آیا فتح ایران در زمان عمر مطابق قانون شرع بود یا خیر؟ (۲)

همانطور که دیدید شیعه داستان را اینطور ترجمه کرده که شهر فتح شده بود و پس از فتح شهر مسلمانها هزار چشم را هدف قرار دادند!!!!!
در حالیکه این در میدان جنگ بود و و در میدان جنگ ،تک تیراندازان حق هر کاری را دارند ،خصوصا اگر دشمن سر تا پا زره پوشیده باشد !!
این است شیعه!! که بی شرمانه متون را عوض میکند تا اسلام را بد معرفی کند و مجوسی ها را خوب!
این است آیت الله قزوینی!
این است حوزه علمیه قم و نجف !
حرف دیگر ما این است که خواننده خود قضاوت کند و ببیند علمای شیعه چگونه دروغ و تحریف متون را مذهب خود قرار داده اند
حالا دنباله حرفهای رافضی را بخوانید:
میگوید :
ب : جنگ طالقان :
در این جنگ ، فرماندهان به ظاهر مسلمان، چنان جنایتی را مرتکب شدند که در طول تاریخ سابقه نداشته است ؛ حتی چنگیز و اسکندر هم چنین جنایاتی را مرتکب نشده‌اند .
ابن اثیر در الکامل می‌نویسد :
الکامل فی التاریخ ، ابن الأثیر ، ج ۴ ، ص ۵۴۵ .
قتیبه از فرماندهان نظامی به نیشابور و شهر‌های دیگر نامه نوشت که به لشکر او بپیوندند و آنان قبل از رسیدن او به طالقان به او پیوستند . نیزک ( یک از غلام‌های حاکم طالقان ) اقدام به خلع قدرت حاکم کرده بود. وقتی که قتیبه به آن‌جا رسید با مردم درگیر شد و حمام خون به راه انداخت و انبوهی از مردم را به قتل رساند و صفی از مردم را به طول چهار فرسخ به دار آویخت .
چهل فرسخ مردم را را به صف کردند و همۀ آن‌ها را اعدام کردند !!! جل الخالق ! عجب جنایتی !! حالا خودتان ماشین حساب به دست بگیرید و حساب کنید که چند نفر در این روز کشته شده است ؟
هر فرسخی تقریبا ۶ کیلومتر ، هر کیلومتری ، هزار متر . اگر در هر متر دو نفر ایستاده باشند ، چند نفر کشته شده است ؟
ج : جنگ گرگان :
در این جنگ هم جنایت عظیمی اتفاق افتاد . غیر مسلمان ، از فرمانده به ظاهر مسلمان درخواست کردند که ما درهای شهر را بر روی شما می‌گشاییم ، به شرطی که حتی یک نفر از ما کشته نشود ؛ اما لشکریان خلیفه چه کردند ؟ بلی ، همه را کشتند جز یک نفر و گفتند که ما گفته بودیم که یک نفر از شما را نمی‌کشیم .!!!

ابن اثیر در الکامل می‌گوید :
الکامل فی التاریخ ، ابن الأثیر ، ج ۳ ، ص ۱۱۰ .
به گرگان وارد شدند و با گرفتن ۲۰۰ هزار دینار با آنان مصالحه کردند . سپس به اطرافه طمیسه که شهری در کنار ساحل دریا و بعد از گرگان واقع و جزو مازندران بود ، رفتند . با مردم آن‌جا جنگ کردند . نماز خوف که حذیفه که کیفیت خواندن آن را می‌دانست خوانده شد و با آنان نیز به مقابله برخواستند و سعید با شمشیر بر سر مردم کوبید که از زیر بغل او درآمد و آنان را محاصره کردند . آنان درخواست امان کردند که به آنان این امان دده شد تا کسی از آنان را نکشند و لذا قلعه را باز کردند؛ ولی آنان همه را کشتند به جز یک مرد . سپس آن‌چه که در قلعه بود تصرف کردند .

جل الخالق !!! آن‌ها از فرمانده دین عطوفت و مهربانی ، امان خواسته بودند ، با چه مجوزی به آن‌ها امان دروغ داده شد ؟ با چه مجوزی عهد خود را شکستند ؟ ، با چه مجوزی همۀ آن‌ها را کشتید ؟ اگر واقعاً مستحق قتل عام بودند، با چه مجوزی آن یک نفر را باقی گذاشته شد ؟ !
آیا در زمان پیامبر چنین جنایتی سابقه داشته است ؟ پیامبر اسلام از بدترین دشمنان خود خود گذشت و آن روز که بر آن‌ها مسلط شد همه را را آزاد کرد ؛ اما مسلمانان چه کردند ؟!
آیا به چنین فتوحاتی می توان مباهات کرد ؟ معاذ الله !
د : جنگ فلسطین :
در این جنگ ، بازهم جنایت عظیم دیگری اتفاق افتاد که حقیقتاً از کافر زندیق هم سر نمی‌زند؛ چه رسد به کسی که خود را خلیفۀ خدا در روی زمین می‌داند .
ابن اثیر در الکامل نقل می‌کند :
مروان ، رماحس بن عبد العزی الکنانیس را بر فلسطین گماشت و او بر ثابت پیروز گشت و بعد از دو ماه در حالی که به زنجیر بسته شده بود ، او را نزد مروان فرستاد ، دست‌ها و پاهای او و سه فرزندش را قطع کرد و به دمشق فرستاد . در شهر دمشق آنان را در ورودی مسجد قرار دادند .
در کجای قرآن گفته شده است که باید دست و پای مردم را قطع کرد ؟! مگر نه این است که مثله کردن دشمن حرام است ؟!
هـ : تمام مردم شهر را کشتند :
ابن کثیر در البدایه و النهایه نقل می‌کند :
آن‌گاه عبد الله و اصحابش را محکم بست و همه یک صدا تکبیر گفتند. آنان را به طرف شهر بردند. سپس اعراب از ناحیۀ دیگر شهر تکبیر گفتند و مردم شهر در حیرت ماندند و راه فرار را از دهای که به طرف دجله بود در پیش گرفتند و با ایاد و نمر و تغلب برخورد کردند و آن را به شکلی فجیع کشتند. عبد الله بن معتم با یارانش از در دیگری وارد شد و همه اهل شهر را کشت و کسی از اعراب ایاد ، تغلب و نمر سالم نماند ، مگر این که اسلام آورد .
کلاه خود را قاضی قرار بدهید و قضاوت کنید که آیا چنین بی‌رحمی‌های از مسلمانان که دینشان دین رحمت و پیامبرشان پیامبر رحمت است ، انتظار می‌رود ؟
حال ببنید که عمر ، پیامبر اسلام را که خداوند او را رحمت اللعالمین معرف کرده بود، چگونه به جهانیان معرفی کرده است . تعجبی ندارد که پاپ می گوید : دین اسلام را دین شمشیر است . شاید او هم این روایات را دیده باشد ؟!
سؤال ما از دوستان اهل سنت این است که : خداوند در کجای قرآن گفته است که اگر کسی اسلام را قبول نکرد ، چشمانش را کور کنید ؟! آیا چنین اعمالی در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سابقه داشت یا از بدعت‌های عمر بوده است ؟

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw