اثبات درجه اتّباع (۱)

همانا دکتر البوطی مردم را به دو قسم تقسیم کرده است: ۱- مجتهدین ۲- مقلدین. او معتقد به قسم دیگری در بین این دو قسم بالا نیست، او این موضوع را در صفحات(۵۲، ۵۴، ۸۴، ۸۵) بیان کرده است ما هم در همین ارتباط دیدگاه و نظر ایشان را مورد توجه قرار داده و از جهت علمی با نظر ایشان بحث و گفتگو خواهیم کرد، در نتیجه می‌بینیم که آیا مردم همانطور که دکتر البوطی می‌گوید: دو قسم یا دو دسته هستند یا آنگونه که ما می‌گوئیم سه قسم با سه دسته هستند؟ استاد ناصرالدین می‌گوید: که تقلید در نزد علماء به معنای عمل کردن به قول یا حکم شرعی است بدون شناخت دلیل آن، با توجه به این معنا و مفهوم، تقلید علم نیست و به همین خاطر علماء معتقدند به اینکه مقلد عالم نیست و نمی‌توان گفت مقلد، عالم است. همانطور که شاطبی و ابن الوزیر الیمانی، ابن القیم و السیوطی به این موضوع اشاره داشته‌اند، و ابن عبدالبر بر این موضوع نقل اتفاق کرده است.

و حتی بعضی از علماء حنفی مذهب اسم و نام جاهل بر آن اطلاق کرده‌اند به همین دلیل گفته‌اند  «فتوی دادن برای مقلد جایز نیست»[۱] و اما اجتهاد، آگاهی و علم به راه‌های استنباط احکام از ادله‌های شرعی است.اگر ما به افرادی که در اطراف ما قرار دارند نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که بیشتر آنان از نوع اول هستند، وخیلی کم هستند که از قسم دوم باشند، اگر دقت کنیم نوعی دیگرحدّ وسط بین قسم اول و قسم دوم را ملاحظه خواهیم کرد، و این قسم از مردم را اتباع نامیده و کسانی که از این روش پیروی می‌کنند، متبعین نامیده می‌شوند.

پس مردم اطراف ما به سه دسته تقسیم می‌شوند. بعضی از آن‌ها قدرت و توانایی، درک و فهم و شناخت راه‌های استنباط و استخراج را دارند که آنان را مجهتد می‌نامیم، و بعضی دیگر از مردم هیچگاه قدرت و توانایی بحث و گفتگو در رابطه با استنباط احکام و راه‌های آن را ندارند، اینان را مقلد می‌نامیم، اما دسته سوم، کسانی هستند که بطور مستقل توانایی بحث و گفتگو و درک و فهم دلایل شرعی واستنباط احکام از ادله‌های شرعی را ندارندولی بوقت خود، دلایل وحجت‌های شرعی را شناخته ومی فهمند.

این درجه نسبت به مقلد بالاتر و برتر است، و از مجهتد هم پایین تر، این دسته را چه بنامیم؟ اگر آنان را مقلد بنامیم، به طبیعت به آنان ظلم کرده‌ایم، زیرا مقلد کسی است که از گفته مجتهد تبعیت می‌کند بدون اینکه نسبت به قول و یا گفته او دلیل و حجت آن را بداند، در حالیکه اینان از قول مجتهد تبعیت می‌کنند ولی دلیل و حجت قول او را می‌دانند. پس درست نیست که اینان و کسانی را که حجت و دلیل بر قول مجتهد را نمی‌داند در یک درجه و میزان قرار دهیم همانطور که درست نیست آنان را محتهد بنامیم زیرا خود به تنهایی به استنباط و استخراج احکام از ادله‌های شرعی، نمی‌پردازند.

لذا ضرورت اقتضا می‌کند که علماء اصطلاح خاصی برای این دسته قرار دهند، در نتیجه أتباع نام نهادند و این مساله آنگونه که البوطی سرسختانه و قلدرانه اظهار می‌دارد که معنی کلمه إتّباع و تقلید از جهت لغت یکی هستند، جای اعتراض نیست. زیرا ما می‌گوئیم، بسیاری از علما این اسم را برای درجه مورد نظر قرار داده و به عنوان اصطلاح بر آن موافقت کرده‌اند و در اصطلاح جایی برای شک و تردید وجود ندارد یعنی بدون شک قابل قبول است.

با توجه به استعمال و کاربرد لغت عربی ملاحظه می‌شود که بین دو کلمه إتّباع و تقلید فرق وجود دارد، کلمه تقلید فقط در رابطه با موافقت و همراهی کورکورانه بدون دلیل بکار می‌رود و معمولاً برای ذم و بدگویی از کسی یا چیزی بکار برده می‌شودمثلامی گویند: فلانی مانند طوطی یا میمون تقلید می‌کند. معروف است که طوطی بدون اینکه چیزی را بفهمد و از چیزی آگاهی پیدا کند، تقلید می‌کند و هر آنچه که به او گفته می‌شود، تکرار می‌کند، ندیده ام که عرب کلمه التقلید را در مورد موافقت و همراهی که بر اساس علم و آگاهی است بکار برده باشد و اما الاتباع بیانگر موافقت و همراهی است در هر حال وضعیتی، گاهی آن را به منظور موافقت کورکورانه بدون دلیل بکار می‌برند. مانند فرموده خداوند -تبارک و تعالی: ﴿قَالَ ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمۡ جَزَآءٗ مَّوۡفُورٗا﴾ [الإسراء: ۶۳]. «خدا فرمود: برو کسانی که از ایشان از تو پیروی می‌کنند، دوزخ سزای شما است و سزای فراوان و بی‌نقصانی است».

 

۱-بازگشت به سنت (مجله المسلمون ۵/۴۶۵و۴۶۶).

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …