در میان سلف صالح، در مورد منهج دریافت دین از کتاب و سنت به فهم سلف، اختلافی نبود بلکه همگی اتفاق نظر داشتند که راه و روش مخالف با آن اشتباه است و مخالفت با این منهج را بدعت در دین می دانستند که بر هر مسلمانی واجب است از هر منهج مخالف با منهج و روش سلف دوری نموده و خویشتن را از آن پاک گرداند.
دلایلی از اقوال سلف:
ابوعثمان اسماعیل صابونی رحمه الله[۱] پس از تایید منهج سلف در باب اعتقاد و بیان آن می گوید: «مباحثی را که در این بخش اثبات نمودم، اعتقاد همه ی سلف صالح می باشد. چنانکه در این موارد هیچیک از آنها با دیگری اختلاف نداشته است. بلکه همگی بر آن اجماع دارند و از هیچیک از آنها امری متضاد با آن ثابت نشده است».[۲]
سبب این امر آن است که چون اهل حدیث دین را از کتاب و سنت دریافت می کنند، این مهم اتفاق نظر و همسو بودن را برای آنها به ارمغان می آورد. و چون اهل بدعت دین خود را از معقولات و آراء و نظرات و دیدگاه های (برخاسته از استدلال های عقلی محض) دریافت می کنند، ثمره ی آن تفرقه و پراکندگی و اختلاف می باشد. زیرا بسیار کم اتفاق می افتد نقل و روایت از راویان مطمئن و متقن، مختلف باشد و اگر هم اختلاف باشد، در لفظ و کلمات است که چنین اختلافی به دین ضرری نمی رساند و ایرادی را متوجه آن نمی کند. اما در بحث دلایل عقلی کمتر اتفاق می افتد که با یکدیگر همسو و هم جهت باشند بلکه عقل هریک از افراد راهنمای چیزی جز آنچه عقل دیگری به او نشان می دهد، می باشد.
از جمله مواردی که بیانگر بر حق بودن اهل حدیث می باشد این است که چون تمام کتاب هایی را که نوشته اند، مطالعه کنی، از اول تا آخر، کتاب های جدید و قدیم، با وجود اختلاف سرزمین ها و سده های زمانی متفاوتی که در آن زندگی می کردند و فاصله ای که میان آنها بوده و هریک در منطقه ای زندگی کرده است، اما متوجه این نکته خواهی شد که همگی آنها در بیان اعتقاد بر یک شیوه و منهج بودند. راه و روشی که نه از آن منحرف شدند و نه در آن منحرف شدند؛ دیدگاه آنان در این زمینه و نقل اعتقاد در میان آنان یکسان است و اختلافی را در بین آنان نمی بینی؛ و در هیچیک از امور اعتقادی پراکندگی آراء در میان آنها وجود ندارد هرچند اندک باشد؛ بلکه چون تمام آنچه بیان داشتند و از سلف شان نقل کرده اند، جمع کنی، گویا که همگی آنها از یک قلب منعکس شده است و از یک دهان بیرون آمده است. آیا برای حق بودن، دلیلی آشکارتر از این می باشد؟[۳]
همچنین اصبهانی می گوید: «خداوند متعال ابا می ورزد از اینکه حق و حقیقت و عقیده ی صحیح جز با اهل حدیث و آثار باشد. چرا که آنها در هر نسل عقاید خود را از سلف خویش دریافت کردند و نسل به نسل چنین بوده تا به تابعین رسیده است و تابعین از اصحاب رسول الله و اصحاب رسول خدا از رسول الله صلی الله علیه و سلم دریافت کرده اند. و هیچ راهی برای شناخت دعوتی که رسول خدا مردم را به سوی آن فراخواند و مضمون آن دین مستقیم و راه استوار بود، جز راه و روش اصحاب رسول خدا نخواهد بود».[۴]
[۱] – امام فاضل ابوعثمان اسماعیل بن عبدالرحمن نیشابوری صابونی؛ فقیه، محدٍث، مفسر، خطیب و واعظ در نیشابور، سرخس، حجاز، شام و در خراسان و هند و شام و حجاز و قدس سخن گفته است. در چهار شب مانده از ماه محرم در سال ۴۴۹ هجری در نیشابور وفات نموده است.
[۲] – عقیده السلف اصحاب الحدیث، ص: ۶۹؛ چاپ اول ۱۳۹۷هـ – ۱۹۷۷، ناشر الدار السفینه للنشر و التوزیع؛
[۳] – برگرفته از کتاب: الحجه فی بیان المحجه: ۲/۲۴۴-۲۴۵؛ ابوالقاسم اصبهانی رحمه الله
[۴] – الحجه فی بیان المحجه: ۲/۲۲۳-۲۲۴