بله بندگان بر انجام اعمالشان دارای قدرت کافی و مشیت و اراده میباشند و این افعال حقیقتاً به آنها اضافه میشود و بر حسب اعمالشان مکلف میشوند و بر آن اعمال، ثواب یا عقاب مترتب میگردد.
خداوند جز در حد توان بندگان، آنها را مکلف نمیکند و این مسئله را در کتاب و سنت برای بندگانش ثابت کرده است و آنها را بدان وصف کرده است. لیکن جز بر آنچه که خداوند آن را مقدور نماید، قدرت و توانایی انجام آن را نمییابند و تا خداوند چیزی را نخواهد، بندگانش آن را نمیخواهند و تا خداوند آنها را فاعل و انجام دهندهی کاری قرار ندهد، نمیتوانندآن فعل را انجام دهند. همانگونه که در نصوص مربوط به مشیئت و ارادهی خلق کردن آورده شد.
پس همانطور که اگر خداوند نخواهد خودشان بوجود نمی آیند، اگر خداوند نخواهد افعالشان هم بوجود نمی آیند. پس قدرت و مشیت و اراده و افعال آنها تابع قدرت، مشیت و اراده و فعل الهی است. چونکه همو خالق آنها و خالق قدرت و مشیت و اراده و فعل آنهاست. اما مشیت و اراده و قدرت و فعل آنها عین مشیت و اراده و قدرت و فعل او نیست، همانگونه که آنها همانند او نیستند و خداوند از این امر بری و برتر است. پس افعال بندگان مخلوق خداوند هستند و قائم و لائق (چسبیده) و مضاف حقیقی به بندگان میباشد و این امور از آثار افعال الهی است که قائم و لائق و اضافه حقیقی به خداوند است. پس خداوند فاعل حقیقی است. و بندگان منفعل (تأثیرپذیر) حقیقیاند و خداوند هدایتدهندهی حقیقی و بندگان هدایت شدگان حقیقیاند. به همین دلیل است که این افعال به بندگان و خداوند اضافه میشوند.
همانگونه که خود میفرماید:
( مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ) اسراء ۹۷
«و هر که را خدا هدایت کند او رهیافته است.»
پس اضافه ی «هدایت دادن» برای خداوند اضافهای حقیقی است و اضافه «هدایت یافتن» و راهنمایی برای بنده حقیقی است و همانگونه که هادی همان مهتدی نیست پس «هدایت» نیز همان «اهتداء» نمیباشد.
همینگونه است که خداوند هر کس را که بخواهد، حقیقتاً گمراه میکند و بنده نیز حقیقتاً گمراه میگردد. تمام تصرفات خداوند در بندگانش اینگونه است. پس هر کس که فعل و انفعال (تأثیر گذاشتن و تأثیرپذیری) را به خداوند نسبت دهد، کفر نموده است و هر کس که آنها را به بنده نسبت دهد، نیز کافر است. اما هر کس فعل را به خالق و انفعال را به مخلوق به صورت حقیقی نسبت دهد، مؤمن است.