- برخی میگویند: چرا هنوز بدن مبارک پیامبر صلی الله علیه وسلم دفن شده عدهای در سقیفه مشغول انتخاب خلیفه بودند؟ البته برای ما که در قرن بیستم در نظامات خاص شهری و دولتی زندگی میکنیم مساله عجیب است زیرا ما از زاویه دید خود به موضوع نگاه میکنیم ولی لحظهای به آن زمان برویم:
- تمام مورخین متفق القولند که قبل از هجرت پیامبر صلی الله علیه وسلم، بین دو قبیله اوس و خزرج نزاعی تاریخی و طولانی وجود داشته و حتی یکی از علل موفقیت پیامبر صلی الله علیه وسلم در جلب دعوت انصار و هجرت به مدینه ریشه در همین اختلاف آنها دارد.
- ابوبکر از کودکی با پیامبر صلی الله علیه وسلم همنشین بوده و در طول ۲۳ سال بعثت پیامبر صلی الله علیه وسلم، لحظهای از کنار او دور نشده است. ضمن اینکه او در همان فرهنگ رشد کرده و دقیقاً عادات قومی و قبیلهای را به خوبی میدانسته. او مرد مصلحت اندیش و پختهای بوده و قریش در همه زمینهها با او مشورت میکرده است. آیا میتوان تصور کرد که او از رقابت دیرینه اوس و خزرج با یکدیگر و احتمال نزاع بین این دو قبیله در صورت انتخاب خلیفه از بین یکی از دو قبیله، بی خبر بوده است؟ پس آیا تشخیص او درست نبوده که اگر به سقیفه نرود و سرگرم تدفین پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم شود ریشه اسلام در جا کنده خواهد شد. (با عنایت به اتفاقات بعدی، احتمال حمله قبایل راهزن به مدینه، شورش گسترده اهل رده و سرپیچی از خواندن نماز و پرداختن زکات به اضافه نقشههایی که ابوسفیان در سر داشته و اقوام پراکنده و زخم خورده یهود و…) (آری برای ما که در قرن بیستم، گوشه گرم اتاق خود نشسته ایم و از شرایط ۱۴ قرن پیش بی خبریم بسیار راحت است که حکم تکفیر دیگران را صادر کنیم).
- در آن زمان در عربستان شمالی (از جمله مدینه[۱]) شیوه انتخاب رهبر بر مبنای شوری و آراء اکثریت مردم بوده است. و مانند اکنون، روز انتخابات از قبل تعیین نمیشده و صندوق رای و ابطال آراء و از این موارد وجود نداشته و اگر مردم با کسی دست بیعت میدادند دیگر کار تمام میشد و محال بود بیعت خود را بشکنند[۲]. با توجه به نکات فوق، مجسم کنید اگر ابوبکر و حضرت عمر در صحنه حاضر نمیشدند چنانچه یک نفر از بنی امیه خلیفه میشد و یا یک نفر از قبیله خزرج، آنوقت چه بلایی بر سر اسلام میآمد؟ و مسلماً به جای اخذ بیعت اجباری از حضرت علی علیه السلام، تمام بنیهاشم را از دم تیغ میگذراندند.
- میدانیم که شرایط با رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم بسیار حساس شد و تعدادی از قبایل پس از شنیدن خبر وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم، مرتد شدند و هر لحظه امکان گسترش این ارتداد وجود داشت. به علاوه امکان حمله قبایل راهزن به مدینه و…
- افرادی مانند ابوسفیان بسیار علاقه داشتند که اوضاع به وضعیت سابق برگردد و مهمترین دلیل آن: اصرار ابوسفیان با بیعت با حضرت علی علیه السلام بوده که تمام مورخین آنرا تایید کردهاند و حضرت علی علیه السلام نیز به او پاسخ میدهند که چقدر کینه تو نسبت به اسلام طولانی شد. اکنون باید پرسید ابوسفیان چه نقشههایی در سر داشته؟[۳] والله اعلم.
- اکنون در کنار این مسائل بحرانی در تاریخ میخوانیم که در سقیفه ضمن جر و بحثهای حادی که میان انصار و مهاجرین در خصوص انتخاب خلیفه در میگیرد دستها به قبضه شمشیر نزدیک میشود![۴] اکنون با جمع بندی تمام این موارد: تدفین پیامبر صلی الله علیه وسلم مهمتر بوده یا انتخاب خلیفه؟ ضمن اینکه حضرت علی علیه السلام و ابن عباس و… عهده دار این وظیفه بودهاند[۵]. و ضمن اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم صلح میان مسلمانان و جلوگیری از تفرقه و خونریزی را برترین و مهمترین وظیفه هر مسلمان میدانستهاند…
- در انتها لازم به ذکر است که در برخی از منابع آمده که عمر و ابوبکر پس از نماز بر پیامبر صلی الله علیه وسلم به سقیفه رفتند. البته احتمال صحت این روایت زیاد است زیرا در روایاتی دیگر میخوانیم که ابوعبیده جراح و زید ابن سهل، قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم را ترتیب دادند و طبق روایات قطعی میدانیم که ابوعبیده در سقیفه حاضر بوده و جزء اولین نفراتی بوده که با ابوبکر بیعت کرده و در پیروزی او سهم به سزایی داشته است. پس محال است که در هر دو مکان حضور داشته باشد[۶].
- در زمان حضرت عمر، وضع مسلمانها به خاطر فتوحات بیشمار خوب شده و مسلماً عرب بیظرفیت با استفاده از جواز صیغه، بنیان خانواده را رو به ضعف و سقوط و تهدید برده است.
- از آنجا که برخی از زنان عرب هنوز در حال و هوای دوران جاهلیت بودهاند مسلم است که از این طریق برای خودشان دکان باز کرده و موقع دستگیر شدن، صیغه را بهانه میکردهاند. و هزاران دلیل دیگر که ما به علت اینکه در آن زمان نبودهایم آن را نمیدانیم و فقط نشستهایم و تهمت و افتراء میزنیم.
در افسانههای شیعه و مداحی مداحان[۷] به نکاتی از این قبیل بر میخوریم که حضرت عمر و حضرت ابوبکر: حسود، ترسو، بخیل، منافق، کافر و… بودهاند[۸] و صد البته این سئوال برای من مطرح میشود که چگونه یک نفر حسود، ۷۰ بار درباره رقیبش گفته اگر علی نبود حضرت عمر هلاک میشد؟ و یا ابوبکر که مرتب میگفته مرا رها کنید و با دیگری بیعت کنید. چطور ابوبکر بخیل، مرتب بردههای تازه مسلمان (مانند بلال) را در مکه با آن مبالغ گزاف میخریده و آزاد میکرده است؟ میگویند ترسو بودهاند ولی ما میبینیم پیامبر صلی الله علیه وسلم با اینکه از قبیله مطرح قریش بوده آنهمه در مکه مورد آزار و اذیت قرار میگیرد آنگاه آیا میتوان باور کرد که حضرت عمر و ابوبکر که از دو قبیله کم اهمیت بودهاند براحتی در مکه زندگی میکردهاند؟ و چگونه است که عمربن عبدود وقتی از خندق به این طرف میپرد نام حضرت عمر را صدا میزند، اگر حضرت عمر آدم ترسویی بوده آیا مسخره نیست که قهرمان عرب، نام یک نفر ترسو را برای مبارزه صدا کند؟ میگویید آنها برای اینکه بعدها خلیفه شوند مسلمان شدند. چگونه است این آدمهایی که شما آنها را نادان و کم اطلاع معرفی میکنید در این مورد خاص، اینقدر زرنگ میشوند که پیمیبرند میشود ۲۳ سال دیگر خلیفه شد؟ علاوه بر اینکه این دو نفر چه سوء استفادهای از خلافت کردند که نیتشان خلافت بوده تا آخرت و حتی دنیای خود را برای آن به باد داده باشند؟ آیا پس از خود، خلافت را به فرزند یا قبیله خود دادند؟ آیا کاخی ساخته یا کنیزکانی خریدند؟ یا تبلیغ گر دین و اندیشه جدیدی بودند؟
[۱]– البته مردم مدینه از اهالی عربستان جنوبی بوده که معتقد به اصل شرافت خانوادگی و قداست الهی و… در تعیین رهبر بودهاند شاید یکی از علل تمایل آنها به انتخاب حضرت علیu ریشه در همین عقیده داشته باشد.
[۲]– اولین بیعت شکنی به ۲۵ سال بعد و به دوره عثمان بر میگردد که علاوه بر اینکه علل فراوانی داشته توسط عده معدودی بیعت شکسته شد و یکی دو نفر با چهره نقاب زده و به صورت مخفیانه وارد خانه عثمان شده و او را کشتند و گرنه حتی آن عده معدود بیرون خانه نیز قصد کشتن عثمان را نداشتند. در مورد بیعت شکنی کوفیان با امام حسینu نیز باید گفت نیمی از جمعیت کوفه را موالی ایرانی تشکیل میدادند و اصولا کوفه شهر جدیدالتاسیسی بوده که از حالت قبیلهای خارج شده و زمان نیز ۵۰ سال پس از جریانات مورد بحث بوده ضمن اینکه کوفیان با امام حسین بیعت نکرده وفقط به ایشان نامه نوشته بودند و…
[۳]– که صددرصد حضرت علیu هم از آن بی خبر نبودهاند.
[۴]– اکثر مورخین در این رابطه متفق القولند و این از نکاتی است که جای هیچ شکی ندارد پیامدهای بعدی آنرا خودتان حدس بزنید.
[۵]– نکته جالب توجه دیگر اینکه حجره کوچک عایشه گنجایش بیش از چند نفر را نداشته است که ما از همه انصار و مهاجر انتظار داریم در مراسم تدفین پیامبر اکردم شرکت کرده باشند. حضرت علی و هیچ یک از بنیهاشم نیز آنها را در آن زمان به خاطر اینکار مورد شماتت قرار ندادند.
[۶]– نقد و بررسی دو کتاب تمدن اسلام و عرب – جرجی زیدان و گوستاو لوبون -هادی خاتمی- انتشارات کتابخانه صدر ص ۳۴۱٫
[۷]– و حتی در تحقیقات علمی محققین روانشناس تاریخ شناس جامعه شناس دین شناس قرآن شناس غیر متعصب!!!.
[۸]– جالب است که ۲۵ سال همنشینی با پیامبر چه نتایج جالبی در بر داشته است و پیامبر نیز نه تنها نتوانسته آنها را تغییر دهد بلکه به آنها دختر داده و از آنها دختر گرفته و آنها را از کنار خود نرانده است.