اثبات درجه اتّباع (۲)

پس درست نیست که اینان و کسانی را که حجت و دلیل بر قول مجتهد را نمی‌داند در یک درجه و میزان قرار دهیم همانطور که درست نیست آنان را محتهد بنامیم زیرا خود به تنهایی به استنباط و استخراج احکام از ادله‌های شرعی، نمی‌پردازند. لذا ضرورت اقتضا می‌کند که علماء اصطلاح خاصی برای این دسته قرار دهند، در نتیجه أتباع نام نهادند و این مساله آنگونه که البوطی سرسختانه و قلدرانه اظهار می‌دارد که معنی کلمه إتّباع و تقلید از جهت لغت یکی هستند، جای اعتراض نیست. زیرا ما می‌گوئیم، بسیاری از علما این اسم را برای درجه مورد نظر قرار داده و به عنوان اصطلاح بر آن موافقت کرده‌اند و در اصطلاح جایی برای شک و تردید وجود ندارد یعنی بدون شک قابل قبول است.با توجه به استعمال و کاربرد لغت عربی ملاحظه می‌شود که بین دو کلمه إتّباع و تقلید فرق وجود دارد، کلمه تقلید فقط در رابطه با موافقت و همراهی کورکورانه بدون دلیل بکار می‌رود و معمولاً برای ذم و بدگویی از کسی یا چیزی بکار برده می‌شودمثلامی گویند: فلانی مانند طوطی یا میمون تقلید می‌کند. معروف است که طوطی بدون اینکه چیزی را بفهمد و از چیزی آگاهی پیدا کند، تقلید می‌کند و هر آنچه که به او گفته می‌شود، تکرار می‌کند، ندیده ام که عرب کلمه التقلید را در مورد موافقت و همراهی که بر اساس علم و آگاهی است بکار برده باشد و اما الاتباع بیانگر موافقت و همراهی است در هر حال وضعیتی، گاهی آن را به منظور موافقت کورکورانه بدون دلیل بکار می‌برند. مانند فرموده خداوند -تبارک و تعالی: ﴿قَالَ ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمۡ جَزَآءٗ مَّوۡفُورٗا ۶٣﴾ [الإسراء: ۶۳]. «خدا فرمود: برو کسانی که از ایشان از تو پیروی می‌کنند، دوزخ سزای شما است و سزای فراوان و بی‌نقصانی است»

و گاهی هم منظورازإتّباع موافقت و همراهی آگاهانه وبا بینش است مانند:

﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِیلِیٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِی﴾ [یوسف: ۱۰۸]. «بگو: این راه من است که من(مردمان را) با آگاهی و بینش به سوی خدا می‌خوانم و پیروان من هم چنین می‌باشند»

بخاطر همین کلمه الاتباع بیشتر برای مدح و تعریف شده است مانند فرموده الله سبحانه و تعالی:

﴿فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٣٨﴾ [البقره: ۳۸]. «کسانی که از هدایت من پیروی می‌کنند، نه ترسی بر آنان خواهد بود و نه غمگین خواهند شد»

﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ۵٣﴾ [آل عمران: ۵۳]. «پروردگار! ما بدانچه نازل فرموده‌ای ایمان آورده‌ایم و از پیغمبر پیروی نموده‌ایم پس ما را از زمره گواهان(برتبلیغ پیغمبر و انکار بنی اسرائیل) بنویس»

﴿فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١۵٧﴾ [الأعراف: ۱۵۷]. «پس کسانی که به ایمان آورده‌اند و او را گرامی داشته ویاری دادند واز نوری که همراه او نازل شده بود، تبعیت کردندآنان همان رستگارانند».

﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥ﴾ [الزمر: ۱۸]. «آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می‌دهند و از نیکوترین و زیباترین آن‌ها پیروی می‌کنند» بین این دو کلمه عموم و خصوص وجود دارد. آنگونه که مشخص است، اتباع از تقلید عمومی‌تر است، تقلید فقط در معنای موافقت کورکورانه است. ولی الاتباع هم درمعنای موافقت کورکورانه است و هم در معنای موافقت آگاهانه است. به همین منظور علماء موافقت کرده‌اند بر اینکه اتباع به معنای برداشت حکم شرعی بعد از معرفت و شناخت دلیل آن است. و چه چیزی جز سر سختی یک دنده گی، خودکامگی و سرپیچی و مخالفت باعث منع این اصطلاح شده است؟

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …