خشم منطقه علیه ایران، در نتیجۀ سیاستهای خصمانۀ آن بسیار شدید شده است، و بدون تردید شاخص همراهی با ایران و انقلاب آن به حدّی پایین آمده که یک دهه پیش، کسی تصوّر آن را نداشت.
رسانه های عربی به طور کل نتوانسته اند تصویری واقعی از رژیم ایران و اهدافش ارائه دهند، زیرا جهان اسلام و خصوصا کشورهای عربی فاقد مراکزی برای بررسی و برنامه ریزی در این زمینه هستند و از این رو، فریادها و تعصّبات احساسی و عاطفی بر آنها چیره گشته و این فریادها بیشتر به شکل و شبیه دشنام هایی هستند که از طرف مردم صورت میگیرد و هدف از آنها خاموش کردن خشم و غضبی است که سینه هایشان را پُر کرده است.
بسیار می شنوی که ایران دولتی فارسی و مجوسی است، و با قوم عرب دشمنی میورزد، و اینکه اقلّیتهای ملّی در ایران مورد ستم قرار میگیرند، و فارسی زبانان قدرت را در ایران به دست داشته و قصد براندازی اقلّیتهای ملّی و بویژه قوم عرب را دارند… .
رسانه های عربی از این فریادهای خشمگین استقبال کردهاند؛ فریادهایی که باعث شده مردم عرب با آنها همراه شوند و از آنها حمایت و پشتیبانی کنند، آن هم نه برای منافع قوم عرب، بلکه برای کسانی که بر طبل تفرقه و اختلاف میکوبند!
اما با بررسی سریع شیوه های حکومت در ایران، هیچ تاثیر و انعکاسی برای این سر و صداهای ناراضی و بهتر است بگوییم که برای این دشنامهای پُر از خشم نمییابیم!
رهبر انقلاب اسلامی ادّعایی؛ آیت الله خامنه ای؛ نوۀ سید احمد موسوی هندی است، که از لحاظ اصل و نسب هندی است، و علیرغم اینکه زمانهای زیادی با فارسی زبانان زندگی کرده است، باز هم نمیتواند به خوبی و آن گونه که شایستۀ جایگاه و مقام اوست، به فارسی صحبت کند!
علاوه بر این، رهبر یا «ولی فقیه» – علی خامنه ای- که دوست دارد منسوب به قوم عرب گردد تا خودش را به اهل بیت نسبت دهد، از پدری ترک که نژاد آذری داشت متولّد شد.
آخرین نخست وزیر نظام صفوی ایران «میر حسین موسوی» هم از ترکهای شهر «خامنه» در آذربایجان شرقی بود.
«مجمع تشخیص مصلحت نظام» که تصمیم نهایی در رد یا تایید قوانین صادرشده از طرف مجالس قانونگذاران کشور در اختیارش است، بارزترین اعضای آن عبارتند از:
- سید محمود هاشمی
یکی از مراجع تقلید شیعه که نژادی عراقی- ایرانی دارد، و رئیس شورای عالی انقلاب اسلامی در عراق، و قبلا یکی از بارزترین اعضای حزب دعوت عراق بود، و اکنون یکی از شش عضو «شورای نگهبان قانون اساسی» است. او رئیس «قوۀ قضائیه» که سومین قوّه در ایران به شمار می رود؛ یعنی علاوه بر «قوّۀ مقنّنه» و «قوّۀ مجریه» نیز بود. همچنین جانشین رئیس «مجلس خبرگان» بالاترین قدرت کشوری است، که بر اساس بند ۱۰۷ قانون اساسی، از وظایف این مجلس، تعیین رهبر و نظارت بر اوست!
- در همین مجمع، صادق لاریجانی «رئیس قوّۀ قضائیه»، و برادرش؛ علی لاریجانی «رئیس مجلس شورای اسلامی» – پارلمان- را میبینی که هر دو متولّد عراق هستند و نژادی عراقی- ایرانی دارند.
- علی شمخانی عربزبان و اهوازی:
دبیر کل و نمایندۀ رهبری در «شورای عالی امنیت داخلی»، یکی از قدرتهای ملّی، و مسؤول امنیت کشور و سیاستهای نظامی آن است.
شمخانی پیش از این فرماندۀ نیروی دریایی ایران به مدّت ۸ سال، و ۸ سال دیگر وزیر دفاع بود.
- محسن رضایی از قوم «لرُ» و استان خوزستان «اهواز»:
دبیر کل مجمع تشخیص مصلحت نظام، و فرماندۀ سپاه پاسداران به مدّت ۱۶ سال. نژاد «لری» او مانع نشد که سه دور پیاپی در رقابتهای انتخابات برای رسیدن به منصب ریاست جمهوری شرکت کند.
- محمود محمّدی عراقی: از قوم «لَک» و از استان کرمانشاه.
رئیس «بنیاد روابط فرهنگی» و «سازمان دعوت اسلامی» که از مهمترین سازمانهای این رژیم فرقهای به شمار میرود.
- غلام رضا آقازاده: از ترکهای آذربایجان غربی. رئیس سازمان انرژی هستهای ایران، و جانشین رئیس جمهور در حوزۀ انرژی هستهای، که قبلا به مدّت ۱۰ سال وزیر نفت بود.
در مجلس «شورای نگهبان» هم بر تمامی قوانین صادرشده از طرف «مجلس شورای اسلامی» – پارلمان- نظارت دارد، و او اختیار پذیرش یا رد قوانین صادرشده از طرف پارلمان را دارد. یعنی بالاترین قدرت مجلس شورای اسلامی است!
همچنین «حسین علی امیری» از ترکهای استان کرمانشاه، و سخنگوی رسمی وزارت امور خارجه (وزارت کشور)، و نیز نمایندۀ «وزیر امور خارجه» در امور مجلس.
در میان وزیران دولت «حسن روحانی» این افراد را میبینیم:
- عبّاس آخوندی: عربزبان که نژادی عراقی- ایرانی دارد، و وزیر راه و شهرسازی است.
- محمّد رضا نعمتزاده: از ترکهای شهر تبریز؛ وزیر صنعت، معدن و تجارت.
اولین «وزیر کار» پس از انقلاب بود، که سپس به مدّت ۱۰ سال «وزیر صنعت» شد، و نیز جانشین وزیر نفت در دولت «خاتمی».
- حمید چیت چیان: از ترکهای شهر تبریز؛ وزیر انرژی.
در بین جانشینان رئیس جمهور «حسن روحانی» هم افرادی را مییابی که فارسیزبان نیستند:
- محمّد باقر نوبخت: از اقوام گیلکی شهر «رشت».
رئیس سازمان برنامه و بودجه، و سخنگوی رسمی دولت، که قبلا نمایندۀ شهر خود در مجلس هم بود.
- شهیندخت مولاوردی: ترکزبان و از استان آذربایجان غربی. جانشین رئیس جمهور در امور زنان و خانواده.
برخی دیگر از چهرههای بارز غیر فارسیزبان در رژیم ایران عبارتند از:
- سید محمّد علی موسوی جزائری از قوم عرب اهواز:
نمایندۀ «ولی فقیه» – رهبر- در استان خوزستان (اهواز) و «مجلس خبرگان».
- عزّت الله ضرغامی از قوم عرب اهواز:
رئیس پیشین سازمان صدا و سیما به فرمان رهبر علی خامنهای به مدّت ۱۰ سال، و نیز عضو شورای عالی نظارت بر اینترنت؛ شورایی که مسؤول ایجاد اینترنت ملّی به مانند روسیه و چین است.
با بررسی فهرست اسامی استانداران ایران هم خواهی دید که – غالبا- تمامی آنان بومی استان خودشان و دارای نژاد غیر فارسی هستند؛ به عنوان نمونه به موارد زیر دقت کنید، و قصد نامبردن از تمامی آنان را نداریم:
- استان آذربایجان شرقی: اسماعیل جبّارزاده؛ از قوم ترک آذری.
- استان آذربایجان غربی: قربانعلی سعادت؛ از قوم ترک آذری.
- استان اردبیل: مجید خدابخش؛ از قوم ترک آذری.
- استان چهارمحال و بختیاری: قاسم سلیمانی دشتکی؛ از قوم لُر.
- استان کهکیلویه و بویر احمد: سید موسی خادمی؛ از قوم لُر.
- استان همدان: محمّد ناصر نیکبخت؛ از قوم لُر.
- استان گیلان: محمّد علی نجفی؛ از قوم گیلک.
- استان خوزستان: عبدالحسن مقتدایی از قوم عرب آبادان.
بنابراین نمیتوان گفت که رژیم ایران نژادپرست است و فارسیزبانان قدرت را در اختیار دارند و ستم «ملّی» در آنجا حاکم است.
بهترین سخن برای معرّفی و توصیف رژیم ایران این است که بگوییم: رژیمی صفوی و فرقه ای و شیعی است، که اعتقادی به مرزهای جغرافیایی و ملّی و حتّی سیاسی ندارد، بلکه تنها مرز آن مذهب است، و نقشی کاربردی و نیابتی از طرف کلیسا یا جهان غرب دارد، همان گونه که دولت صهیونیستی اسرائیل این نقش را اجرا میکند.
بدون تردید جهان غرب اسرائیل را برای شکستن و بستن نظامهای سیاسی، و ایران را برای ایجاد فتنههای مذهبی میان ملّتها به وجود آورد، و هر دویِ آنها نقششان را برای تخریب منطقه و از بین بردن ثبات و پیشرفت آن ایفا میکنند، و نیز برای بنای سرزمینی که غرب بتواند از طریق آن به غارت و چپاول در این کشورها بپردازد و ذخایر آنها را سرقت کند.
با وجود اینکه قومیتها و نژادهای مختلفی در میان تصمیم گیرندگان رژیم ایران یافت میشوند، بدون اینکه توجّهی به رنگ و نژاد و زبان و حتّی جنسیت آنان شود، یک فرد سنّی را در میان آنان نمیبینی؛ نه در مجمع تشخیص مصلحت نظام، و نه در مجلس شورای نگهبان قانون اساسی، و نه در مجلس خبرگان، و نه در فهرست افراد «بیت رهبری»، و نه در میان فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب یا شاخههای نظامی دیگر، و نه حتّی در بین استانداران، که غالبا از افراد بومی هر استان تعیین میشوند.
- در استان سیستان و بلوچستان که غالبا سنّیمذهب هستند، علی أوسط هاشمی استاندار است، که شیعه و از کردهای استان کرمانشاه است.
- استاندار استان سنینشین کردستان، عبدالمحمّد زاهدی شیعهمذهب و از قوم «لُر» استان لرستان است.
- در استان هرمزگان که غالبا سنّی هستند، جاسم جادری شیعهمذهب و از قوم عرب اهواز، استاندار شده است.
در مناطقی که اغلب مردم آنها ترکمن و سنّی هستند نیز چنین است.
نظر تو چیست؟!!
اگر بگوییم که نظام ایران رژیمی نژادپرست و فارسیزبان است و مذهبگرا نیست، چه کسی از این سخن فایده میبرد؟
قبل از هر کسی، خود ایران از این موضوع بهره میبرد!
چرا که رژیم ایران با سلاح فرقهگرایی و نژادپرستی علیه جهان اسلام مبارزه میکند، و با نام مذهب، از اقلیّتهای ملّی برای تخریب کشورهایشان بهرهبرداری میکند، و به نیابت از غرب علیه قوم عرب میجنگد؛ کشورهایشان را خراب میکند بدون اینکه ذرّهای زیان کند، مگر اینکه اندک مالی از دست میدهد و آن هم فورا با چاههای نفت جبران میشود.
و در مقابل این کار، در رسانهها اعلام میکند که نبردی نژادپرستانه میان فارسیزبانان و قوم عرب در جریان است، گویی که جنگی ملّی و نه چیز دیگری است!
و به دنبال آن، پاکستان؛ هفتمین قدرت برتر نظامی در جهان و قویترین متّحد استراتژیک عربستان و قوم عرب، خودش را از این سنگر نژادپرستی کنار میکشد، چون نه فارسی و نه عربی است!!!
همچنین مالزی و اندونزی و ترکیه و سایر کشورهای اسلامی غیر عرب خودشان را در این مبارزه شریک نمیدانند!!!
علاوه بر این، برخی از عربزبانان و سایر اقلیتهای ایران چندین سال پیش، به قصد رسیدن به رفاه و آسایش، ایران را ترک کردند و بالاخره ساکن اروپا یا جهان عرب شدند، و در لابلای این جنگهای رایج، به بهانۀ مسألۀ قومیّت و ملّیّت، فرصتی برای تجارت پیدا کردند!
در میان سندان [ابزار آهنگری] آنان و چکّش اینان، انسانهایی پاک و سادهلوح در دام رسانهها افتادند؛ بویژه رسانههای اسلامی که از ضعف بلوغ سیاسی و بیپروایی هیجانی و احساسی رنج میبرند.
به قلم: دکتر مصطفی محمدی