نکته جالبی که در آیه فوق جای تأمّل دارد، این است که: در بیش از ده جای قرآن از رسول خدا صلی الله علیه وسلم پرسشها و سؤالات متفاوتی در موضوعات مختلف به عمل آمده و پاسخ همه آنها با [«قُلْ»: «بگو»] همراه گردیده است؛ مثلاً تنها در همین سوره بقره آمده است:
درباره هلالهای ماه از تو میپرسند. بگو: آنها زمانسنجهایی برای مردم و حج است … از تو درباره جنگکردن در ماه حرام میپرسند. بگو: در آن گناه بزرگی است… درباره شراب و قمار از تو میپرسند. بگو: در آنها گناه بزرگی است…از تو میپرسند که چه چیز را صدقه و انفاق کنند. بگو: مازاد بر نیاز خود … از تو درباره یتیمان میپرسند. بگو: هر چیز که صلاح ایشان باشد، نیک و پسندیده است ] … از تو درباره حیض میپرسند. بگو: (نزدیکی در آن موقع) زیان و ضرر است …
طبق روش معمول این آیات ـ و دیگر آیات قرآن ـ لازم بود در این آیه هم گفته شود: {یَسْئَلُونَکَ عَنِّی قُلْ إِنِّی قَرِیبٌ!}: «از تو درباره من میپرسند. بگو: من نزدیکم!» ] . ولی اسلوب آیه برخلاف معمول، شکل گرفته و به جای [ «یَسْئَلُونَکَ»: «از تو میپرسند» ] ، [ «وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی»: «و هر گاه بندگانم از تو بپرسند» ] آمده است که نماینگر نهایت لطف و رحمت خداوند است که جملگی انسانها ـ چه گناهکار و چه متّقی ـ را بندگان خود میداند و حاضر است جوابشان را نه در یک زمان و مکان مشخّصی، بلکه در هر زمان و مکانی بدهد و هیچ محدودیّت زمانی و مکانی را برایش، همچون موضوعات فوق اختصاص نداده است، بلکه فرموده است: «بندگان من در هر ساعت و در هر لحظهای از شب و روز میتوانند مرا بخوانند!».
و خداوند این بار به رسولش صلی الله علیه وسلم دستور نداده که به مردم پاسخ گوید، بلکه خود شخصاً و مستقیماً میفرماید: «فَإِنِّی قَرِیبٌ» و بنابراین دلالت و الهام اسلوب مذکور در دلها و اندیشهها این خواهد بود که: وقتی خداوند واسطهای را میان خود و بندگانش قرار نداد، مثل این است که به رسولش صلی الله علیه وسلم بگوید که تو، مانند پرسشهای قبلی از قول من نگو، بلکه بگذار خودم به آنها بگویم که من نزدیکم!
نکته دیگر اینکه خداوند بعد از اینکه خود مستقیماً میفرماید: من نزدیکم، دیگر نفرمود: دعای گوینده را میشنوم، بلکه باز هم مستقیماً میگوید: دعای گوینده را اجابت میکنم! و از ذکر «شنیدن» خودداری فرموده است.
شهید سید قطب ؛ در تفسیر این آیه چنین آورده است:
«اضافه کردن عباد به خود، و پاسخ رویاروی و بدون واسطه خدا بدیشان بدین معنی که نفرمود: به آنان بگو: من نزدیکم…بلکه خداوند بزرگوار خودش به مجرّد درخواست بندگان، پاسخ آنها را عهدهدار گردید و فرمود: من نزدیک هستم…و نگفت: دعا را میشنوم…بلکه در پاسخ دادن به دعا و ندا شتاب به کار برد و فرمود: دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند، اجابت میکنم…کار حیرتانگیز و آیه شگفتآوری است! آیهای که به دل شخص ایماندار، شادابی فرحافزا و مهر خوگرانه و خوشنودی آرامبخش و اعتماد و یقین میبخشد…و مؤمن با داشتن اینها، در آستان رضایت، و جوار شادی و نشاط، و پناهگاه امن و امان، و قرارگاه محکم و استوار زندگی میکند».
روایت شده که یکبار رسول خدا –صلی الله علیه وسلم- دید که جمعی از اصحابش با صدای بلند دعا میکنند، به آنها فرمود:
«إربعوا علی أنفسکم إنکم لا تدعون أصم و لا غائبا و لکن تدعون سمیعا قریبا».
«چه خبرتان است؟! شما که یک موجود ناشنوا و غایب و دوردست را نمیخوانید، بلکه دارید کسی را میخوانید که شنوا و نزدیک است».
قرآن کریم این چنین نزدیکی انسان را به خدا و نزدیکی خدا را به انسان، بیان کرده است. به طوری که این نزدیکی عجیب و شگفتآور، افسانه واسطهها و دلاّلان و سمساران دینفروش را در هم شکسته است! سوداگرانی که خودشان را حاجب و دربانِ درهای رحمت واسعه خدا قلمداد کردهاند و خدا میداند که آنان دروغگویانند!
[ مشرق و مغرب از آنِ خداست، پس به هر طرف رو کنید، خدا آنجاست ] … [ و او با شماست هر کجا که باشید ] … [ بیگمان پروردگارم (به بندگانش) نزدیک و اجابتکننده (دعای کسانی که تنها او را به فریاد میخوانند) است ] … [ و پرودگار شما میگوید: مرا بخوانید، اجابت میکنم ] … [ (آیا معبودان دروغین بهترند) یا کسی که به فریاد درمانده و مضطر میرسد و بلا و گرفتاری را برطرف میکند، هر گاه که او را به فریاد بخواند…آیا معبود دیگری با خداست؟! ] …