در یکی از ایات قران امده است که خداوند میفرماید در حضور پیغمبر صدایتان را بلند نکنید که این عمل باعث تباه شدن اعمال شماست
که شیعه در این رابطه سندی از کتاب صحیح بخاری در کتاب تفسیر ارائه داده است که در ان مدعی است که صراحتا اشاره شده است که مراد از این افراد در این ایه که صدای خود را در نزد رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) بلند میکردند حضرات ابوبکر و عمر بودند
میخواستم در این رابطه محبت فرمایید واشاراتی بفرمایید که ایا
مخاطبین این ایه حضرت ابوبکر صدیق و عمر فاروق واقعا بوده اند؟
الحمدلله،
خداوند تبارک و تعالی به همه ی مومنان دستور می دهد که در برابر رسول خدا صلی الله علیه وسلم صدای خود را بالا نبرند، و این حکم هم مربوط به زمان حیات است ایشان بوده و هم مربوط به زمان بعد از وفات ایشان نیز می شود، در زمان فوت، برای احدی جایز نیست که نزد قبر ایشان با صدای بلند حرف بزند و البته این به معنای این نیست که پیامبر صلی الله علیه وسلم می شنوند، بلکه هدف حفظ حرمت است که بعد از فوت ایشان نیز باید در حقشان رعایت شود.
قاضی ابوبکربنعربی میگوید: «حرمت رسول خدا صلی الله علیه وسلم در حال وفات، همچون حرمت ایشان در حال حیات است و سخن منقولشان بعد از وفاتشان در والایی و رفعت و عظمت خود، همچون سخن مسموع از زبانشان در حال حیات ایشان است پس چون سخن ایشان خوانده میشود، بر هر شخص حاضری واجب است که صدای خویش را از آن بلندتر نکند و از آن روی نگرداند چنان که این کار در حیات ایشان واجب بود. البته خداوند متعال در آیه: «وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»«اعراف / ۲۰۴» بر ضرورت دوام و استمرار این احترام در گذار زمانها توجه داده است زیرا سخن رسول وی صلی الله علیه وسلم نیز از وحی بوده و حرمتی همانند قرآن را دارد، مگر در معانیایکه مستثنا میباشد و بیان آن در کتب فقه آمده است».(انوارالقرآن)
بعد از آنکه یکی از اصحاب نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم صدای خود را بالابرد، این آیه نازل شد:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ»(حجرات ۲)
یعنی: خداوند متعال ادب گفتاریای را بیان نموده و میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! صداهایتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید» زیرا این کار، بر قلت ادب و حیا و ترک احترام دلالت میکند و در مقابل؛ فرود آوردن صدا وبلند نکردن آن؛ نشانه تعظیم، بزرگداشت و حرمت نهادن است «و همچنانکه بعضی از شما با بعضی دیگر بلند سخن میگویید، با او به صدای بلند سخن نگویید» یعنی: صداهایتان را در سخن گفتن با پیامبر صلی الله علیه وسلم پایین آورده، با وی به آرامش و وقار سخن بگویید و با نهایت ادب او را مورد خطاب قرار دهید.
به قولی دیگر مراد از این آیه این است: در خطاب با پیامبر صلی الله علیه وسلم نگویید: ای محمد! و ای احمد! ولی بگویید: ای پیامبر خدا! و ای رسول خدا! به عنوان بزرگداشت و احترام وی.
ابنکثیر میگوید: بلندکردن صدا در برابر قبر رسول اکرم صلی الله علیه وسلم نیز همچون بلند کردن صدا درحیاتشان مکروه است، زیرا آن حضرت صلی الله علیه وسلم برای همیشه در زندگی و مرگ محترماند. «مبادا بیآنکه بدانید» که این صدا بلند کردن، نابود کننده ثواب اعمال شماست؛ «اعمالتان تباه شود» یعنی: خداوندأ شما را از صدا بلند کردن درحضور پیامبر خویش صلی الله علیه وسلم نهی کرد تا مبادا پاداش اعمالتان از بین برود. ابنکثیر میگوید: یعنی شما را بهخاطر آن از بلند کردن صدا در محضر پیامبر خویش صلی الله علیه وسلم نهی کردیم که مبادا او از این کار به خشم آید و در آن صورت، ما هم به سبب خشمش بر شما خشمگین شویم. پس چنین کسی با خشمگین کردن پیامبر صلی الله علیه وسلم، در واقع ندانسته اعمال خود را تباه میکند.
“اما قتاده در بیان سبب نزول این آیه میگوید: اصحاب با رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به صدای بلند سخن میگفتند پس آیه کریمه نازل شد.
به روایتی دیگر این آیه درباره ثابتبنقیس رضی الله عنه نازل شد که گوشهایش سنگین بود و بهعلاوه، او صدای زمخت وگوشخراشی داشت به طوری که چون با کسی سخن میگفت؛ صدایش را بسیار بلند میکرد و چه بسا که با رسول اکرم صلی الله علیه وسلم نیز سخن میگفت و ایشان از صدایش متأذی میشدند. همان بود که این آیه نازل گردید.” (انوارالقرآن)
بنابراین بر خلاف ادعای روافض، این آیه در شأن ابوبکر و عمر رضی الله عنهما وارد نشده است، اما به فرض اینکه در مورد آنها هم آمده باشد، باز جای ایراد نیست، زیرا آنها حکم آنرا نمی دانستند و اصلا این آیه برای نهی از این عمل صادر شد، اصلا یکی از حکمتهای تدریجی نازل شدن قرآن همین است، که هرگاه اتفاقی روی می داد الله تعالی برای تعلیم و آموزش اصحاب آیه ای نازل می نمود تا از آن به بعد راهنما در دستشان باشد.
زمانی می توان ایراد گرفت که آیه قبلا نازل شده باشد ولی باز یکی از اصحاب به آن آیه بی توجهی کند و با وجود نهی باز صدای خود را بالا ببرد، ولی وضعیت اینگونه نبود بلکه آنکسی که صدای خویش را بالابرد اولا معصوم نبوده، ثانیا هنوز حکم عمل خویش را نمی دانسته که آیا حرام است یا خیر؟! پس محکوم کردن کسی که هنوز حکم را نمی داند کاملا بی انصافی است، بلکه باید ابتدا حکم را به او گوشزد نمود تا بار دیگر آنرا تکرار نکند، نه آنکه وی را به سبب عملی که حکمش را نمی دانسته محکوم کرد؟!
چون اهل بدعت خود اعتقاد به معصوم بودن اهل بیت دارند! گمان می کنند که اهل سنت نیز اصحاب را معصوم می دانند؟! در حالیکه اهل سنت هرگز نگفته صحابه رضی الله عنهم از گناه معصوم بوده اند و هرگز مرتکب گناهی نمی شدند، بلکه آنها نیز گناه داشته اند ولی نه به اندازه ی ما! بلکه آنها اهل تقوا و ورع و اهل جهاد در راه خدا بوده اند ولی با این وجود گهگاهی مرتکب خطا نیز می شدند ولی الله تعالی تواب و توبه پذیر است و اگر فرد توبه کند خداوند اگر بخواهد توبه اش را می پذیرد و صحابه اهل توبه و استغفار بودند.
“ابنجریر طبری از محمدبنثابتبنقیس روایت کرده است که گفت: چون آیه ﴿لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ) نازل شد، پدرم ثابتبنقیس در راه نشست و میگریست. در این اثنا عاصمبنعدی از نزدش گذشت و از او پرسید: ای ثابت! چه چیز تو را به گریه واداشته است؟ پدرم گفت: نزول این آیه… میترسم که درباره من نازل شده باشد زیرا من فردی هستم بلندآواز و بانگبرآور! پس این خبر به رسول اکرم صلی الله علیه وسلم رسید و ایشان او را فراخوانده و به او فرمودند: «أما ترضی أن تعیش حمیداً وتقتل شهیداً وتدخل الجنه؟» آیا بدان راضی نیستی که ستوده زندگی کنی، شهید کشته شوی و به بهشت درآیی؟ گفت: راضی شدم و دیگر هرگز صدای خویش را بر صدای رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بلند نمیکنم. و آنگاه الله تعالی آیه ی بعد را نازل فرمود:
« إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ» (حجرات ۳)
یعنی: «بیگمان کسانیکه نزد پیامبر خدا صداهایشان را آهسته و فرو میدارند، همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده است» یعنی: حق تعالی دلهایشان را برای تقوی صاف و صیقلی و خالص گردانیده است، همان گونه که طلا با آتش آزموده میشود و بر اثر آن، طلای ناب و سره از طلای پست و ردی وغشدار بیرون میآید. «آنان را آمرزش و پاداشی بزرگ است» در برابر این ادب ورزی آنان.” (انوارالقرآن)
{حال شما بنگرید که اهل بدعت و روافض چگونه برداشتی از عمل اصحاب دارند و پیامبر صلی الله علیه وسلم چگونه با خطای قیس ابن ثابت رضی الله عنه رفتار می کند؟! گویی دشمنی روافض با صحابه از روی تاویلات دینی هم نیست بلکه به دلیل کینه ای که نسبت به آنها دارند هست وگرنه چرا با وجود آنکه پیامبر صلی الله علیه وسلم ثابت ن قیس را دلخوشی می دهد ولی روافض صحابه را طعن می دهند!؟}
البته گفته می شود که بعد از آنکه خداوند تبارک و تعالی آیه ی ﴿لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ) را نازل فرمود، ابوبکر صدیق رضی الله عنه با خود عهد کرد که هیچگاه صدایش را بالاتر از صدای پیامبر صلی الله علیه وسلم نبرد؛ روایتابنعباس رضی الله عنه، بعد از نزول آیه دوم از سوره ی حجرات، ابوبکر صدیق رضی الله عنه، تصمیم گرفت که با رسول اکرم صلی الله علیه وسلم جز به طور بسیار آهسته و پوشیده که گویی راز میگوید، سخن نزند.
“اما از محمدبناسحاق روایت شده که : آیه کریمه (آیه ۴ حجرات) در باره مردم درشتخوی و احمقی از قبیله بنیتمیم نازل شد که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم را از بیرون حجرههای همسرانشان صدا میکردند تا در برابر آن حضرت صلی الله علیه وسلم خودنمایی کنند.
که آیه نازل شد:
«إِنَّ الَّذِینَ یُنَادُونَکَ مِن وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ»(حجرات ۴)
یعنی: «بیگمان کسانی که تو را از پشت حجرههای مسکونیات به فریاد میخوانند، بیشترشان نمیفهمند» چرا که جهل و نادانی بر آنان غلبه نموده و درشتخویی، خشونت و تندمزاجی بر طبع آنان چیره گشته و این طرز برخورد و روش معاشرت، شیوه و عادت آنان شده است و اگر آنان خردورز و باوقار میبودند، باید در برابر مقام نبوت صلی الله علیه وسلم ادب نیکو را رعایت میکردند.” (انوارالقرآن)
ولی طبرانی و ابویعلی با سند حسن از زید بن ارقم رضی الله عنه روایت کرده اند: مردانی از عرب (چند اعرابی) نزدیک حجره های نبی اکرم و با صدای بلند گفتند: ای محمد، ای محمد . آنگاه خداوند آیه ی «إِنَّ الَّذِینَ یُنَادُونَکَ مِن وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ …» را نازل کرد.(طبرانی۵۱۲۳ نگاه کنید به اسباب نزول؛ سیوطی)
والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد وعلى آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلى یوم الدین