إتّباع از لحاظ لغوی و اصطلاحی عبارت است از:
تبع الشیء تبعاً و تِباعاً فی الأفعال یعنی پشت سر افتاد، به دنبال افتاد.([۱])
و نیز: سرت فی أثره أو أتبعَه، أتبعه وتتبّعه قفاه یعنی «پشت سر او رفت، دنبالهرو او شد.»([۲]) ابن عبدالبر میگوید: اتباع؛ پیروی از قول کسی است که برتری قول و صحت مذهب او براساس دلیل آشکار شده باشد. ([۳])
هرچند چنین به ذهن میرسد که إتّباع با تقلید یکی است، ولی دانشمندان برجستۀ اصولی تفاوتهایی را بین این دو قائل شدهاند از جمله: فقیه مالکی محمّد بن أحمد بن عبدالله بن خویز منداد- همانگونه که حافظ ابن عبدالبر و غیره از او نقل میکنند- و نیز حافظ أبوعمر، یوسف بن عبدالبر([۴]) و ابنقیم جوزیه آن را از ابن خویز منداد نقل میکند.([۵]) و همچنین حافظ ابراهیم بن موسی بن محمّد غرناطبی.([۶])
امام احمد نیز بین تقلید و إتّباع فرق قائل است و ابوداود گفته است که از او شنیدم که گفت: إتّباع این است که انسان از پیامبر صلی الله علیه و سلم یا أصحابش و بعد از آنها از تابعین، تبعیت و پیروی کند؛ پس عمل به وحی إتّباع است نه تقلید و این امری قطعی است و آیات قرآن در وجه تسمیهاش به إتّباع بسیار زیادند. پس بعد از بیان بعضی از آیات کریمه به گفتهاش ادامه داده و گفت: هیچ شک و تردیدی در این نیست که إتّباع و پیروی از وحی، مأمورٌبه است و اجتهادی که از جهاتی با آن مخالف باشد، صحیح نیست و تقلید در چیزی که مخالفش باشد، جایز نیست. با بیان این تفاوت فرق بین إتّباع وتقلید آشکار میشود و إتّباع، محلی برای اجتهاد و تقلید ندارد.([۷])
([۱]) سیدمصطفی حسینی طباطبائی، فرهنگ نوین، ص ۸۷٫
([۲]) ابن منظور، لسان العرب، ماده تبع، ص ۴۱۶٫
([۳])ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ۲/۷۹٫
([۴])ابن عبدالبر قرطبی، جامع بیان العلم و فضله، ۲/۹۹۳٫
([۵])ابنقیم جوزیه، إعلام الموقّعین، ج ۲، ص ۱۸۸٫
([۶])شاطبی، الاعتصام، ۱۴۶-۱۶۰٫
([۷])شنقیطی، التحقیق فی بطلان التلفیق، ص ۸۶ به نقل از( أضواء البیان، ۷/۵۴۸ و۵۴۹٫)