بخاری، کتاب «التفسیر» باب: [سوره الإخلاص]
۱۹- «عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ رضی الله عنه، عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و سلم قَالَ: قَالَ اللَّهُ: کَذَّبَنِی ابْنُ آدَمَ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ ذَلِکَ، وَشَتَمَنِی وَلَمْ یَکُنْ لَهُ ذَلِکَ، فَأَمَّا تَکْذِیبُهُ إِیَّایَ فَقَوْلُهُ: لَنْ یُعِیدَنِی، کَمَا بَدَأَنِی، وَلَیْسَ أَوَّلُ الخَلْقِ بِأَهْوَنَ عَلَیَّ مِنْ إِعَادَتِهِ، وَأَمَّا شَتْمُهُ إِیَّایَ فَقَوْلُهُ: اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا وَأَنَا الأَحَدُ الصَّمَدُ، لَمْ أَلِدْ وَلَمْ أُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لِی کُفْئًا أَحَدٌ».
۱۹- «از ابوهریره رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت شده است که فرمودند: خداوند متعال فرمود: فرزند آدم (انسان) مرا تکذیب کرد و دشنام داد، در حالی که حق نداشت چنین کند، اما تکذیب او نسبت به من این سخن اوست [که میگوید]: [خدا] مرا زنده نمیکند (نمیتواند و قدرت آن را ندارد)، آنگونه که نخست مرا آفرید، در حالی که چنین نیست که آفرینش نخست برای من از آفرینش دوباره آسانتر باشد (هردو برایم یکسانند). اما دشنام او نسبت به من این سخن اوست [که میگوید]: خداوند فرزند دارد، در حالی که من خدای یگانهای هستم که از هرچیزی بینیازم، نه فرزند کسی هستم و نه کسی فرزند من و هرگز کسی همتا و همسنگ من نیست (من از این تهمتها پاک و منزه هستم)»([۱]).
۲۰- «وَفِیْ رِوَایَهٍ عَنْهُ: أَمَّا تَکْذِیبُهُ إِیَّایَ أَنْ یَقُولَ: إِنِّی لَنْ أُعِیدَهُ کَمَا بَدَأْتُهُ، وَأَمَّا شَتْمُهُ إِیَّایَ، أَنْ یَقُولَ: اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا، وَأَنَا الصَّمَدُ، لَمْ أَلِدْ وَلَمْ أُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لِی کُفُؤًا أَحَدٌ».
- در روایت دیگری از بخاری چنین آمده است: «اما تکذیب او نسبت به من این است که میگوید: من او را دوباره زنده نمیکنم، آنگونه که در آغاز او را آفریدم و دشنامش نسبت به من این است که میگوید: خداوند فرزندی برای خود اختیار کرده است، در حالی که من صمد (بینیاز و برآورندهی امیدها و برطرفکنندهی نیازهای دیگران) هستم، نه فرزندی زادهام و نه از کسی زادهشدهام و نه برای من همتا و همگونی وجود دارد.
[۱]– «کذبنی ابن آدم» اشاره به برخی از انسانها دارد که منکر قیامت و زندهشدن دوباره میباشند.
«لیس أول الخلق…» یعنی این که خلق دوباره طبیعتاً از خلق نخست آسانتر است، اگرچه هردو برای خدا یکی است و با گفتن کلمهی «باش»، شدنی میشود.
«إتخذ الله ولداً» این گفته دشنامدادن به خداست، زیرا در آن واردکردن نقص به خداست؛ چرا که داشتن فرزند مستلزم چندین امر است، یکی نکاح و انگیزهی نکاح و حمل و وضع و… در حالی که خداوند از این صفات منزه میباشد.
در معنی «الصمد» گفتهاند: عرب بزرگانشان را «صَمَد» مینامیدند؛ ابن عباس نیز گفته است: «الصمد» کسی است که برای برطرفکردن نیازها و برآوردهکردن خواستهها، محل توجه دیگران باشد و خدا کسی است که بینیاز مطلق است و همه کس در تمام زمینهها به او نیازمند است.
امام غزالی رحمه الله در «فتوح الغیب» فرمودهاند: «أحد» ذات پاک و منزه خدا را اثبات میکند و «الصمد» نفی نیاز خدا به غیر و اثبات نیاز دیگران به او را میرساند. «لم یلد و…» از خدا نفی صفاتی را میکند که دیگران بدان متصفند و هیچ راهی برای شناخت خدا روشنتر از سلب صفاتی از خداوند که مخلوقات بدان متصفند، نیست – والله أعلم. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری].