آنچه که مسلمانان لازم است بدانند
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاه والسلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین و علی اله و صحبه و من تبعه بالاحسان اجمعین.
از آنجا که اندیشه و منهج عقیدتی انسان نقش اساسی و کلیدی در زندگی ایفاء میکند و در واقع بسان زیر بنایی میماند که حیات انسان بر اساس آن شکل میگیرند و جهت مییابد و مخصوصاً در چنین شرایط حاد زمانی که عقیده صحیح از طرف دشمنان آگاه و به ظاهر دوستان ناآگاه در هالهای از کجاندیشی و ابهام قرار میگیرد توضیح آن و روشنگری در این زمینه از جمله وظیفه مهمی است که متعهدان به رسالت رسولان الهی باید به آن عمل کنند . آری در همین راستا بر خود لازم دانستیم که شمهای از عقاید اهل سنت و جماعت را به صورت موجز مختصر مطرح تا شاید اگر الله تعالی بخواهد چراغی بر سر راه پویندگان این مکتب باشد، که ره پوئیدن بدون آن خطاست و بیتوجهی به آن گناهیست که سرانجامش خسران ابدیست چنانکه در قرآن کریم خطاب به رسول رب العالمین گفته میشود:
( لَئنً أشْرُکْتَ لَیُحًبُطَنُّ عُمُلُکُ وَ لَتَکْونَنُّ مٍنُ الْخاسٍرِینُ (زمر ۶۵)
اگر شرک قرار دهی ‹ از منهج توحید و عقیده صحیح دور شوی › عملت باطل میگردد و از جمله زیانمندان خواهی شد.
اولین اصل مهم و اساسی در عقیده که زیر بنای تمام اصول و فروع اسلام است توحید میباشد که اگر انسان در پذیرفتن آن دچار اشکال شود ایمانش به همه اصول و فروع دیگر ، او را وارد جرگه ایمان نخواهد کرد و آن نیز ایمان به احدِیت الله تعالی در خلقت است یعنی هرچیزی که موجود بوده و یا قدم به دایره حیات و زندگی میگذارد آفریده شده الله تعالی میباشد و او تنها ذاتیست که همیشه بوده و حیاتش تفسیر گر همه هستیهاست و تمام جهان نشان و علامت وجود اوست. الله خالق کل شیءٍ
حتی اعمال اختیاری انسان نیز در این دایره میگنجد یعنی اگر الله تعالی نخواهد هیچ فعل اختیاری نیز به اراده انسان از او متحقق نمیگردد پس دایره ملک و ملکوت همگی مخلوق و مربوب رب العالمینند و هیچ چیز از این قاعده مستثنی نیست و انسان نیز با عقل و خرد خویش این حقیقت را در مییابد. چنانکه قرآن کریم در این باره میفرماید:
أمْ خُلٍقُوا مٍنً غَیرِ شَیًءٍ أم هْمْ الخَالٍقُونَ ( طور ۳۵)
« آیا از هیچ خلق شدهاند یا خود خالق خویشند. »
به همین خاطر است جبیر ابن مطعم که یکی از اصحاب کرام است گوید: “ وقتی این آیه را شنیدم روحم میخواست پرواز کند و همان زمان بود که ایمان در دلم مستقر گشت. ”
توصیف وچگونگی این ذات مقدس که منشاء ومربی هستی است بهمانگونه است که خود توصیف می کند،فهم انسان دراین وادی قاصر است به قول شاعر فارسی زبان:
نتـوان وصف توجستــن که تودروهم نگنجی
نتـوان شبـه تو جستــن کــه تودرفـهم نیائی
بنابراین مااهل سنت هرچیزی راکه الله تعالی درکتابش درموردخودبیان کرده ویارسولش درتوصیف پروردگار ذکرکرده،بدون توصیف وتکییف وبی آنکه به چیزی تشبیه کنیم وبدون انکار وتأویل وتحریف میپذیریم همچنانکه به صفات ثبوتی و ذاتی الله تعالی چون علم وقدرت وحیات واراده وسمع وبصر وکلام معتقدیم وبخاطر وجود این صفات درمخلوقات منکروجود آن درخالق نیستیم.به صفات خبری الله تعالی چون،دست وصورت وپا ،نزول وحرکت،علوواستوی برعرش معتقدیم وچون بقیه صفات بخاطر مشابهت ووجود آن درمخلوقات منکروجودآن درخالق نمیشویم وبدون تحریف وتعطیل وبدون تکییف وتمثیل ایمان به آن راواجب می دانیم وجواب امام مالک رحمه الله رانصب العین این تفسیر قرار می دهیم آنهنگام که ازاستوی ازوی پرسیدند جواب داد : استوی درلغت معلوم است که به معنی استقرار گرفتن برچیزی است اما ماهیت آن درمورد الله تعالی معلوم نیست، ولی چون درقرآن واردشده است ماآن رابعنوان وصف او قبول داریم وواجب است به آن ایمان داشته باشیم وسؤال کردن دراین زمینه رابدعت می دانیم.
واین عقیده اهل سنت وجماعت می باشد جهت اطلاع بیشتر میتوان به کتب عقیدتی دراین زمینه چون رساله التدمریه ابن تیمیه وکتاب السنه ابوالقاسم الالکانی ودیگر کتب مراجعه کرد،پس دعوت پیامبران درطول تاریخ برای عبادت ذات مقدس وموجودی بوده است که موصوف به صفاتی است که الله تعالی خود بیان کرده است،چنانکه ابن مبارک رحمه الله درتوصیف آن می فرماید:“الله ربنا فوق سماواته علی عرشه بائن من خلقه” پروردگارما بربالای آسمانهاروی عرش قراردارد وازمخلوقات خویش جداست،پس جهان ازالله جداست والله تعالی داخل درجهان نیست ،اوبواسطه علم وقدرتش همه چیزرامی داند وانجام می دهد،بااینحال اوجهان وانسان راخلق کرده است که موجودات بااختیار خویش اورا عبادت کنند واین سرلوحه دعوت همه پیامبران بوده است. یاقَومِ اعًبْدْوااللهَ مالَکْم مٍن إِلهٍ غَیرْهُ (اعراف۵۹ ) « ای قوم من الله راعبادت کنید که غیراو رابرای شمامستحق عبادت نمی دانم. » عبادت چیزی است که الله تعالی بوسیله پیامبران تشریع کرد تاچه گفتار واعمالی انسانها انجام دهند وچگونه انجام دهند که به مقام قرب الله برسند . دراین مرحله از توحید باید توجه کرده هرچه را که الله تعالی خواسته وبه انجامش راضی است فقط برای او انجام دهیم .پس درعبادت دوشرط اساسی موجود می باشد : اولا؛ شکل عبادت ثانیا ؛ قصد ونیت عبادت . هردوباید الی الله باشد اگر قصد الله باشد ولی شکل آن موردقبول او نباشد وفاقد تأیید شرع باشد بدعت است وضلالت، واگر به قصد غیراوباشد شرک است ،بنابراین نماز،روزه،زکات،حج،دعا وذبح،نذر ،طواف ،خوف وهمه چیزهایی که الله به آنوسیله عبادت می شود راباید برای او انجام داد،که انجام دادن آن برای غیر الله هرکس که باشد موجب شرک ودوری ازرحمت الله تعالی می شود ودقیقاً معنی لا اله الاالله نیز همین است که رسول الله ‹ص› دراولین روزهای دعوت اقرار واعتراف به آن رااز مردم می خواست که هیچ معبود به حقی جز الله وجودندارد وهرآنچه غیرازاو اعم ازملائکه ،جن،پیامبرویاولی که باشد همگی معبودان باطلند ومعبود به حق تنها الله است ذَلک بِأًنَّ اللهَ هو الْحُقُّ وأًنَّ مایُدعونَ مٍن دونِهٍ هوالباطٍلُ (حج۶۲ ) «به تحقیق الله حق است وهرچه جزاوعبادت شود باطل است » تأمل دراین اصل اساسی بسیار لازم است چون شرکی که بیشتر مسلمانان به آن دچارشده اند بطوریکه غیر الله راعبادت می کنند وحق خالص اورا به غیرش میدهند ناشی ازجهل درهمین مورد اساسی است . رسالت پیامبران نیز دقیقاً درهمین راستاست ،آنها نیامده اند که مردم را به عبادت خویش دعوت کنند از مردم امتیاز خاصی نخواسته اند وبرای خویش نیز برمردم امتیازی قائل نبوده اند ، همانند مردم زیسته وباآنها معاشرت داشته اند وخودرانیز چون بقیه انسانها مکلف به احکام شرع دانسته ودراین میدان گوی سبقت راازهمه ربوده اند.آنها مأموریتی داشتند که رسول رب العالمین برای رساندن پیامش به بشر باشند . که خلاصه آن همین است: ای مردم الله راعبادت کنید ،عزت وسربلندی دنیا وآخرت درگرو همین اصل است،همان کسی که خالق شماست ،معبودشماست،آگاه باشید که هرآنچه الله تشریع کرده وهرامری که اوبه آن حکم کرده وهردستوری راصادر نموده ،اجرایش باعث سعادت است ،از شیطان وهواهای نفستان پیروی مکنید که باعث گمراهی دردنیا وعذاب روز بقاست،دنیا راخانه بقا مپندارید وباآخرت معاوضه مکنید که شقاوتمند خواهید شد.این چکیده پیام انبیاء ورسولان الهی بوده است وهمگی به این اصول مشترک دعوت کرده وبرهمین اساس اهل سنت وجماعت به همه پیامبران الهی مؤمنند ،همچنانکه قرآن می فرماید :لاَ نُفرِقُ بین أحدمٍن رُسلٍهٍ (بقره ۲۸۵) « بین هیچکدام ازپیامبران الهی فرقی نمی گذاریم. » پس مؤمن کسی است که به همه پیامبران مؤمن باشد ،کسی که به محمد‹ص› ایمان نداشته باشد مؤمن نیست وکسی که به عیسی وموسی ایمان نداشته باشد مؤمن نیست چون لازمه ایمان به پیامبر خاتم ،ایمان به همه آن چیزهایی است که او لازم دانسته واز طرف الله تعالی به آن خبرداده است، لازمه ایمان به دین پیامبر‹ص› ایمان به تحریف ادیان قبلی است .پس کسی که بردین مسیح یایهودی باشد ،معنی آن ماندن بردین تحریف شده ،وغیر رضای الهی است که الله تعالی فقط از دین محمد ‹ص› راضی است وآن رابرای بشر تاروز قیامت برگزیده وجزء آخرین آیات پیام نورانی پروردگاراست:ورضیتُ لکم الإسلامُ دیناً (مائده ۳) « راضی شدم که اسلام دین شما باشد.ودرآلعمران فرمود هرکس جزآن رابپذیرد ازدین من خارج است، وهرگزطریقه وراهی که جز برمسلک وروش محمد‹ص› باشد رااز کسی نمیپذیرم.و مِن یبتَغ غیر الإسلامِ دینا فِلِنً یقبلَ مٍنهْ وهوفی الأخرهِ مٍن الخاسرین (آل عمران ۸۵) پس اصل واساس اسلام براین دوپایه توحیدورسالت دورمی زند.اولی عبودیت رادرالله تعالی خالص میگرداند ودومی چگونگی آنراتفسیروتوضیح میدهد،که اقرار واعتراف والتزام به این دو اصل باعث ورودبه جرگه مسلمانی خواهد شد. بنابراین دین مورد رضای الله ‹ج›اسلام است وغیرازاسلام به هیچ دینی دیگر راضی نیست وتوضیح وتفسیر اسلام راباید ازمدخلی که رسول الله‹ص› نشان داده بازگرفت،چنانکه جزو وصایای حضرتش میباشد که من دربین شما دو چیز گرانبهارااز خود باقی میگذارم ، تازمانی که به آن دو تمسک جوئید وچنگ بزنید گمراه نمیشوید وآن دو نیز کتاب الله وسنت من میباشد.بنابراین مجموع قرآن وسنت باهم اسلام است کسانی که به بهانه واهی ساختگی بودن احادیث ، قرآن راتنها منبع صحیح معرفی میکنند.برخلاف قرآن وسیره صالح سلف وخلف رأی داده اند چون خود قرآن مارا به سنت مطهر راهنماست.قرآن ایمان به حکمیت رسول الله ‹ص› راشرط ایمان میداند،درهنگام نزاع مراجعه به اوراپیشنهاد می کند ، امربه اطاعتش می کند ودستور می دهد هرچه راکه به شما میگوید ازاو بگیرید واطاعت کنید ورسولش راشارح ومبین قرآن قرارداده است والله تعالی خودراحافظ دینش اعلام می دارد. راستی اگر احادیث رسول الله ‹ص› صحیح وسالم به مانرسیده باشد چگونه می شود از حفظ دین که قرآن می فرماید ، دفاع کرد. ودراحادیث صحیح ومعتبر به مارسیده که رسول الله ‹ص› سنت خویش را چون قرآن به مردم معرفی کرده است.« ألا انی اُوتیت القرآن ومثله معه ؛ آگاه باشید که قرآن ومثل آن به من داده شده است » بنابراین حلال وحرام اسلام تاروز قیامت همان چیزی است که درقرآن وسنت رسول الله ‹ص› آمده و هیچ تغییر وتبدیلی نمی پذیرد.کاش انحراف درهمین حد باقی می ماند. بعضی که احادیث رااینگونه ناجوانمردانه مورد تاخت وتاز خویش قرارداده اند سخن ازعدم فتوی به قرآن می دهند ومی گویند:“ بازتأکید میکنم که به کتاب وسنت فتوی ندهید وبه روایات استناد نکنید وإلا ممکن است ‹همچنانکه قبلاً توضیح داده ام› دچار افترا دردین وخیانت به خدا ورسول خدا‹ص› گردید.نامه شماره۶ صفحه ۶ ” واین اندیشه رانیز ملهم ازرسالت صغرای رسول اکرم ‹ص› دررؤیاهای صادقانه بداند . آری؛ وقتی ازسیره سلف صالح جداشدیم وسنت رسول الله ‹ص› را جاگذاشتیم به خواب وخیالها فرو می رویم وآن رانیز ملهم از رسالت صغری می نامیم ومتأسفانه براساس همین الطاف خفی این باورشکل می گیرد که“ اکنون مانند اکثر ادوار تاریخ ممکن است یک نفر کافر وجود نداشته باشد نامه شماره ۶ صفحه ۵ ” واعلام دارند این باور ناشی ازآشناتر شدن باقرآن می باشد ، این گرایشات وتمام انحرافات دینی درطول تاریخ آن هنگام شکل می گیرد که اندیشه بشری وتجارب شخصی اصل ومنقول ، وآیات خداوندی تفسیرگر ودنباله رو آن می شوند. ملاقات باافراد معلوم الحالی که درشرف اجرای حکم اعدامند،چنان کسی را تحت تأثیر قرار می دهد که به بسیاری از مسلمات دینی پشت و به تأویل وتفسیرات نادرستی دست بزند،حال آنکه قرآن حال بسیاری از گردنکشان را نشان میدهد که در ساعات قبل از مرگ آنهنگام که همه راههای نجات رابرخود بسته می بینند ، ایمان می آورند چنانکه فرعون لحظات پیش از غرق شدن گفت : ءامنتُ أنَه لا إله إلا الذی ءامنَتْ بِهٍ بنواإسرءِیلَ ( یونس ۹۰ ) الله تعالی فرمود: حالا ایمان می آورید درحالیکه تاکنون معصیت ونافرمانی خداوند راکرده اید . به شهادت قرآن خیلی ها در جهل به دین انبیاء باقی مانده اند درحالیکه مستحق عذاب الهی گشته اند، چون خود نخواستهاند ، اعراض کرده اند به همین دلیل جهلشان برایشان عذر نبوده ودر شرایط فعلی باوجود گسترش تبلیغی وسیع دین معتقدیم حجت برمردم تمام شده است ودین به مردم ابلاغ شده و درهمین راستا مبارزات حق خواهانه اهل ایمان درجهان بین کفر واسلام شکل گرفته « اهل ایمان درراه الله واهل کفر درراه شیاطین باهم درنبردند » ودراین راستا وظیفه مسلمین اینست که با صف مشخص درحرکتها شرکت جویند دنباله رو هیچ حزب و گروه وفردی که منهجش برراستای قرآن وسنت قرار ندارد و هدفش اعلاء کلمه الله نیست ، قرار نگیرند،اهل ایمان رادوست داشته باشند وبرای اجرای فرمان الله تعالی دیگران رادعوت نمایند وباکافران ودشمنان دین محمد‹ص› مخالفت نمایند که مسیرها از هم جداست. « آنها مردم رابه آتش وعذاب الهی دعوت می کنند والله ‹ج› مردم رادعوت میکند که به بهشت ومغفرت پروردگار وارد شوند. » عاقبت مادربازگشت ازاین گذرفانی قطعی وحتمی است وملاقات پروردگار گریز ناپذیر است. عذاب خدا درکمین است وایمان به این بازگشت جزء اصول بنیادین و ریشه ای هر مسلمانی است که اگر قیامت نبود،حیات ،تفسیر ومعنی نداشت ، بنابراین مااز توحید شروع وبر اساس توحید زندگی میکنیم،به حیات توحید درجوار رحمت احدالصمد برمیگردیم.اما توجه کنیم ایمان به همان گونه که درانسان شکل می گیرد قابل نقض نیز می باشد که از جمله مهمترین آنها شرک به الله تعالی درعبادت است که براساس تقالید کور وسنتهای غلط ، اکثر مردم، دربین مسلمین به آن مبتلا شده اند که کمترین مورد آن ، از مردگان درخواست رفع مشکلات وحوائج را نمودن وبرای آنها نذر وذبح کردن وغیر خداوند رابه فریاد طلبیدن است.اموات راواسطه بین خود والله بعنوان شفیع قراردادن وبراوتوکل کردن و درخواست بخشش گناه کردن است. حکم کردن به اینکه کفر وجودندارد ومشرکین راکافر نداستن ویا درکفرآنها شک کردن باعث ارتداداست چون بی توجهی به تمام آیات واحکام دین و نتیجه آن تعطیلی احکام اسلام است. مناهج وبرنامه های غیر اسلامی اعم از کمونیستی یا دمکراسی های روز رادرحالت کلی و جزئی از برنامه های اسلام بهتر دانستن ، یااسلام رابرای امروز نامناسب وقوانین آن رابرای حالا جائز ندانستن ، انسان مسلمان را دچار کفر وارتداد مینماید . کمک ویاری مشرکین وهمکاری با آنها به صراحت قرآن کفر است : وَّ مُنً یُّتَوُلَّهْمً مِنْکُمً فَاٍنَّه مٍنْهْم مسخره کردن آیات الهی و بغض و کینه نسبت به احکام و دستورات دین و اعتقاد داشتن به اینکه میشود از راههای غیر قرآن و سنت دین را بدست آورد. باعث خروج از اسلام میگردد و اعراض نمودن و روی گرداندن از دین بطوری که نه بخواهد یاد بگیرد و نه به آن عمل کند باعث کفر است چنانکه الله تعالی میفرماید: وَمُنً اَظْلَمْ مٍمُّنً ذُکِّرُ بِایاتِ رَبٍّه ثُمُّ اَعًرُضَ عُنْها اِنّا مٍنُ المْجًرِمینُ مْنْتَقٍمْونَ
انجام دادن این نواقض یا یکی از اینها به شوخی یا جدی یا از روی ترس موجب کفرند مگر اینکه کسی بر انجامش مجبور شود و قلبش مالامال ایمان باشد آنهنگام عذرش مقبول است.
والله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم
تألیف: ابوالحسین محمد ابن سلیمان التمیمی رحمه الله
مقاله پیشنهادی
خیار(داشتن اختیار در معامله)
حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …