این حکایت به حادثه شهادت سردار شهیدان کربلا اباعبدالله الحسین بر می گردد، پس از اینکه شیعیان کوفه به حضرت حسین علیه السلام خیانت کردند و پس از آن به نشانه پیشمانی از این جنایت، جیش توابین را تشکیل دادند و هر ساله در این روز سعی می نمودند با تظاهر به مسلمانان نشان دهند که نسبت به شهادت حضرت حسین علیه السلام داغدیده هستند و برای جبران این لکه سیاه از جبین خود، عقیده امامت دربین فرزندان حضرت حسین را انتشار دادند و خود را همیشه خادمان این امامان معرفی می کردند و به نام امامان در بین مردم صدقات و نذورات را دریافت می نمودند.
جالب اینجاست که در عصر هر امام به تعداد برادران و فرزندان امام، مذاهب مختلف شیعه پدید آمد تا جاییکه برخی از شیعیان نزد امام می رفتند و می پرسیدند که امام بعد از شما چه کسی است؟!
به عنوان مثال : ( شیعیان زیدی زید بن علی، شیعیان اسماعیلی اسماعیل بن جعفر و شیعیان واقفه حضرت موسی کاظم و …. را امام خود می دانستند) و هر کدام از این مذاهب، امام خود را برتر از دیگر مذاهب شیعه می دانست.
تا اینکه امام اسماعیل بن جعفرصادق پیش از اینکه فرزندی داشته باشد از دنیا رفت و اینجا بود که مرحله اول حیرت یا آشفتگی شیعه پیش آمد.
البته این دسته از شیعه موفق شدند این بحران را دور بزنند و اعتقاد بدا یعنی تغیر نظر خداوند را در مورد امامت تاسیس کنند، از آنجاییکه قرار بود امامت تا روز قیامت ادامه پیدا کند و فرزند بزرگ هر امام به طور اتوماتیک امام بعدی باشد اما حضرت اسماعیل بن جعفر که فرزند بزرگ امام جعفر صادق بود بدون اینکه فرزندی داشته باشد از دنیا رفت به همین دلیل مدعی شدند: خداوند از قبل نمی دانست که اسماعیل بن جعفر بدون فرزند از دنیا می رود و برای خداوند این موضوع اکنون ظاهر گشته است، نص عربی روایت : (( بدا لله فی امر اسماعیل ما کان یبدوا له من قبل )) ترجمه : برای الله در امر اسماعیل موضوعی روشن شد که از قبل روشن نبود. آدرس دقیق: کتاب الکافی ج ۱ ص: ۱۴۶٫
البته شیعیان اسماعیلی در این برهه زمانی مدعی شدند که حضرت اسماعیل امام زمان هست و قبل از قیامت باز خواهد گشت.
این موضوع امامت با وجود همه این بحرانها ادامه مسیر می داد تا بار دیگر به فاجعه دیگری روبرو شد: یعنی دقیقا حکایت وفات امام قبل از تولد امام بعدی پیش آمد و آنهم وفات محمد بن علی الهادی ( برادر بزرگ حضرت حسن عسکری ) که فرزند بزرگ حضرت علی الهادی بود و این مرحله نیز حیرت دوم شیعه اثنا عشر به شما می رود، البته شیعیان دیگری اینجا بودند که حضرت محمد بن علی الهادی را امام زمان خود می دانستند.
فاجعه بزرگتر اینجا بود که حضرت حسن عسکری که به جای برادر بزرگش ( محمد بن علی الهادی) از سوی برخی از شیعه به عنوان امام معرفی شد بدون اینکه فرزندی داشته باشد و یا حتی همسرانش حامله باشند از دنیا رفت، در این مرحله ۲۰ نفر از مدعیان شیعه اثنا عشر به اتفاق گفتند حضرت حسن عسکری فرزندی دارد و تنها او با ما در ارتباط هست حضرت جعفر ( برادر حضرت حسن عسکری) این ادعا را یک دروغ محض می دانست: و مدعی بود برادرش حضرت حسن اصلا فرزندی نداشته است و هیچکدام از همسران برادرش نیز حامله نیستند، اما این مدعیان ۲۰ نفره معقتد بودند : امام زمان در کمر مادر حامله شده است و از ران مادرش نیز متولد شده است و نسبت کذاب را به حضرت جعفرعلیه السلام دادند. آدرس : کتاب الکافی ج ۱ ص: ۵۰۳٫
مدتی کوتاهی نگذشت که بین این ۲۰ نفر بر سر صدقات و نذوراتی که از سوی مردم جمع شده بود درگیری پیش آمد و شروع به تکذیب اندیشه مهدویت نمودند و نهایتا از بین این ۲۰ نفر، چهار نفر که بعدها به نام نواب اربعه معرفی شدند با نامه ها و امضای منسوب به امام زمان، خود را محق معرفی کردند ( آدرس: کتاب الغیبه ص: ۳۷۳) .
فاجعه دیگری در این راستا رخ داد و آنهم این بود که ابوالحسن، علی بن محمد سمری به عنوان آخرین نایب امام زمان که در نیمه شعبان سال ۳۲۹ دار فانی را وداع گفت، بحران عدم ارتباط با امام زمان بر افسانه بودن امام زمان دامن می زد اما مدعیان این ادعا هر چند که هوادارانشان را به مرور از دست می دادند اما با همه این موارد به خوبی همه بحرانها را مدیریت می کردند و همانند سابق، اندیشه ایی را برای دور زدن فاجعه پیش رو اختراع می کردند که در این مرحله اصطلاح موضوع غیبت کبری را تاسیس کردند و برای همیشه بر امام زمان سرپوش نهادند تا به عنوان یک خیال فقط در اذهان بماند و روایاتی را به امام زمان نسبت دادند که هر کسی پیش از ظهور ادعای رویت نماید انسان دروغگوست. آدرس: کمال الدین: ۵۱۶ ح ۴۴٫