آیا در مورد اندیشه ی بی خدایان این را می دانستید…

کسی که به خداوند معتقد باشد و «ادعا »کند که خدا وجود دارد به او می گویند «خداباور »

کسی که دلایل اثبات وجود خدا را قبول نداشته باشد و کلا در مورد« وجود یا عدم وجود خدا »  اظهار ندانستن بکند، به او می گویند «آگنوستیک» یا «ندانم گرا»

کسی که قاطعانه «ادعا» کند ،خدا وجود ندارد به او می گویند «آتئیست» یا «خداناباور»

در این بین دو «مدعی» داریم
یکی گروه خدا باور ها و دیگری گروه خدا ناباور ها.

آگنوستیک ها هم «هیچ ادعایی ندارند» و می گویند نمی دانیم.

یک قانون کلی وجود دارد که می گوید،اثبات ادعا به عهده ی مدعی می باشد

ما مسلمان ها خداباور هستیم و «ادعا» می کنیم که خدا وجود دارد و برای ادعای خود «دلیل» هم ارائه داده ایم
این همه برهان…
برهان علیت،برهان نظم،برهان فطرت…
کتاب آسمانی؛ پیامبران …

کسی که «ادعای» ما را رد کند به مرحله ی «آگنوستیک یا ندانم گرایی » وارد می شود

ولی این بار برای ورود به مرحله ی بی خدایی،باید بر «ادعای» خود «دلیل» اقامه کند،چون او «ادعا» می کند که خدا وجود ندارد.

ولی کجاست دلیل آنها؟

آیا می دانید تمام دلایل بی خدایان، نقد ادعاهای ما بوده است؟

مثلا آمده اند برهان علیت و نظم و …را نقد کرده اندیا مثلا سعی کرده اند قرآن کریم را نقد کنند یا  بر عملکرد پیامبران نقد وارد کنند و …

دقت کنید! آنها فقط ادعاهای ما را نقد کرده اند.

صراحتا بگویم ما به تمام نقد های آنها پاسخ داده ایم

ولی توجه بفرمایید اگر بر «فرض محال» نقد های آنها را بپذیریم، باز هم بی خدایی آنها ثابت نمی شود،چون تازه وارد مرحله ی آگنوستیک یا ندانم گرایی شده اند و برای ورود به وادی اندیشه ی خود؛ باید بر «ادعای» عدم وجود پروردگار «دلیل »  ارائه دهند
ولی هیچ دلیلی ندارند…

پس اندیشه ی بی خدایی صرفا یک ادعای بدون دلیل است.

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …