آیا بکاربردن الفاظ شیعه یا اهل سنت بر مسلمانان جایز است؟ منشاء آن الفاظ از کجاست؟

من عقیده ام اینگونه است که نمی خواهم مثل اجدادم مثلا پیرو مذهب حنفی یا شافعی و شیعه و غیره باشم می خواهم فقط پیرو  دین اسلام و قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) باشم آیا مشکلی از نظر عقیده دارم یا خیر؟

الحمدلله،

انسانها موظف به ایمان به رسالت محمد صلی الله علیه وسلم که همان اسلام است می باشند و لذا در قیامت هیچ دینی پذیرفته نیست بجز اسلام چنانکه الله تعالی در قرآن می فرماید:

و یا می فرمایند: (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ)(سوره توبه۳۳)  «او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست فرستاد تا آن را بر تمام دینها غالب گرداند.» و معنی آن برتری اسلام بر تمام ادیان که از آن جمله دین اهل کتاب می باشد.

﴿ وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴾[ سوره آل عمران، الآیه : ۸۵ ].

یعنی: هر کس دینی بغیر از اسلام داشته باشد(و بر آن دین بمیرد) هر گز از وی پذیرفته نمی شود و او در آخرت جزو زیانمندان خواهد بود.

و می فرماید:« إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ»(آل عمران ۱۹)

یعنی: دین در نزد خدا، تنها اسلام است.

بنابراین ما انسانها موظف به پیروی از اسلام و ایمان بدان هستیم و وظیفه ی دیگری نداریم.

اما باید دانست که اسلام یک مجموعه قوانین و برنامه ی الهی است که خداوند تبارک و تعالی آنرا در تمامی شئونات زندگی بشر تدوین نموده است و ما این قوانین را از دو منبع می گیریم:

–         اول؛ قرآن

–         دوم؛ فرمایشات و سنت پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وسلم است که همان احادیث نبوی می باشند.

بنابراین نتیجه می گیریم که ما مسلمانان موظف هستیم که قواعد و عقاید زندگی خود را از قرآن و احادیث صحیح نبوی بگیریم و لذا هیچ عقیده ای صحیح نیست مگر اینکه مبنای آن عقیده یا در قرآن باشد یا اینکه در احادیث صحیح ( نه ضعیف یا دروغ) پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد، غیر از این دو مرجع هیچ چیز و یا گفته ای حجت نیستند حال اگر متعلق به صحابه یا خلفای راشدین یا اهل بیت رضی الله عنهم اجمعین باشند یا متعلق به یکی از اولیاء الله باشد!

اما نکته ی بعدی اینست که بکاربردن لفظ شیعه یا سنی چه مبنایی دارد؟

اولا بایستی گفت که لفظ شافعی مذهب یا حنفی مذهب یا مالکی مذهب جدای از الفاظ سیعه و سنی هستند! زیرا شافعی مذهب یا حنفی مذهب یا بقیه مذاهب ، بر اساس فقه هستند یعنی مبنای تفاوت در آنها عقیده نیست بلکه برداشت فقهی است که این الفاظ را از هم جدا کرده است و لذا می بینیم که تمامی مذاهب اربعه هم عقیده هستند و در اصول دین تفاوتی با هم ندارند و همگی جزو اهل سنت و جماعت هستند، حال می ماند الفاظ اهل سنت و شیعه و صوفی و غیره…

اولا بایستی گفت که در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم لفظ سنی یا شیعه نبوده است، اما با بوجود آمدن فرقه ی شیعه و جدا شدن دسته ای از راه و مسیر مسلمانان و نامیدن لفظ سیعه بر خود، خودبخود و بالاجبار لفظ سنی یا اهل سنت نیز بوجود آمد! یعنی چون دسته ای بنام شیعه بوجود آمدند ، لذا برای اینکه تمایز شود به اینکه مثلا فلان اشخاص شیعه نیستند، برای این برائت می گفتند که فلان اشخاص شیعه نیستند! بلکه بر راه سنت نبوی هستند، بدین گونه لفظ سنی نیز بوجود آمد، یعنی مسبب بوجود آمدن لفظ سنی تشکیل فرقه های گمراه بود تا کسانی که از آن فرق گمراه بری بودند و مبادا به آن فرق منتسب شوند، خود را پیرو سنت نبوی خواندند و لذا به سنی معروف شدند.

حال اگر کسی خود را سنی بنامد در حقیقت منظور او اینست که بر راه قرآن و سنت نبوی قرار دارد و این جدای از تعریف اسلام نیست که در ابتدای بحث وارد آمد، ولی اگر احیانا کسی خود را منتسب به سنت نبوی نداند و بلکه بگوید من فقط بر راه قرآنم ، در حقیقت او به گمراهی افتاده است زیرا سنت نبوی جزوی از دین است و مانند قرآن بخش جداناشدنی دین اسلام است و کسی نمی تواند خود را منتسب به سنت نبوی نداند!

از طرفی پیامبر صلی الله علیه وسلم ما را به پیروی از سنت خویش امر فرموده است چنانکه می فرماید:

(علیکم بسنتی وسنه الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدی تمسکوا بها وعضوا علیها بالنواجذ وإیاکم ومحدثات الأمور) (واجب است که به سنت من و سنت خلفای راشدین هدایت یافته بعد از من تمسک جویید و آن را محکم بگیرید و خود را از چیزهای تازه ایجاد شده در دین بپرهیزید.)

و لذا اگر کسی خود را منتسب به سنت نبوی کند، خود را بر راه پیامبر صلی الله علیه وسلم قرار داده است و راه پیامبر همان اسلام است، ولی منتسب کردن خود به یکی از صحابه یا اهل بیت صحیح نیست زیرا آنها معصوم نیستند و وحی خداوند بر آنها نازل نمی گشته و ممکن است گاهی به خطا روند و در هیچ جای قرآن به انسانها امر نشده است که تابع کسی جز خدا و رسولش باشند؛

چنانکه الله تعالی به ما امر می کند:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً»(نساء ۵۹)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را! و هرگاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.

در این آیه مبارکه می بینیم که از کلمه ” أَطِیعُواْ ” فقط برای الله و رسولش استفاده شده است ولی برای “اولی الامر” بکاربرده نشده و لذا علما فرموده اند که این بدان سبب است که ممکن است علما یا حکما خطا کنند و لذا اطاعت از آنها همیشه واجب نیست مگر زمانی که اقوال خود را به الله و رسول مستند نمایند.

و مراد از اهل سنت و جماعت نیز چیزی جز تمسک به این آیه نیست و لذا تمامی انسانها موظفند اسلام بیاورند و بر راه و سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم قرار گیرند و بگویند ما مسلمانیم تابع کتاب و سنت نبوی ولاغیر!

خلاصه اینکه؛

مسلمانان از اهل بدعت جدا و از آنها تمییز داده شده اند و برای آنها اسمی که با آن شناخته ‏شوند وجود ندارد، مگر اسم اسلام و آنچه بر اسلام دلالت دارد.‏

امام مالک رحمه الله می فرمایند: برای اهل سنت و جماعت القاب و لقبی وجود ندارد که به آن شناخته ‏شوند مانند کسانی که به جهمیه و قدریه و رافضیه ملقب شده اند. (الانتفا فی فضائل الثلاثه الائمه ‏الفقهاؤ لابن عبدالبر ص ۳۵)‏

سلف صالح ما به شدت از اسم گذاشتن به غیر از نام اسلام تحذیر نموده اند، چنانکه ابن عباس رضی الله ‏عنهما می فرمایند:« هرکس از این اسمهای جدید و بدعی (بر خود) بخواند در اینصورت براستی که ‏لباس اسلام را از خود بیرون آورده است».( الشرح الابانه علی اصول السنه والدیانه لابن بطه ص ‏‏۱۳۷)‏

میمون بن مهران می فرماید:« آگاه باشید و از هر اسمی غیر از اسم اسلام را بر خود ننهید».(تقریب ‏التهذیب ج۲ ص ۵۵۶)‏

این درحالی است که ؛ همه ما می دانیم که راه علی و راه عثمان رضی الله عنهما ،راه رسول الله صلی الله علیه وسلم است.ولی این معنی را می رساند که ما تابع هیچ شخص و گروهی نیستیم الا تبعیت از رسول الله صلی الله علیه وسلم و یا همان اسلام که پیامبر آنرا دعوت نمود است.و علمای این امت از اهل علم و هدایت، مسلمانان را از انتساب به غیر از اسلام تحذیر نموده اند و خطرات این نامگذاریها را بیان نموده اند چنانچه شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می فرمایند:« تفریق بین امت چیزی است که خدا و رسول به آن امر نکرده اند مانند اینکه به شخصی گفته شود : تو شکیلی هستی یا فلان شخص قرفندی است».

همه اسمهایی که به غیر از اسلام باشند مادامیکه برای آنها دلیلی از کتاب و سنت نباشد؛ مانند رافضی و معتزله و قدریه و شکیلی و غیرهم بدعت هستند و این اسمها ، همان اسمهایی هستند که بر غیر اسلام و معنی آن هستند و غیر شرعی می باشند.

اما با این وجود یک سری اسم ها هستند که بکار بردن آنها منع شرعی ندارند – یعنی به جز اسم اسلام – چون در واقع چنانکه در فوق اشاره شد، این اسمها بر خود اسلام دلالت دارند و برای آنها از کتاب و سنت دلیل وجود دارد . و خود عالمانی که از اسم گذاشتن غیر اسلام تحذیر نموده اند ،آن اسمها را تایید و بکار برده اند.

این اسمها را در زیر می نویسیم:

۱- اهل السنه والجماعه( اهل حدیث-اهل اثر-اهل اتباع)

۲-الفرقه الناجیه

۳- الطائفه المنصوره

۴-منتسب به سلف صالح.

به غیر از این اسمها ما بقی غیر شرعی هستند.

البته برخی از این اسمها زمانی بوجود آمده اند که؛ گروهی مبتدع با روی آوردن به فلسفه و عقل ،شروع کردند به تفسیر دین و گاها تفسیرهایی را می کردند که کاملا از کتاب و سنت دور بود و به همین خاطر علمایی که در مقابل این گروههای مبتدع مانند معتزله و روافض به کتاب و سنت رجوع کردند و نقل را بر عقل ترجیح دادند خود به خود از طرف همان گروهها ی مبتدع به اسمهایی ملقب شدند مانند اهل حدیث و اهل اثر( پیروی از اصحاب و شاگردان پیامبر). زیرا این علما در مقابل عقل مبتدعین، به احادیث رجوع می کردند و به همین خاطر به نام اهل حدیث شهره یافتند و البته این اسم اشکالی ندارد چون اهل حدیث یعنی اهل سنت، و سنت یعنی پیروی از رسول الله صلی الله علیه وسلم و پیروی از ایشان یعنی همان اسلام.پس این اسمها ( اهل حدیث و اهل اثر و اهل اتباع) بر اسم اسلام دلالت دارند.

بنابراین بعد از نشو ونمای اهل بدعت در سرزمینهای اسلامی و تعدد فرقه های گمراه و اینکه هر کدام از این فرقه ها به بدعت خود چسبیدند و دعوت کردند- هرچند در ظاهر به اسلام منتسب می شدند،در این هنگام عالمان پیرو عقیده صحیح و سالم ، عقیده ای که رسول الله صلی الله علیه وسلم امت را بر آن ترک نمودند را در مقابل شبهات اهل بدعت عرضه نمودند و لذا به اسمهایی ملقب شدند تا صاحبان عقیده صحیح از اهل هوا و منحرفان از منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم تمییز داده شوند.

و این اسمها غیر شرعی نیستند . زیرا اسمهایی غیر شرعی هستند که:

۱- به اشخاصی غیر رسول الله صلی الله علیه وسلم ملقب شده باشند -مانند جهمیه که به جهم پسر سفوان نسبت داده شده اند-و اشاعره که منتسبند به ابوالحسن اشعری و زیدیه که منتسبند به زید ابن علی و کلابیه که منتسب هستند به عبدالله ابن کلاب و کرامیه که به محمد بن کرام منتسب هستند و غیره…

۲- اسمهایی که از اصل بدعتشان مشتق شده اند مانند؛ روافض ، به خاطر اینکه بخشی از پیروان زید ابن علی  هنگامی که او ابوبکر و عمر رضی الله عنهمارا تصدیق می کرد ، رفض(ترک) کردند و به روافض معروف شدند. یا نواصب به خاطر اینکه نسبت به اهل بیت دشمنی می کردند و به دشمنی با اهل بیت نصب(منصوب) شدند. یا قدریه که به خاطر باورشان در مورد قضا و قدر الهی به این نام مشهور سدند. یا صوفیه به خاطر اینکه لباس صوف ( پشم گوسفند پوش) می پوشیدند. یا مرجئه به خاطر ارجاء( تاخیر) اعمال در تعریف ایمان داشتند. و یا معتزله به خاطر اعتزال نمودن واصل بن عطا از مجلس حسن بصری و …

پس اگر آن اسمهایی که شامل یکی یا هر دو مورد فوق باشد ،غیر شرعی هستند.

حال ثابت می کنیم که اسمهایی را که علما آنها را غیر شرعی ندانسته اند بر اسلام یا معنی اسلام دلالت دارند و هیچیک از دو شرط فوق را ندارند: (البته برای اینکه مطلب به درازا نکشد فقط “اهل سنت و جماعت” را اثبات می کنیم)

اول )اهل السنه والجماعه

این اسم از دو قسمت تشکیل شده است و برای هر قسمت احادیثی وجود دارند که مسلمانان بر آن نام نهاده شده اند:

السنه : منظور از سنت در اینجا، معنی اصطلاحی آنست و به معنای پیروی از راه و روش و عمل و گفتار و تقریر رسول الله صلی الله علیه وسلم می باشد. و کلمه اسلام کاملا در آن مشهود است چون اهل سنت به معنی اهل اسلام است و سنت از اسلام جدا نیست. و براستی که همیشه در مقابل سنت بدعت بوده و در مقابل متمسکین به سنت مبتدعین قرار گرفته اند.

امام  بر بهاری رحمه الله می فرمایند:« بدان براستی که اسلام همان سنت است و سنت همان اسلام،هیچکدام بدون دیگری به کار نمی روند. چون لازمه سنت جماعت است و هرکس به غیر جماعت رغبت دارد براستی که لباس اسلام را از خود در آورده است و گمراه گمراه کننده است.»( شرح السنه ص ۲۱)

اما حدیث در اثبات سنت:

حدیث عرباض ابن ساریه از پیامبر صلی الله علیه وسلم که فرمودند: « ….. فعلیکم بسنتی و سنه الخلفاء الراشدین المهدیین،تمسکوا بها وعضوا علیها بالنواجذ،وایاکم و محدثات الامور فان کل محدثه بدعه،وکل بدعه ضلاله».( ابو داوود -امام احمد-ترمذی- ابن ماجه- صحیح).

یعنی: …پس بر شما باد به پیروی از طریقهء من، و طریقهء خلفای راشدین که آنها هدایت کنندگان اند، بر آن با دندانهای کرسی خویش گزیده و آنرا محکم گیرید، و بر شما باد که از امور بدعت دوری کنید، زیرا هر امر نوپیدایی گمراهی در پی دارد.

پس کسانی که خود را به اهل سنت منتسب می کنند، شامل این دستور پیامبر هستند و این اسم منتسب به هیچ شخصی الا رسول الله صلی الله علیه وسلم نیست و چون تابع سنت هستند پس تابع اسلام اند و این اسم دلالت بر اسلام دارد.

الجماعه: حدیثی برای این اسم ثابت شده است چنانکه انس ابن مالک گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند : « ان امتی ستفترق علی اثنتین و سبعین فرقه کلها فی النار الا واحده و هی الجماعه».( ابن ماجه و شیخ البانی آنرا صحیح دانسته اند).

یعنی: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شود به جز یک گروه از آن همگی در آتشند.( از رسول خدا سؤال می شود که: ” (گروه نجات یافته) چه کسانی هستند؟ ) فرمود: و آنها جماعت هستد.

مقصود از ” الجماعه ” در اینجا، اهل و پیروان اسلام است. بدلیل اینکه آنها (الجماعه) پیرو رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحابشان هستند و آنها (پیامبر و اصحاب) همان جماعت هستند. زیرا اگر کسی خود را به جماعتی نسبت دهد در حقیقت خود را به صاحبان آن جماعت نسبت داده است. و در اینجا جماعت منتسب به رسول الله صلی الله علیه وسلم است.

امام بر بهاری رحمه الله می فرمایند « اساسی که بر جماعت بیان نمودیم، کسی نیستند جز اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم و اهل اسلام»( شرح السنه ص ۲۱)

قاضی ابن ابی العز الحنفی می فرماید:« الجماعه، به معنای جماعت مسلمانان است و آنها صحابه و پیروانشان در  احسان هستند»(شرح العقیده الطحاویه ص۴۳۱).

شیخ الاسلام می فرمایند:« و برای همین است که این فرقه اهل سنه و الجماعه  هستند و فرقه های دیگر اهل ابدعه و الفرقه هستند ».

بنا به تعریفات فوق و نقل از عالمان اهل سنت و جماعت و مطرح کردن دوباره این دو شرط فوق که:

۱-      هیچ اسمی نباید بر شخص دلالت داشته باشد الا رسول الله صلی الله علیه وسلم.

۲-      آن اسم نباید به بدعتی باشد که بوجود آورده اند( مانند قدریه که در مورد قضا و قدر مرتکب آراء بدعی شدند).

البته همراه با این دو مورد، اسم بایستی بر اسلام یا معنی اسلام دلالت داشته باشد.

والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین

مقاله پیشنهادی

علم چگونه از بین می‌رود؟

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: أَلَا أُحَدِّثُکمْ حَدِیثًا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وسلم …