آیا امام علی علیه السلام ، معتقد به امامت خویش بودند؟ (۲)

عایشه میگوید: فاطمه؛ دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم؛ قاصدی به ابوبکر فرستاد و از حق خود در فدک و خمس خیبر پرسید ، ابوبکر گفت: «رسول الله فرمود ما گروه انبیاء ، از خود ارثی بجای نمیگزارم و چیزی از ما مانده باشد صدقه محسوب میشود »
و آل محمد از این مال خواهند خورد به همان صورتی که در زمان رسول الله به آنها داده میشود و من ( ابوبکر ) قسم به الله که در روش رسول الله تغییری نمیدهم و به روش او عمل میکنم ( پس نگران نباشید )
و ابوبکر حاضر نشد فدک را به فاطمه بدهد و فاطمه از این حرکت ابوبکر ناراحت شد و از او قهر کرد و تا زنده بود با او حرف نزد، و فاطمه، بعد از رحلت نبی صلی الله علیه وسلم ، فقط شش ماه زنده بود. وقتی وفات کرد، علی به ابوبکر خبر نداد و فاطمه را شبانه دفن کرد و بر او نماز خواند.
و علی در چشم مردم،بخاطر اینکه شوهر فاطمه بود احترام خاصی و وجاهتی داشت، دختر پیامبر که وفات کرد، او دیگر آن مقام را نداشت و پس بدنبال این شد که با ابوبکر مصالحه و بیعت کند و علی در این ۶ ماه با ابوبکر بیعت نکرده بود.
پس برای ابوبکر پیغام داد که پیش ما بیا و با تو کسی نیاید ؛ آمدن عمر را دوست نمیداشت ؛ عمر گفت: نه والله ای ابوبکر تنها پیششان نمیری!
ابوبکر فرمود: من با اونها کاری نکردم که من بدی برسانند، والله که نزدشان میروم .
پس ابوبکر وارد خانه آنها شد و علی رشته سخن را بدست گرفت و گفت :ما بر برتری تو واقفیم و فضلی که الله بتو داده را میدانیم و با تو در خیری که الله بسوی تو فرستاده ، رقابت نمیکنیم ( در خلافت ادعایی نداریم )، اما مستبدانه عمل کردی ، و نظر ما این بود که بخاطر خویشاوندی رسول الله، برای ما نیز حقی است.
و چشمان ابوبکر پر از اشک شد و فرمود:<< اینکه با فامیل رسول الله صله رحمی کنم را بیشتر دوست دارم تا اینکه با خویشاوندان خود نیکویی کنم >>
و اما مشاجره من و شما در باره فدک، باعث نمیشود که من از خیر دست بردارم ، و هر دخل و تصرفی که رسول الله میکرد را ، من نیز ترک نکردم. پس علی به ابوبکر گفت قرار من و تو نماز عشا برای بیعت ( جلوی مردم )

و وقتی که ابوبکر نماز ظهر را خواند بر منبر بالا رفت و فضل علی را یاد آوری شد و عذرش را در تاخیر در بیعت نمودن ، پذیرفت. سپس خطبه خود ا با استغفار پایان داد.
بعد، علی ،آغاز به سخن کرد و ابوبکر را به بزرگی ستود و گفت: من با ابوبکر ادعای رقابت نداشتم و نه منکر برتری او هستم و لکن ما برای خود نصیبی میدیدم (از فدک) و ابوبکر بر ما زور گفت و ما در دل خود کراهتی از این عملش احساس کردیم.
و مسلمانان از عمل علی خوشحال شدند و به او گفتند: احسنت
و بعد از آن، مسلمانان علی را بخاطر این کارش گرامی میداشتند.
خواننده گرامی !!

پس دیدیدکه از این حدیث، هرگز این ادعا ثابت نمیشود که حضرت علی ادعای امامت داشته اند

اما از این حدیث چند نکته ثابت میشود:
۱ – اهل سنت عین وقایع صدر اسلام را بدون جهت گیری سیاسی انتقال داده اند ، این حدیث هم در صحیح بخاری است هم در صحیح مسلم،
نتیجه اینکه اگر اختلاف صحابه بیش از این میبود نیز توسط این راویان صادق انعکاس میافت،
پس ادعاهای دیگر شیعه، زیاده گویی و گزافه گویی و دروغ است .
۲ – این حدیث نشان میدهد که حضرت فاطمه بعنوان تنها یادگار باز مانده از رسول الله صلی الله علیه وسلم، احترام خاصی پیش امت داشتند، تا آنجا که علی نیز حس کرد که مقامش پیش امت ،تا اندازه زیادی بخاطر همسری فاطمه است، پس با این وصف نمیتوان باور کرد که عمر جرات کند فاطمه را بزند!

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw