علما گفتهاند که اگر حدیث معنعن سه شرط زیر را داشته باشد، میتوان آن را بعنوان حدیث متصل بشمار آورد:
۱) راوی حدیث سالم از تدلیس باشد.
۲) عدالت راوی مشخص شود.
۳) ملاقات راوی و کسی که از او روایت میکند ثابت شود.
البته شرط سوم، یعنی اثبات ملاقات بین راوی و مروی عنه، مذهب علی بن مدینی و بخاری است. ولی امام مسلم این شرط را رد کرده و گفته؛ آنچه که باید ثابت شود اینست که راوی و مروی عنه در یک عصر واحد باشند، و امکان ملاقات آنها با هم کفایت میکند، و چنین دلیل آورده که روایت از طریق (عنعنه) به شرط ثقه بودن راوی و مروی عنه و معاصر بودن آنها، حمل بر سماع (راوی از مروی عنه) میشود، مگر آنکه دلیل واضحی وجود داشته باشد که راوی، مروی عنه را ملاقات نکرده باشد.
اما علما این قول امام مسلم را نپذیرفتهاند، ابن صلاح این شرط مسلم را انکار کرده و به آنچه که ائمهی این علم گفتهاند استدلال نموده و میگوید: «در آنچه که مسلم گفته، محل نظر است، زیرا گفته شده؛ نظری که مسلم آن را رد کرده است، همان چیزی است که ائمهی این علم علی بن مدینی و بخاری و غیره بر آن هستند». (علوم الحدیث، ص۷۲).
و اما نووی میگوید: «آنچه که مسلم گفته، محققین آن را انکار کردهاند و گفتهاند نظر مسلم ضعیف و بلکه آنچه که او رد کرده رأی صحیح است، که ائمهی این فن بر آن قرار دارند». (صحیح مسلم به شرح نووی، ۱/۱۲۷).
اما بعضی از علما گفتهاند که حدیث معنعن بدلیل احتمال انقطاع در آن حجت نیست، مگر آنکه اتصال آن از طریق دیگری مشخص شود و راوی از مروی عنه سماع کرده باشد. امام نووی گفته که این رأی بنا به اجماع سلف مردود است. (صحیح مسلم به شرح نووی، ۱/۱۲۸).
«بعضی دیگر چنین اعتقاد دارند که حدیث معنعن به مانند حدیث مرسل است و نمیتوان به آن احتجاج کرد، البته گروهی از ناقدان علی رغم این قول، احتجاج به حدیث معنعن را جایز دانسته اند و معتقدند که بیشتر مراسیل صحابه، معنعن هستند زیرا صحابه به اصطلاحات روایت آگاهی نداشتند و لذا گاهی از اصطلاح «سمعتُ» و گاهی از «عن رسول صلی الله علیه وسلم» و گاهی از «قال رسول الله صلی الله علیه وسلم» استفاده میکردند، از این رو معتقدند که همهی معنعنها مانند هم نیستند، مثلا روایت آن صحابی که ملازم پیامبر ج بوده است، با هر عبارت که باشد باید حمل بر سماع نمود و اگر از صحابهی غیر ملازم بوده باشد، حمل بر هردو صورت جایز است. ولی در عین حال امام نووی معتقد است که بدلیل اجماع سلف، معنعن از قبیل مرسل نیست». (علوم الحدیث؛ دکتر صبحی صالح، ص۱۶۷).
و ابن صلاح میگوید: «بعضی از مردم این نوع سند را از قبیل مرسل و منقطع میدانند مگر این که از طریق سندهای دیگر اتصالش ثابت شود. اما حقیقت مطلب و آنچه که متداول است این است که این نوع سند از نوع سندهایی متصل است که این نظر جمهور ائمهی حدیث و غیره میباشد. و صاحبان صحاح این نوع سندها را در کتابهای خود آورده و پذیرفتهاند و ابوعمر بن عبدالبر، حافظ، نزدیک است ادعا کند اجماع ائمهی حدیث بر آن است و ابو عمرو الدانی المقری، حافظ، ادعا کرده است که اهل روایت (نقل) بر آن اجماع دارند و این در صورتی است که راویان حدیث معنعن ملاقاتشان با همدیگر به ثبوت رسیده باشد و راوی مدلس نباشد و در این صورت است که حدیث متصل خوانده میشود مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. از منتسبین به حدیث در عصر ما و نزدیک به عصر ما که از «عن» در اجازه استفاده کرده باشند بسیارند و وقتی یکی از آنها بگوید: «قرأت علی فلان عن فلان» و یا عباراتی از این قبیل گمان میرود که از او با اجازه روایت کرده باشد (یعنی با اجازهی فلان روایت را بر فلانی خواندم)؛ آنچنان که پیداست این قضیه حدیث را از نوع متصل خارج نمیکند و خداوند داناتر است». (مقدمهی ابن صلاح؛ ترجمه آدم غلامی، بخش شناخت حدیث معضل).