آیا برای ازدواج مجدد اجازه همسر اول لازم است؟

ازدواج مرد با چهار زن بطور همزمان، حکمی است که خداوند تبارک و تعالی آن را صادر فرموده است و چیزی نیست که بندگان بخواهند با آن مخالفت نمایندیک مسلمان باید در برابر احکام و قوانین خدای خود تسلیم باشد و انکار یکی از احکام خداوند موجب کفر خواهد بود والعیاذبالله

قرآن می فرماید:

« إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(نور ۵۱).

یعنی: سخن مؤمنان، هنگامی که بسوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند، تنها این است که می‏گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعی هستند.

الله تعالی در قرآن می فرماید:

« فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّیَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا» (نساء ۶۵).

یعنی: به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملا تسلیم باشند.

علامه عبدالرحمن سعدی در تفسیر این آیه می نویسد: ” خداوند به ذات بزرگوارش سوگند یاد نمود که آنها مومن به حساب نمی آیند تا پیامبر خدا را در همه اختلافات خود داور و حاکم قرار ندهند.. اما فقط داور قرار دادن کافی نیست تا وقتی که ملالت و دل تنگی از قضاوت پیامبر از دلهایشان دور نشود. و نباید فقط به ظاهر و از روی چشم پوشی به داوری پیامبر راضی باشند، بلکه باید قلبا از آن راضی باشند، و با اطمینان خاطر و در ظاهر و باطن تسلیم داوری پیامبر گردند. پس داور قرار دادن در مقام اسلام، و منتفی بودن رنج و کدورت قلبی در مقام ایمان، و تسلیم شدن در مقام احسان قرار دارد. پس هرکس این مراحل را تکمیل نماید همه مراحل دین را تکمیل کرده است، و هرکس پیامبر را به داور قرار ندهد وبه حکم وی پایبند نباشد کافر است. و هرکس پیامبر را داور قرار ندهد اما به داوری او پایبند و معتقد باشد، حکم او چون دیگر گناهکاران است”.

و باز می فرماید:
« وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا»(احزاب ۳۶).

یعنی: شایسته و سزاوار فرد مومن نیست جز اینکه به سوی خشنودی خدا و پیامبرش بشتابد و از ناخشنودی خدا و پیامبرش بپرهیزد و باید دستورات خدا و رسول را اطاعت نماید و از آنچه خدا و پیامبرش نهی کرده اند بپرهیزد. بنابراین شایسته و سزاوار هیچ مرد و زن مومنی نیست، « إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا» که هرگاه خدا و پیامبرش در کاری حکم نمودند و دستور صادر کردند، « أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ» برای خودشان در آن کار اختیاری قایل شوند که آن را انجام دهند یا نه؟ بلکه مردان و زنان مومن می دانند که پیامبر برای آنان از خودشان مهر و عطوفت بیشتری دارد، پس مومن امیال خود را مانعی بین خود و دستور خدا و پیامبرش قرار نمی دهد.

« وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا » و کسی که از دستورات خدا  و پیامبرش سرپیچی کند به گمراهی کاملا آشکاری گرفتار می گردد چون او راه راست را که انسان را به سرای بهشت می رساند رها کرده و به راهی روی آورده است که انسان را به عذاب دردناک می رساند. پس نخست این را بیان نمود که آنچه باعث می شود تا  انسا با فرمان خدا و پیامبرش مخالفت نورزد ایمان است. سپس به بیان چیزی پرداخت که  انسان را از نافرمانی باز می دارد و آن برحذر بودن از گرفتار شدن به گمراهی است که گمراه شدن نشانه گرفتار آمدن به عذاب و کیفر  است.

و اگر خصوصیات و ویژگیهای مسلمان اینگونه نباشد که در برابر اوامر خدا گردن کجی و انقیاد نداشته باشد، در آنصورت یا ایمان در قلبش رسوخ نکرده و یا نشانه ای از ضعف ایمان است که باید اصلاح و تقویت گردد.

بنابراین حکم ازدواج دوم و سوم و چهارم برای یک مرد، از طرف الله تعالی صادر شده و او به آن اجازه داده است و احدی از انسانها نمی توانند حکم او را به دلخواه خود تغییر دهند یا با آن مخالفت نمایند. خداوند متعال می فرماید: « وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ»(مائده ۴۴) یعنی: آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمی‏کنند، کافرند.

پس زنان باید بعنوان یک بانوی مسلمان که مقید به دستورات الله تعالی هستند، در برابر این حکم خداوند تسلیم شوید و هرچند که ممکن است زنان از ازدواج مجدد شوهرانشان ناراحت شوند، ولی آنها با این ناراحت شدن گناهکار نمی شوند، زیرا هیچ زنی دوست ندارد ک

ه شوهرش با زن دیگری ازدواج نماید! ولی اگر با آن حکم خداوند مخالفت کننده گناه کارند و العیاذبالله کافر خواهند شد. باید بدانیم که هیچیک از احکام الهی بدون حکمت نیستند و قطعا مصلحتهایی در آن نهفته است هرچند که عقل ناقص بشری گاها در شناخت این حکمتها و مقاصد ناکام می ماند ولی بدون شک این احکام بر مبنای جلب منفعت و دفع ضرر از انسانها و جامعه ی آنها وضع شده اند.

باید بدانید که ازدواج مجدد شوهر نیازی به رضایت کسی از جمله همسر اولش ندارد، پس بدانید که مخالفت یا ممانعت زنان در شرع بی اثر است و مرد می تواند با وجود مخالفت زن ازدواج کند!

زن مومن و متقی آنکسی است که بجای ناراحت نمودن خویش از بابت ازدواج مجدد شوهرش، سعی در کسب توشه برای آخرت خویش خواهد شد، زیرا دنیا برای همه تمام خواهد شد و همه چه با خوشی و چه با غم بالاخره این دنیا را ترک خواهند گفت، و خوشا به حال آنکسی که بجای تمرکز بر امورات دنیایی خویش، وقت و انرژی و توجه خود را صرف قیامت خویش می کند و به ناخوشیهای دنیا زیاد توجهی نمی کند.

زن خردمند و هوشیار زنی است که آنچه را خداوند و رسول او بزرگ دانسته‌اند بزرگ بداند و حق شوهرش را به خوبی ادا کند و در اطاعت از او کوشش نماید؛ چون اطاعت از شوهر موجب وارد شدن به بهشت می‌شود، پیامبر صلی الله علیه وسلم  می‌فرماید : (إذا صلت المرأه خمسها، و صامت شهرها، و حفظت فرجها، و أطاعت زوجها، قیل لها ادخلی الجنه من أی أبوابها شئت) «اگر زن نمازهای پنجگانه را بجا آورد و روزه رمضان را بگیرد و از زنا دوری کرده و از شوهرش اطاعت کند به او گفته می‌شود از هر دری از درهای بهشت که می‌خواهی داخل شو».

و سعی کنید با همسر دوم شوهر خویش کنار بیاید و سعی کند با او بخوبی رفتار نماید و موجبات خوشنودی خداوند و شوهر و خانواده اش را فراهم آورد، و به شیطان میدان سوء استفاده ندهد که مبادا از این ناحیه دچار معصیت و سوء رفتار شود.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …