آیا از عذاب الهی در امانند…(۳)

هر چه ایمان و یقین بنده قوی باشد، ترس و امیدش به طور مطلق قوی است. خدای متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا یَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ﴾ [فاطر: ۲۸]. «به‌راستی تنها بندگان دانای الله از او می‌ترسند». در جای دیگری می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ خَشۡیَهِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ۵٧ وَٱلَّذِینَ هُم بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ۵٨ وَٱلَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا یُشۡرِکُونَ۵٩ وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَهٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ۶٠﴾ [المؤمنون: ۵۷-۶۰]. «کسانی که از خوف خدا در هراس هستند. آنانی که به آیات پروردگارشان ایمان دارند. افرادی که برای پروردگار خود انباز قرار نمی‌دهند (و کسی و چیزی را شریک او نمی‌کنند) . اشخاصی که عطاء می‌کنند و می‌بخشند آنچه را که در توان دارند، در حالی که دلهایشان ترسان و هراسان است (از این که نکند صدقات و حسنات آنان پذیرفته نگردد) و به علّت این که به سوی خدایشان (برای حساب و کتاب) بر می‌گردند».

ام‌المؤمنین عایشه‌ رضی الله عنهاگوید: گفتم: ای رسول خدا، او شخصی است که زنا می‌کند و دزدی می‌کند و می‌ترسد که مجازات شود. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «لا، یا بنت الصدیق، هو الرجل یصلی ویصوم ویتصدق ویخاف أن لا یقبل منه»: «نه، ای دختر صدیق! او کسی است که نماز می‌خواند، روزه می‌گیرد و زکات می‌دهد و می‌ترسد که [ این عبادات ] از او پذیرفته نشود». امام احمد، ترمذی، ابن جریر، ابن ابی حاتم و حاکم آن را روایت کرده‌اند و حاکم آن را صحیح دانسته است.[۱]

ابن قیم گوید: «ترس از بزرگترین مراحل راه به سوی خداست و ترس افراد خواص بزرگتر از ترس افراد عوام است و افراد خواص بیشتر به ترس نیاز دارند و ترس بیشتر در شأن آنان است و برایشان لازم‌تر است؛ چون بنده یا در راه راست، قرار دارد و یا از راه راست منحرف شده است. اگر از راه راست منحرف شده باشد، ترسش به خاطر عقوبت و مجازاتش به سبب انحراف از راه راست می‌باشد و ایمان جز با این ترس، درست نیست. ترس از سه چیز نشأت می‌گیرد:

اول – شناخت بنده نسبت به جرم و جنایت، قبح و زشتی جنایت.

 دوم – تصدیق و باور داشتن تهدید خدا و اینکه خدای متعال، برای گناه عقوبت و مجازاتش را در نظر گرفته است.

 سوم – بنده نمی‌داند که چه وقت از توبه منع می‌شود و دیگر توبه‌اش پذیرفته نمی‌شود و هنگامی که می‌خواهد گناهی مرتکب شود این ترس ، مانع از ارتکاب گناه است. به وسیله‌ی این سه چیز، ترس برای بنده حاصل می‌شود. به تناسب قوت و ضعف این سه چیز، ترس هم قوی و ضعیف می‌شود. این  امر پیش از ارتکاب گناه است. هرگاه گناه را مرتکب شد، ترسش بیشتر است. خلاصه هرکس یاد سرای آخرت و پاداش آن، یاد گناه، تهدید‌های مربوط به آن و عدم اطمینان از توبه‌ی خالص و حقیقی در دلش خوب جای بگیرد، چنان ترسی در دلش موج می‌زند که از کنترل وی خارج است و از دلش بیرون نمی‌رود تا اینکه نجات یابد. اما اگر انسان در راه راست باشد، ترسش همراه جریان نفس‌هایش است، چون می‌داند که خدا دگرگون کننده‌ی قلب‌هاست.

 

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– امام احمد در «المسند» ۶/۱۵۹و ۲۰۵، حمیدی در مسندش شماره‌ی ۲۷۵، اسحاق بن راهویه در مسندش شماره‌ی ۱۶۴۳، ترمذی در سننش ش ۳۱۷۵، ابن ماجه در سننش ش ۴۱۹۸، ابویعلی در سندش ش ۴۹۱۷، ابن جریر در تفسیرش، ۱۸/۳۳، ابن أبی حاتم در تفسیرش، ابن منذر- آن گونه که در «الدر المنثور» ۶/۱۰۵ آمده- و حاکم در «المستدرک علی الصحیحین‌‌« ۲/۳۹۳، روایتش کرده‌اند. حاکم این حدیث را صحیح دانسته و ذهبی با وی موافقت نموده است. همچنین بیهقی در «شعب الإیمان» شماره‌ی ۷۶۲ و دیگران از طریق عبدالرحمن بن سعید از عایشه آن را روایت کرده‌اند. عبدالرحمن بن سعید عایشه ل را ندیده است. اما طبری در تفسیرش ۱۸/۳۳، طبرانی در «المعجم الأوسط‌« شماره‌ی ۳۹۶۵ و دیگران از طریق عبدالرحمن بن سعید از ابوحازم از ابوهریره از عایشه آن را روایت کرده‌اند. پس واسطه‌ی بین عبدالرحمن بن سعید و عایشه معلوم شد و در نتیجه الحمدلله این حدیث به صحت رسیده است. این چیزی است که کار ترمذی بدان اشاره دارد اگر چه دارالقطنی بیان داشته که منقطع همان محفوظ است آنگونه که در العلل۱۱/۱۹۳ بیان شده است. پس حدیث صحیح است. والله اعلم.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …