هنگامی که اسامه بن زید رضی الله عنه برای شفاعت زن مخزومی که دزدی کرده بود، نزد وی آمد و پیامبر ج تصمیم گرفت دستش را قطع کند، پس به او فرمود:
«أَتَشْفَعُ فِی حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ، یا أُسَامَهُ والله لَوْ أَنَّ فَاطِمَهَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعْتُ یَدَهَا».[۱]
«آیا برای جلوگیری از اجرای حدی از حدود خداوند میانجیگری میکنی؟ به خدا سوگند، اگر فاطمه دختر محمد هم دزدی میکرد، حتماً دستش را قطع میکردم».
[۱]– بخاری، ۳۲۱۶٫