رسول الله صلی الله علیه وسلم زمانی که اسامه بن زید دربارهی زن مخزومیای که دزدی کرده بود، با وی سخن گفت، نیز خشمگین شد. پیامبر صلی الله علیه وسلم تصمیم گرفت حد را بر او جاری سازد. آنان گفتند: چه کسی در اینباره با پیامبر صلی الله علیه وسلم صحبت کند؟
گفتند: کسی جز محبوب رسول الله اسامه بن زید جرأت چنین کاری را ندارد؟
اسامه با پیامبر صلی الله علیه وسلم صحبت کرد و پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم با عصبانیت به او فرمود:
«أَتَشْفَعُ فِی حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ، ثُمَّ قَامَ فَاخْتَطَبَ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّمَا أَهْلَکَ الَّذِینَ قَبْلَکُمْ، أَنَّهُمْ کَانُوا إِذَا سَرَقَ فِیهِمُ الشَّرِیفُ تَرَکُوهُ، وَإِذَا سَرَقَ فِیهِمُ الضَّعِیفُ أَقَامُوا عَلَیْهِ الحَدَّ، وَایْمُ اللَّهِ لَوْ أَنَّ فَاطِمَهَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعْتُ یَدَهَا».[۱]
«آیا در حدی از حدود خدا شفاعت میکنی»؟
سپس برخاست و میان مردم سخنرانی کرد و گفت:
«امتهای پیش از شما هلاک گشتند زیرا اگر شخص شریف و بزرگواری دزدی میکرد، رهایش میکردند و اگر بیچاره و ضعیفی دزدی میکرد حد را بر او جاری مینمودند، به خدا سوگند اگر فاطمه دختر محمد دزدی کند، دستش را قطع میکنم».
[۱]– بخاری، ۳۲۱۶ و مسلم، ۳۱۹۶٫