از موارد دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، آنچه را که البوطی درفایده چهل و هشتم از ابن القیم نقل میکند: هرگاه شخصی صحیح بخاری و صحیح مسلم یا یکی از دوصحیحین را نزد خود داشته باشد یا کتابی شامل سنتهای رسول اللهص که به آنچه در آن است بتوان اعتماد و اطمینان کرد، در نزد او باشد، میتواند در مورد آنچه که حدیث رسول اللهص به طور ظاهر و مشخص و صریح برای هر کسی که بخواهد حکم آن را بشنود بتواند راحت و آسان آن را بشنودو احتمال چیز دیگری یا حکم دیگر ندهد، به آن عمل کند و درستی یا نادرستی این حدیث را توسط قول فقیه یا امامی مشخص نسازد بلکه حجت او همان قول رسول اللهص باشد، در این حالت میتواند شخص مورد نظرطبق این حدیث فتوی صادر کند. اما اگر دلالت احادیث نامشخص باشند طوری که هدف از آن مشخص نشود در این حالت برای شخص مورد نظر فتوی یا دستور دادن به آنچه که شخص از احادیث مورد نظر برداشت میکند. تازمانیکه در مورد احادیث سئوال نکرده و از علماء درخواست بیان و توضیح حدیث را از جهات مختلف نکند، جایز نیست.- ای برادر خواننده به خدا سوگندت میدهم – به این سخنان دقت کن، آیا تمامی مطالب به نفع ما و دلیلی بر درستی اعتقاد ما نیست؟ آیا این همان چیزی نیست که سلف صالح بر آن تأکید داشته و آن را گفتهاند؟ ما که برخلاف اینها سخنی نمیگوییم، دیدی که ابن القیم از گفته ما دفاع میکند و راضی نیست به اینکه هرگاه مسلمانی از معنی و مفهوم حدیثی اطلاع پیدا کرد وآن حدیث با مذهب او مخالفت داشته باشدلازم نیست که همچنان بر تقلید مذهب خود در این موضوع اصرار داشته باشد، بلکه بر او واجب است که به حدیث عمل کند، بهآن فتوی دهد اگر چه مذهبش برخلاف اوفتوی داده باشد، صحت و درستی حدیث را توسط فقیه یا امامی طلب نکند، بلکه قول و فرموده رسول اکرمص حجّت تمام وکمال است. آیا هیچ چیزی میتواند به اندازه این روش که در بالا گفته شد در نابودی بنیان و اساس تعصّب مذهبی ویران کردن و درهم شکستن هستی و وجود آن مؤثرتر، تندتر و شدیدتر باشد؟ نفع و نیکی و احسان خداوند بزرگ چقدر زیاد و تدبیر و اندیشه او تاچه حدّ محکم، استوار، دانا و عاقلانه است! این سخن که اساس و بنیان تعصّب مذهبی را خرد و خاک کرده و پخش و پلا میکند، مردی از طرفداران مذهبی، متعصب نقل میکند، بدون اینکه بداند که خود اوبا این سخنان اساس تعصب مذهبی را رد کرده است. و بمانند مثال بالاست آنچه را که البوطی در فائده پنجاهم از ابن القیم نقل کرده است که هرگاه سخنی از مذهبی غیر از مذهب خود اطلاع و آگاهی پیدا کردکه دلیل او از دلیل مذهبش صحیح تر است درست آن است که از اصول و قواعد امام خود خارج شود و اصول و قواعد امام دیگر را اختیار کند. زیرا امامان مذاهب نسبت به اصول احکام متفق و یکی هستند.[۱]
مقاله پیشنهادی
خیار(داشتن اختیار در معامله)
حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …