقاد وقتی از بین میرود که تغییر دادنِ آن قصد شود، یا این که چیزی باشد که به صورت آشکار بر آن دلالت میکند، یعنی در حالت بیداری و هوشیاری که در آن قصد احتمال میرود، به آن تکلم شود و بدیهی است که مست چنین حالتی را ندارد، پس قول وی دلیلی بر تغییر اعتقادش نیست و او مرتد نمیشود.
عدم اعتبار اقرار وی در امور قابل رجوع هم، به این خاطر است که فرد مست بر امری استقرار و ثبات ندارد و این عدم استقرار وی جایگزین رجوع وی در اقرار میشود و به همین دلیل هم، اگر در زمان مستی خود به زنای خویش اقرار کرد، به خاطر این اقرار مؤاخذه نمیشود، زیرا اقرار به زنا احتمال رجوع دارد.
ادلهی احناف در مورد صحتِ دیگر اقوالِ فرد مست نیز همان ادلّهی کسانی است که اقوال را مطلقاً صحیح میدانند.