إنک لا تهدی من أحببت (۲)

فرموده‌ی خداوند متعال: ﴿إِنَّکَ لَا تَهۡدِی مَنۡ أَحۡبَبۡتَ﴾

مؤلف  رحمه الله می‎خواهد پندار قبرپرستان را رد کند که معتقدند پیامبران و صالحان سود و زیان می‎رسانند، از این رو از آنها درخواست آمرزش گناهان کرده و می‌خواهند که  مشکلات آنان را حل نمایند و آنان را هدایت کنند و دیگر خواسته‎های دنیوی و اخروی را از آنها می‎جویند و بر این باورند که صالحان و پیامبران بعد از مرگ در امور تصرف می‌نمایند و این کرامت آنهاست.

کتابچه‎ای را که یکی از این قبرپرستان نوشته بود مطالعه کردم، آنها بر کار خود از این گفته استدلال می‎کنند که می‎فرماید: ﴿لَهُم مَّا یَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾ [الزمر: ۳۴]. «آنان هرآنچه بخواهند نزد پروردگارشان دارند». و یکی از شاعرانشان در مورد پیامبر صلی الله علیه و سلم می‎گوید[۱]:

فإنَّ مِن جُودِکَ الدُنیا و ضَرَّتَها

ومِن عُلومِکَ عِلمَ اللوحِ والقَلَمِ

دنیا و آخرت از سخاوت تو است و لوح و قلم علم تو می‎باشد.

وقتی انسان معنی آیه مذکور را بداند و توجه کند که در مورد چه کسانی نازل شده است بطلان گفته‌ و بدی شرک قبرپرستان برایش واضح می‎شود، چون پیامبر صلی الله علیه و سلم برترین انسان و نزدیکترین فرد به خداوند بود و مقامش نزد الله از همه بالاتر است اما با وجود این برای هدایت عمویش ابوطالب در دوران حیات ابوطالب و به هنگام مرگش خیلی تلاش کرد، اما موفق نشد و نتوانست او را هدایت کند و سپس بعد از مرگش برای او از خداوند طلب آمرزش نمود، اما ابوطالب بخشیده نشد و خداوند پیامبر را از طلب آمرزش برای او نهی کرد.

پس این بزرگترین توضیح و روشن‎ترین دلیل بر این است که ایشان صلی الله علیه و سلم سود و زیانی را در اختیار ندارد و کارها همه در دست خداوند است و اوست که هر که را بخواهد هدایت می‎کند و هر که را بخواهد گمراه می‎سازد و هر کسی را که بخواهد عذاب می‎دهد و هر کسی را بخواهد مورد رحمت خویش قرار می‎دهد و از هر کسی که بخواهد زیان و بلا را دور می‎نماید و هر که را بخواهد به بلا گرفتار می‎کند و او آمرزنده‌ی مهربان است. دنیا و آخرت از وجود سخاوت اوست و او به همه چیز داناست.

اگر پیامبر صلی الله علیه و سلم هدایت، آمرزش گناهان و برطرف کردن مشکلات را در اختیار ‎داشت، ابوطالب که از هشت سالگی ایشان را در آغوش خود پرورش داده بود و بعد از بعثت هشت سال یا بیشتر پیامبر صلی الله علیه و سلم را مورد حمایت و یاری قرار داده بود از همه به این سزاوارتر بود که پیامبر صلی الله علیه و سلم او را هدایت کند و عذاب را از او دور نماید، بلکه خداوند متعال می‎فرماید: ﴿قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ١٨٨﴾ [الأعراف: ۱۸۸]. «بگو: من برای خودم مالکِ هیچ نفع و ضرری نیستم، مگر آنچه الله بخواهد. و اگر غیب می‌دانستم، سود بسیاری برای خودم فراهم می­ساختم و هیچ زیانی به من نمی‌رسید. من برای مؤمنان تنها هشداردهنده و مژده رسانم».

و می‎فرماید: ﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَکُمۡ عِندِی خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَکُمۡ إِنِّی مَلَکٌۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّۚ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُۚ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ۵٠﴾ [الأنعام: ۵۰]. «بگو: نمی­گویم گنج­ها و خزانه­های الله نزد من است. و من، غیب نمی­دانم و به شما نمی­گویم که من فرشته­ام؛ بلکه تنها از چیزی پیروی می­کنم که به من وحی می­شود. بگو: آیا کور و بینا(با هم) برابرند؟ پس چرا نمی‏اندیشید؟»

پس آیا ممکن است که بنده‎ای به همه‌ی این آیات الهی ایمان داشته باشد و هم مفهوم شعر مذکور و امثال آن را باور داشته باشد.

خداوند هلاک کند دشمنانش را که در مدح و ستایش پیامبر صلی الله علیه و سلم از حد فراتر رفته و راه افراط را در پیش گرفته‎اند.

اما ابن کثیر در بیان معنای این آیه می‎گوید: «خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و سلم می‎گوید: تو ای محمد، نمی‎توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی یعنی هدایت در دست تو نیست و بلکه وظیفه‌ی تو فقط رسانیدن پیام الهی است و خداوند هر کسی را که بخواهد هدایت می‎کند و او دارای حکمت بالغه است چنان‎که می‎فرماید: ﴿لَّیۡسَ عَلَیۡکَ هُدَىٰهُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَهۡدِی مَن یَشَآءُ﴾ [البقره: ۲۷۲].    «ای محمد!) هدایت مشرکان بر عهده­ی تو نیست؛ ولی الله هر که را بخواهد، هدایت می­کند».

و می‎فرماید: ﴿وَمَآ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ وَلَوۡ حَرَصۡتَ بِمُؤۡمِنِینَ١٠٣﴾ [یوسف: ۱۰۳]. «هر چقدر که مشتاق باشی،(باز هم) بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند».

و آیه‎ای که در ابتدای این فصل ذکر شد از همه‌ی این آیات خاص‎تر است، چون وقتی خداوند می‎فرماید: ﴿إِنَّکَ لَا تَهۡدِی مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ۵۶﴾ [القصص: ۵۶]. «به‌طور قطع تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری، هدایت کنی؛ ولی الله هر که را بخواهد، هدایت می‌کند. و او به هدایت‌یافتگان داناتر است».

یعنی خداوند بهتر می‎داند که چه کسی مستحق و سزاوار هدایت است و چه کسی سزاوار گمراهی است.

در صحیحین ثابت است که این آیه در مورد ابوطالب نازل شده است، ابوطالب پیامبر صلی الله علیه و سلم را حمایت و یاری می‎کرد و به صورت طبیعی ایشان را دوست می‎داشت و محبت او نسبت به پیامبر صلی الله علیه و سلم انگیزه‌ی دینی و شرعی نداشت و هنگامی که مرگ ابوطالب فرا رسید پیامبر صلی الله علیه و سلم او را به ایمان و مسلمان‌شدن فرا خواند، اما او همچنان به کفر خود ادامه داد و بر آن باقی ماند. و حجت و برهان کامل برای خداست.

اگر بگویید که خداوند می‎فرماید: ﴿وَإِنَّکَ لَتَهۡدِیٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ﴾ [الشورى: ۵۲]. «تو قطعاً (مردمان را با این قرآن) به راه راست رهنمود می‌سازی».

این آیه را چگونه می‎توان با آیه عنوان فصل جمع کرد؟

در جواب گفته می‎شود هدایتی که می‎توان آن را به صورتی به غیر الله نسبت داد هدایت ارشاد و راهنمایی است، چنان‎که خداوند می‎فرماید: ﴿وَإِنَّکَ لَتَهۡدِیٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ﴾ «و تو مردم را به راه راست راهنمایی می‎کنی». یعنی: ارشاد، تبیین و هدایتی که از غیر الله نفی شده هدایت توفیق و ایجاد توانایی برای اطاعت است. و بعضی آن را به این معنا بیان کرده‌اند.

(مؤلف) می‌گوید: در صحیح آمده که ابن مسیب از پدرش روایت می‎کند که گفت: هنگامی که مرگ ابوطالب فرا رسید، پیامبر صلی الله علیه و سلم نزد ابوطالب آمد عبدالله بن أبی امیه و ابوجهل نزد ابوطالب بودند، پیامبر صلی الله علیه و سلم به ابوطالب گفت: «عمو جان بگو لاإله إلاالله، این کلمه را به عنوان دلیل نزد خداوند ارائه می‎کنم». ابوجهل و عبدالله بن أبی امیه به ابوطالب گفتند: آیا از آیین عبدالمطلب روی می‎گردانی؟ باز پیامبر صلی الله علیه و سلم سخن خود را تکرار کرد و آنها نیز سخن خود را تکرار کردند آنگاه آخرین چیزی که ابوطالب گفت این بود که گفت: او بر آیین عبدالمطلب است و نپذیرفت که بگوید: لاإله لاالله، آنگاه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «برایت طلب آمرزش می‎کنم تا وقتی که از آن بازداشته نشوم».

سپس خداوند این آیه را نازل فرمود: ﴿مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَن یَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِکِینَ وَلَوۡ کَانُوٓاْ أُوْلِی قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ١١٣﴾ [التوبه: ۱۱۳]. «برای پیامبر و مؤمنان روا نیست که برای مشرکان، پس از آنکه برایشان روشن شد که آنان دوزخی‌اند، آمرزش بخواهند؛ هرچند خویشاوند باشند».

 

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– او بوصیری است که این شعر را در قصیده‌ی برده آورده و این قصیده مشتمل بر انواع و اقسام شرک اکبر می‌‌باشد.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …