هیچ فرشته ای متکبر نیست، همه الله را اطاعت میکنند (سوره ۱۶ آیات ۴۹-۵۰)، اما “هان به فرشتگان گفتیم، آدم را سجده کنید” و همه آنها به آدم سجده کردند مگر ابلیس، ابلیس نافرمانی کرد و او بسیار متکبر است (سوره ۲ آیه ۳۴).
جواب:
اولا: کسی که این سخن را گفته، شخص جاهلی بوده و از قرآن اطلاعی ندارد، با این وجود به خود اجازه داده و چنین سخنی را به قرآن نسبت داده درحالیکه قرآن ملائکه را متکبر وصف نکرده است.
دوما: قرآن کریم ملائکه و فرشتگان را می ستاید و آنها را بندگانی گرامی معرفی می نماید که از گناه و عصیان و تکبر و دیگر خصلتهای زشت بدور هستند، چنانکه قرآن کریم می فرماید::small_red_triangle_down:
« بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ». (انبیاء ۲۶). یعنی: آنها [فرشتگان] بندگان شایسته و گرامی اویند.
و می فرماید: «لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» (تحریم ۶). یعنی: و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را دستور داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مینمایند!
و باز در مورد ملائکه می فرماید: « لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» (انبیاء ۲۰).
یعنی: هرگز در سخن بر خدا پیشی نمیگیرند؛ و (پیوسته) به فرمان او عمل میکنند.
سوما: اینکه ابلیس تکبر ورزیده، ربطی به ملائکه ندارد! زیرا ابلیس جزو فرشتگان نبود، بلکه ابلیس از اجنه بود ولی به دلیل جایگاهش به میان فرشتگان مقرب آمده بود، ولی هنگامی که خداوند متعال او را همراه فرشتگانش امر نمود تا برای آدم سجده ببرند، او تکبر جست و خلقت خود را بهتر از آدم دانست، پس ابلیس فرشته نبود بلکه اجنه بود، چنانکه قرآن کریم درجای دیگری چنین ماجرا را توصیف می کند:
« وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ» (کهف۵۰).
یعنی: به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که از جن بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد.
بنابراین کسی که چنین ادعای باطلی را مطرح می کند، او فرد جاهلی نسبت به قرآن است، و یا عمدا خود را به نادانی زده و قصد دارد تا عده ای افراد بی آگاه را در دام بیاندازد.
کافیست تا اندکی با احکام شریعت و اصول و قواعد دین اسلام آشنا بود تا فهمید که هیچ تضادی در آیات خدا نیست، چنانکه می فرماید: «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا». (نساء ۸۲).
یعنی: «آیا در» آیات «قرآن نمیاندیشند؟» یعنی: آیا از قرآن روی برتافته و در معانی و مبانی آن تأمل و اندیشه نمیکنند تا به هدف و مرام قرآن پی ببرند؟ بیشک اگر آنان ـ چنانکه باید ـ در آن اندیشه و تعمق نمایند، به این حقیقت میرسند که در قرآن هیچ اختلاف، ناهماهنگی و تعارضی نیست و قطعا در آنصورت، معنای این فرموده حق تعالی را که: (همه از جانب خداست) «آیه/۷۸»، واین فرموده وی: (و آنچه از بدی به تو میرسد، از خود توست) «آیه/۷۹»، را میفهمند «و اگر» قرآن «از جانب غیر خدا میبود» چنانکه کفار میپندارند «قطعا در آن اختلاف بسیاری مییافتند» و در آن تفاوت و تناقض فاحش و عدم انطباق با واقع را ملاحظه میکردند زیرا این عوارض از خصوصیات کلام بشر است، بویژه هنگامی که سخن بشر طولانی شود و گویندهاش از امور غیبی خبر دهد؛ قطعا اندک بررسیای در سخنان وی نشان خواهد داد که درستی و مطابقت با واقع، بهندرت در آن مشاهده میشود، درحالیکه معانی قرآن کریم در همه امور ـ چون توحید، حلال و حرام، خبر دادن از غیب… بعضا مکمل و مؤید بعضی دیگرند. یا معنی این است: اگر قرآن از نزد غیر خدا میبود، قطعا آنها از نظر بلاغت و بیان معانی، در آن تفاوتهای آشکاری میدیدند.