سلسله دروس شبانه انجمن علمی راه حقیقت
السلام علیکم
وبه نستعین .
موضوع درس: اتباع و تقلید یک چیز هستند. و تقلید مطلقا مذموم نیست.
تقلید و اتباع یک چیز هستند.
تقلید عین اتباع است . بر فرد عامی تقلید واجب است.
در تعریف تقلید لفظ اتباع موجود است .
مدعای ما این است که اتباع و تقلید یک چیز اند .
التقلید: أی الٳتباع..
قانون نحوی است که ما قبل “أی ” معطوف علیه است. و ما بعد آن عطف بیان است .
مصداق معطوف علیه و عطف بیان یک چیز است.
مانند : أقسم بالله ابوحفص عمر. در این عبارت ابوحفص، معطوف علیه است که کنیه حضرت عمر است.
و عمر، عطف بیان است.
لذا ابوحفص همان عمر هست.
همچنین تقلید نیز همان اتباع است.
دلیل ما این است که اهل لغت درتعریف تقلید لفظ ” ٳتّباع ” را ذکر نموده اند چنانکه ازتعریف تقلید نیز ثابت است
( التقلید ٳتباع الانسان غیره فیمایقول أو یفعل معتقداً للحقیّه من غیر نظر الی الدّلیل ، کأنَّ هذا المتبّع جعل قول الغیر قلادهً فی عنقه من غیر مطالبه دلیل)
منبع : کشاف اصطلاحات الفنون:۱۱۷۸ بحواله الکلام المفید: ۳۱ مکتبه صفدریه
تقلید: یعنی پیروی نمودن انسان، از کسی دیگر در آنچه که می گوید یا انجام می دهد، با این اعتقاد که او برحق است بدون از نگاه کردن دلیل، گویا این فرد متبع گفتار دیگری را بدون مطالبه دلیل، گردنبندی بر گلوی خود قرارداد.
دلیل دوم از اهل لغت:
( التقلید: ٳتّباع الغیر علی ظنّ أنّه محقٌّ بلا نظر فی الدّلیل…
النامی شرح الحسامی ص۱۹۰ مکتبه قدیمی )
تقلید یعنی پیروی و اتباع از کسی دیگر، به گمان اینکه اوبر حق است بدون نگاه کردن به دلیل.
از عبارت های بالا روشن شد که اهل لغت در تعریف تقلید لفظ “اتباع” را به کار برده اند گویا معرِّف و معرَّف هر دوتا یک چیز هستند .
قانون همین است که بایستی در میان معرِّف و معرَّف اتحاد باشد مانند : الٳنسان ما هو ؟; انسان چیست؟
در پاسخ می گویند: حیوانٌ ناطقٌ; حیوان سخنگو است.
در این عبارت الفاظ باهم متفاوت اند اما مفهوم و مراد آن یک چیز است .
حیوان ناطق، انسان است.
انسان حیوان ناطق است.
البته اینجا یک فرق هست که معرَّف مجمل است و معرِّف مفصل است.
از تعریفات اهل لغت روشن گردید. در میان اتباع و تقلید فرقی وجود ندارد اگر فرقی می بود هیچگاه آنها تقلید را با اتباع تعریف نمی کردند.
لأنّ التعریف بالمتغایر لایجوز
; تعریف کردن یک چیز با الفاظی که با آن هیچ ارتباطی ندارد درست نیست.
همچنین در هرجای قرآن کریم که لفظ اتباع آمده است مفسرین بحث تقلید را به میان آورده اند، در صورتی لفظ تقلید آن جا مذکور نیست.
معلوم می شود که نزد مفسرین نیز بین اتباع و تقلید تفاوتی نیست.
اما غیرمقلدین می گویند: تقلید آن است که بدون دلیل باشد و اتباع همراه دلیل است، بنابراین در میان این دوتا تفاوت و تغایر هست. اتباع قابل ستایش و تقلید مذموم است.
تاکنون غیرمقلدان برای این مدعای خود هیچ دلیل قانع کننده ای را از قرآن و حدیث ارائه نداده اند .
بجز این به اقوال هم فکران خویش چنگ زده اند .
و گفتارهای سران خویش را گویا وحی منزل من السماء می پندارند.
و هرکسی با اندیشه آنان مخالفت ورزد بلافاصله بلیط دوزخ را با چندتا نفرین نثار وی می کنند.
اما این گفته شان درست نیست به دلیل اینکه خداوند می فرماید:
لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ
نور: ۲۱
از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش میسازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان میدهد!
آیا پیروی از شیطان با دلیل است که خداوند در این آیه کلمه اتباع را به کار برده است؟
قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا َ
بقره : ۱۷۰
میگویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی مینماییم.»
آیا مشرکین مکه با دلیل از نیاکان خود تقلید می کردند که خداوند در این آیه واژه “نتبع ” را به کارمی برد.؟
خود غیرمقلدین اعتراف می کنند که پیروی مشرکین از اجدادشان بنابر دلیل نبود .
ولی باز هم می گویند بین اتباع و تقلید فرق هست
واقعا جای بسی تاسف است.
وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ
بقره: ۱۶۸
; و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
اگر اتباع با دلیل و تقلید بدون دلیل است.
قطعا خداوند به مؤمنین خطاب می کرد، لاتقلدوا الشیطان .
اینکه غیرمقلدان مطلقا تقلید را مورد نکوهش قرار می دهند درست نیست .
زیرا تقلید مطلقا مذموم نیست.
اصل سخن این است که مصادر در جایگاه “لابشرط شئ” می باشند.
هنگامی که فاعل و مفعول آنها مشخص باشد آنگاه معنی آن نیز درست می باشد.
مثلا واژه ” ایمان ” مصدر است اگر فاعل آن مؤمن و مفعول آن از مأمورات باشد آنگاه ایمان، قابل ستایش است.
مانند : “یؤمنون بالغیب “
آمن الرسول بعبدالله,
ما أنزل ٳلیه من ربه و المؤمنون .
ولی اگر فاعل ایمان کافر و مفعول آن از منهیات باشد پس این ایمان مورد نکوهش و مذمت است.
مانند: یؤمنون بالجبت و الطاغوت
اتباع نیز همین حالت را دارد اگر فاعل آن پیشوایان دینی و اهل الله باشند و مفعول، دین و شریعت است پس این اتباع در دین است قابل ستایش و پسندیده است.