نوشته (کتاب) همان نامهی اعمال انسان است، همهی کارهای انسان، خوب و بد، کوچک و بزرگ در آن ثبت شدهاند، و شاهدان هم فرشتگان و نگاهبانان و کاتبان کردار انسان هستند، و همچنین چشم و گوش و پوست و همهی اعضای انسان در روز قیامت علیه او گواه هستند، خداوند در روز قیامت خطاب به بندهاش میفرماید: کافى است که امروز خودت حسابرس خودت باشى و فرشتگان بر تو گواه باشند.
خداوند در مورد نامهی اعمال انسان میفرماید: ﴿وَوُضِعَ ٱلۡکِتَٰبُ فَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِینَ مُشۡفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَٰوَیۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡکِتَٰبِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَهٗ وَلَا کَبِیرَهً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗاۗ وَلَا یَظۡلِمُ رَبُّکَ أَحَدٗا ۴٩﴾ [الکهف: ۴۹].
«و کتاب (اعمال هر کسی، در دستش) نهاده میشود (و مؤمنان از دیدن آنچه در آن است شادان و خندان میگردند) و بزهکاران (کفرپیشه) را میبینی که از دیدن آنچه در آن است، ترسان و لرزان میشوند و میگویند: ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را رها نکرده است و همه را برشمرده است و (به ثبت و ضبط آن مبادرت ورزیده است. و بدین وسیله) آنچه را که کردهاند حاضر و آماده میبینند. و پروردگار تو به کسی ظلم نمیکند. (چرا که پاداش یا کیفر، محصول اعمال خود مردمان است)».
و میفرماید: ﴿وَکُلَّ إِنسَٰنٍ أَلۡزَمۡنَٰهُ طَٰٓئِرَهُۥ فِی عُنُقِهِۦۖ وَنُخۡرِجُ لَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِ کِتَٰبٗا یَلۡقَىٰهُ مَنشُورًا ١٣ ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا ١۴ مَّنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۗ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا ١۵﴾ [الإسراء: ۱۳-۱۵].
«ما اعمال هر کسی را (همچون گردنبند) به گردنش آویختهایم (و او را گروگان کردار و عهدهدار رفتارش ساختهایم) و در روز قیامت کتابی را (که کارنامهی اعمال او است) برای وی بیرون میآوریم که گشوده به (دست) او میرسد. (در آن روز بدو گفته میشود:) کتاب (اعمال) خود را بخوان (و سعادت یا شقاوت خویش را بدان). کافی است که خودت امروز حسابگر خویشتن باشی. (چه مسائل روشن است و نیازی به شاهد و حسابرس دیگری نیست). هر کس (به راه حق) هدایت یابد، راهیابیَش به سود خودش است، و هرکس (از راه حق) گمراه شود، گمراهیَش به زیان خودش است. و هیچ کسی بارِ گناه دیگری را بر دوش نمیکشد (و به جرم دیگری کیفر داده نمیشود). و ما (هیچ شخص و قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر این که پیغمبری (برای آنان مبعوث و) روان سازیم».
در جایی دیگر به کتاب اعمال و شاهدان چنین اشاره میکند:
﴿وَأَشۡرَقَتِ ٱلۡأَرۡضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ ٱلۡکِتَٰبُ وَجِاْیٓءَ بِٱلنَّبِیِّۧنَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ۶٩﴾ [الزمر: ۷۹].
«و زمین (محشر و عرصات قیامت) با نور (تجلّی) خداوندگارش روشن میشود، و کتاب (و نامهی اعمال به دست صاحبانش) گذاشته میشود و پیغمبران و گواهان آورده میشوند، و راست و درست میان مردم داوری میگردد، و اصلاً بدیشان ستم نمیشود».
و میفرماید: ﴿وَجَآءَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّعَهَا سَآئِقٞ وَشَهِیدٞ ٢١﴾ [ق: ۲۱].
«در آن روز هر انسانی (اعم از نیکوکار و بدکار، به میدان محشر) میآید همراه با راهنمایی (که او را رهبری و رهنمود میکند) و همراه با گواهی (که بر پندار و گفتار و کردار او شهادت میدهد)».
مسلم از انس بن مالک روایت میکند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:
«کُنَّا عِنْدَ رسول الله صلی الله علیه و سلم فَضَحِکَ فَقَالَ هَلْ تَدْرُونَ مِمَّ أَضْحَکُ قَالَ قُلْنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ مِنْ مُخَاطَبَهِ الْعَبْدِ رَبَّهُ یَقُولُ یَا رَبِّ أَلَمْ تُجِرْنِی مِنْ الظُّلْمِ قَالَ یَقُولُ بَلَى قَالَ فَیَقُولُ فَإِنِّی لَا أُجِیزُ عَلَى نَفْسِی إِلَّا شَاهِدًا مِنِّی قَالَ فَیَقُولُ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ شَهِیدًا وَبِالْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ شُهُودًا قَالَ فَیُخْتَمُ عَلَى فِیهِ فَیُقَالُ لِأَرْکَانِهِ انْطِقِی قَالَ فَتَنْطِقُ بِأَعْمَالِهِ قَالَ ثُمَّ یُخَلَّى بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْکَلَامِ قَالَ فَیَقُولُ بُعْدًا لَکُنَّ وَسُحْقًا فَعَنْکُنَّ کُنْتُ أُنَاضِلُ».
«نزد پیامبر خدا بودیم، پیامبر صلی الله علیه و سلم خندید و فرمود: میدانید، چرا خندیدم؟ عرض کردیم خدا و رسول او داناترند.
فرمود: از مجادلهی بنده در روز قیامت با خداوند خندهام گرفت، بنده میگوید: پروردگارم، مگر مرا از ظلم امان و پناه ندادهای؟ خداوند میفرماید: بله. میگوید: پس من هیچ گواهی را نمیپذیرم مگر از خودم باشد. خداوند میفرماید: کافى است که امروز خودت حسابرس خودت باشى و فرشتگان مکرم بر تو گواه باشند، سپس دهانش بسته میشود. خداوند خطاب به جوارحش میفرماید: به سخن درآیید. سپس خداوند او را با اعترافات جوارحش تنها میگذارد، او هم خطاب به جوارحش میگوید: مرگ برای شما، چرا اعتراف کردید، من داشتم از شما دفاع میکردم»!.
خداوند در مورد حساب آسان که همان عرضه است میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدۡحٗا فَمُلَٰقِیهِ ۶ فَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ ٧ فَسَوۡفَ یُحَاسَبُ حِسَابٗا یَسِیرٗا ٨ وَیَنقَلِبُ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورٗا ٩ وَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ وَرَآءَ ظَهۡرِهِۦ ١٠ فَسَوۡفَ یَدۡعُواْ ثُبُورٗا ١١ وَیَصۡلَىٰ سَعِیرًا ١٢﴾ [الانشقاق: ۷-۱۲].
«هان! ای انسان! تو پیوسته با تلاش بیامان و رنج فراوان بهسوی پروردگار خود رهسپاری، و سرانجام او را ملاقات خواهی کرد (و نتیجهی رنج و تلاش خود را خواهی دید). در آن وقت، هرکس نامهی اعمالش به دست راستش داده شود. با او حساب ساده و آسانی خواهد شد. و خرّم و شادان به سوی کسان و خویشان مؤمن خود برمیگردد. و امّا کسی که از پشت سر نامهی اعمالش بدو داده شود مرگ را فریاد خواهد داشت و هلاک خود را خواهد طلبید. و به آتش سوزان دوزخ در خواهد آمد و خواهد سوخت».
سپس در روز قیامت ترازوها نهاده میشوند، هر کس میزانهایش گران باشد نجات مییابد و هر کس میزانهایش سبک باشد نابود و بدبخت خواهد شد.
خداوند میفرماید:
﴿وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِینَ ٱلۡقِسۡطَ لِیَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَهِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡٔٗاۖ وَإِن کَانَ مِثۡقَالَ حَبَّهٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَیۡنَا بِهَاۗ وَکَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِینَ ۴٧﴾ [الأنییاء: ۴۷].
«و ما ترازوی عدل و داد را در روز قیامت خواهیم نهاد، و اصلاً به هیچ کسی کمترین ستمی نمیشود، و اگر به اندازه دانهی خردلی (کار نیک یا بدی انجام گرفته) باشد، آن را حاضر و آماده میسازیم (و سزا و جزای آن را میدهیم) و بسنده خواهد بود که ما حسابرس و حسابگر (اعمال و اقوال شما انسانها) باشیم».
و میفرماید:
﴿وَٱلۡوَزۡنُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨ وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بَِٔایَٰتِنَا یَظۡلِمُونَ ٩﴾ [الأعراف: ۸-۹].
«سنجش درست (و دقیق اعمال) در آن روز انجام میگیرد. پس هر که (کفّهی حسنات) ترازوی او سنگین شود (و بر کفّهی سیّئات او رجحان پذیرد) این چنین کسانی رستگارند. و کسی که (کفّهی حسنات او از کفّهی سیّئات) ترازوی او سبک شود، این چنین کسانی به سبب پیوسته انکار کردن آیات ما (سرمایهی وجود) خود را از دست دادهاند». پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید:
«کَلِمَتَانِ حَبِیبَتَانِ إِلَى الرَّحْمَنِ خَفِیفَتَانِ عَلَى اللِّسَانِ ثَقِیلَتَانِ فِی الْمِیزَانِ تَملَآنِ ما بَینَ السَماواتِ وَالأَرْضِ: سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ». [متفق علیه].
«دو کلمه نزد پروردگار خیلی محبوب هستند و در ترازوی قیامت خیلی سنگین و بر زبان خیلی آسان هستند، میان زمین و آسمانها را پر میکنند: سبحانالله و بحمده سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ». [بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند].
صراط پلی است که بر روی جهنم کشیده شده است، گذرگاهی است میان بهشت و جهنم، همهی انسانها باید بر روی آن عبور کنند، گروهی سالم از آن میگذرند و گروه دیگری زخمی میشوند و برخی از آن میافتند و در جهنم گرد آورده میشوند.
خداوند میفرماید:
﴿وَإِن مِّنکُمۡ إِلَّا وَارِدُهَاۚ کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتۡمٗا مَّقۡضِیّٗا ٧١ ثُمَّ نُنَجِّی ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّنَذَرُ ٱلظَّٰلِمِینَ فِیهَا جِثِیّٗا ٧٢﴾ [مریم: ۷۱-۷۲].
«همهی شما (انسانها بدون استثناء) وارد دوزخ میشوید (مؤمنان برای عبور و دیدن، و کافران برای دخول و ماندن). این امر حتمی و فرمانی است قطعی از پروردگارتان. سپس پرهیزگاران را نجات میدهیم، و ستمگران را ذلیلانه در آن رها میسازیم».
در مورد وارد شدن به جهنم دو تفسیر وجود دارد:
۱- عبور بر صراط.
۲- داخل شدن به جهنم، که نسبت به مؤمنین سرد و سالم است مانند آتش بر ابراهیم.
پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید:
«فَیُضْرَبُ الصِّرَاطُ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ جَهَنَّمَ فَأَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَجُوزُ مِنْ الرُّسُلِ بِأُمَّتِهِ وَلَا یَتَکَلَّمُ یَوْمَئِذٍ أَحَدٌ إِلَّا الرُّسُلُ وَکَلَامُ الرُّسُلِ یَوْمَئِذٍ اللَّهُمَّ سَلِّمْ سَلِّمْ». [متفق علیه].
«صراط بر روی جهنم کشیده میشود، من و امتم اولین کسانی هستیم که بر روی آن عبور میکنیم، تنها پیامبران حق سخن گفتن دارند، و سخن آنها هم این است که خداوندا سالم گردان سالم گردان».
یکی دیگراز لوازم ایمان به قیامت ایمان به حوض کوثر است: حوضی است که خداوند به پیامبر ما صلی الله علیه و سلم ارزانی بخشیده است، در وصف این حوض آمده که از برف سفیدتر و از عسل شیرینتر و از مشک خوشبوتر است، به اندازهی ستارگان آسمان بر روی آن لیوان گذاشته شده است، هر کس جرعهای ازآن بنوشد هرگز تشنه نمیشود.
پیامبر صلی الله علیه و سلم در مورد حوض میفرماید:
«حوضی أبعد من أیله إلى عدن، وهو أشد بیاضا من الثلج وأحلى من العسل، ولآنیته أکثر من عدد النجوم». [متفق علیه].
«مسافت حوض من از ایله تا عدن است، از برف سفیدتر و از عسل شیرینتر و ظروف آن بیشتر از شمارهی ستارگان است». [بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند].
«حَوْضِی مَسِیرَهُ شَهْرٍ مَاؤُهُ أَبْیَضُ مِنْ اللَّبَنِ وَرِیحُهُ أَطْیَبُ مِنْ الْمِسْکِ وَکِیزَانُهُ کَنُجُومِ السَّمَاءِ مَنْ شَرِبَ مِنْهَا فَلَا یَظْمَأُ أَبَدًا». [متفق علیه].
«طول حوض من به اندازهی یک ماه راه رفتن است، آبش از شیر سفیدتر و بویش از مشک خوشبوتر و تعداد ظروفش به اندازهی تعداد ستارگان است، هر کس از آن بنوشد هرگز تشنه نمیشود».
در حدیث دیگری میفرماید:
«وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَآنِیَتُهُ أَکْثَرُ مِنْ عَدَدِ نُجُومِ السَّمَاءِ وَکَوَاکِبِهَا أَلَا فِی اللَّیْلَهِ الْمُظْلِمَهِ الْمُصْحِیَهِ آنِیَهُ الْجَنَّهِ مَنْ شَرِبَ مِنْهَا لَمْ یَظْمَأْ آخِرَ مَا عَلَیْهِ یَشْخَبُ فِیهِ مِیزَابَانِ مِنْ الْجَنَّهِ مَنْ شَرِبَ مِنْهُ لَمْ یَظْمَأْ عَرْضُهُ مِثْلُ طُولِهِ مَا بَیْنَ عَمَّانَ إِلَى أَیْلَهَ مَاؤُهُ أَشَدُّ بَیَاضًا مِنْ اللَّبَنِ وَأَحْلَى مِنْ الْعَسَلِ». [رواه مسلم].
«سوگند به کسی که جان محمد به دست اوست، تعداد ظروف حوض کوثر از شمارهی ستارگان آسمان در شب تاریک و صاف بیشتر است، همهی آنها ظروف بهشت هستند، هر کس از آن بنوشد هرگز تشنه نمیشود، از آن دو کانال در بهشت جاری میشود، طول و عرض آن یکسان و به اندازهی مسافت عمان تا ایله است، آبش از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر است».
اعتقاد به شفاعت یکی دیگر از لوازم ایمان به قیامت است، شفاعت با دو شرط جایز است:
۱- اجازه دادن خداوند به شفاعتکننده تا شفاعت کند.
۲- رضایت و خوشنودی او از شفاعتشده.
خداوند به شرط اول چنین اشاره میفرماید:
﴿مَن ذَا ٱلَّذِی یَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ﴾ [البقره: ۲۵۵].
«کیست آن که در پیشگاه او میانجیگری کند مگر با اجازهی او؟».
و در آیهای دیگر به شرط دوم اشاره میفرماید:
﴿وَلَا یَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ وَهُم مِّنۡ خَشۡیَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ ٢٨﴾ [الأنبیاء: ۲۸].
«و آنان هرگز برای کسی شفاعت نمیکنند مگر برای آن کسی که (بدانند) خدا از او خوشنود است و (اجازهی شفاعت او را داده است. به خاطر همین معرفت و آگاهی) همیشه از خوف (مقام کبریایی) خدا ترسان و هراسانند».
در جای دیگری هر دو شرط را بیان میفرماید:
﴿۞وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیًۡٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓ ٢۶﴾ [النجم: ۲۶].
«چه بسیار فرشتگانی که در آسمانها هستند و (با وجود عظمت و بزرگواریشان) شفاعت ایشان سودی نمیبخشد و کاری نمیسازد، مگر بعد از آنکه خدا بخواهد به کسی (که شفیع است) اجازه دهد، و (از مشفوعٌ له) راضی و خوشنود گردد».
و با اشاره به اینکه مرجع شفاعت تنها خدا است، مشرکین را سرزنش میکند چون بدون دلیل شفاعت را از غیر خدا میطلبند، آنجا که میفرماید:
﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُفَعَآءَۚ قُلۡ أَوَلَوۡ کَانُواْ لَا یَمۡلِکُونَ شَیۡٔٗا وَلَا یَعۡقِلُونَ ۴٣ قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَهُ جَمِیعٗاۖ لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ۴۴﴾ [الزمر: ۴۳-۴۴].
«بلکه آنان بدون رضایت و اجازهی خداوند میانجیهایی را برگزیدهاند (تا به گمان ایشان میان آنان و خداوند سبحان، در برآوردن نیازمندیهای این جهان و دفع عذاب آن جهان، واسطه گردند) بگو: آیا (چنین چیزهایی را میانجی و متصرّف در امور میدانید) هر چند که میانجیگری از آن خدا است (و کسی نمیتواند کمترین میانجیگری بکند، مگر این که: کسی که برای او میانجیگری میشود مورد رضایت خدا بوده، و به شخص میانجی هم اجازهی این کار داده شود، و شفاعت هم حَسَنه باشد). مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خدا است. (پس در این جهان کاری از دست کسی بر نمیآید). بعد (هم در آخرت که روز جزا و سزا است) به سوی خدا برگردانده میشوید (و کسی دارای کوچکترین اختیار و توانی نیست تا برای شما کاری بکند)».
کاری اصلاً از دست ایشان ساخته نبوده و فهم و شعوری نداشته باشند؟ بگو: هر گونه
شفاعت بر چند قسم است:
۱- شفاعت عظمی: این نوع شفاعت، مخصوص پیامبر ما محمد صلی الله علیه و سلم است که برای شروع حساب و بازرسی نزد پروردگار انجام میگیرد و در قرآن به مقام محمود (جایگاه ستوده شده) از آن تعبیر میشود.
۲- شفاعت پیامبر صلی الله علیه و سلم برای باز شدن درب بهشت.
۳- شفاعت پیامبران و ملائکه و صالحین در حق گناهکاران موحد.
کسانی مشمول شفاعت میشوند که خالصانه لا إله الا الله بگویند و به ملزومات آن عمل کنند.
خداوند میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَهٗ لَّکَ عَسَىٰٓ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا ٧٩﴾ [الإسراء: ۷۹].
«در پاسی از شب از خواب برخیز و در آن نماز تهجّد بخوان، این یک فریضهی اضافی (و افزون بر نمازهای پنجگانه) برای تو است. باشد که (در پرتو این عمل) خداوند تو را به مقام ستودهای (و مکان برجستهای در دنیا و آخرت که موجب ستایش همگان باشد) برساند (و مقام شفاعت کبری را به تو ارمغان دارد)».
یعنی همهی مردم و پروردگار آنها تو را میستایند، و این ستایش همان شفاعتی است که به پیامبر صلی الله علیه و سلم اختصاص داده شده است.
از ابن عمر روایت شده است که گفت:
«إِنَّ النَّاسَ یَصِیرُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ جُثًا کُلُّ أُمَّهٍ تَتْبَعُ نَبِیَّهَا یَقُولُونَ یَا فُلَانُ اشْفَعْ یَا فُلَانُ اشْفَعْ حَتَّى تَنْتَهِیَ الشَّفَاعَهُ إِلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه و سلم فَذَلِکَ یَوْمَ یَبْعَثُهُ اللَّهُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ». [رواه البخاری].
«مردم در روز قیامت به زانو میافتند و هر امتی از پیامبرش خواستار شفاعت است، میگویند: ای فلانی شفاعت کن، هیچ کدام نمیپذیرند تا نوبت به پیامبر ما صلی الله علیه و سلم میرسد، خداوند در این روز مقام ستوده را به او میبخشد».
در حدیث شفاعت این موضوع این گونه بیان میشود:
«فَیَأْتُونِی فَأَسْتَأْذِنُ عَلَى رَبِّی فَیُؤْذَنُ لِی فَإِذَا أَنَا رَأَیْتُهُ وَقَعْتُ سَاجِدًا فَیَدَعُنِی مَا شَاءَ اللَّهُ فَیُقَالُ یَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَکَ قُلْ تُسْمَعْ سَلْ تُعْطَهْ اشْفَعْ تُشَفَّعْ فَأَرْفَعُ رَأْسِی فَأَحْمَدُ رَبِّی بِتَحْمِیدٍ یُعَلِّمُنِیهِ رَبِّی ثُمَّ أَشْفَعُ فَیَحُدُّ لِی حَدًّا فَأُخْرِجُهُمْ مِنْ النَّارِ وَأُدْخِلُهُمْ الْجَنَّهَ ثُمَّ أَعُودُ فَأَقَعُ سَاجِدًا فَیَدَعُنِی مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَدَعَنِی ثُمَّ یُقَالُ ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُحَمَّدُ قُلْ تُسْمَعْ سَلْ تُعْطَهْ اشْفَعْ تُشَفَّعْ فَأَرْفَعُ رَأْسِی فَأَحْمَدُ رَبِّی بِتَحْمِیدٍ یُعَلِّمُنِیهِ ثُمَّ أَشْفَعُ فَیَحُدُّ لِی حَدًّا فَأُخْرِجَهُمْ مِنْ النَّارِ وَأُدْخِلُهُمْ الْجَنَّهَ قَالَ فَلَا أَدْرِی فِی الثَّالِثَهِ أَوْ فِی الرَّابِعَهِ قَالَ فَأَقُولُ یَا رَبِّ مَا بَقِیَ فِی النَّارِ إِلَّا مَنْ حَبَسَهُ الْقُرْآنُ أَیْ وَجَبَ عَلَیْهِ الْخُلُودُ». [رواه مسلم].
«تا اینکه پیش من میآیند. من هم از پروردگارم اجازه میگیرم و به سجده میافتم، ندا از طرف خداوند میآید: ای محمد سرت را بلند کن و سؤال کن، هر چه بخواهی به تو داده میشود و شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته میشود و من سرم را بلند میکنم و خداوند را میستایم آن گونه که او به من یاد داده است، سپس شفاعت میکنم تعدادی از گناهکاران را از جهنم بیرون میآورم، سپس دوباره به سجده میافتم و دعا میخوانم و دوباره خداوند میفرماید: سرت را بلند کن و شفاعت کن، سرم را بلند میکنم و شفاعت میکنم و تعداد دیگری را از جهنم بیرون میآورم، تا در مرحلهی سوم یا چهارم میگویم: خداوندا تنها افرادی در جهنم باقی ماندهاند که قرآن آنها را باقی گذاشته است و مستحق جهنم هستند». [مسلم آن را روایت کرده است].
در حدیثی دیگر از ابی هریره روایت شده است که:
«قُلْتُ یَا رسولالله مَنْ أَسْعَدُ النَّاسِ بِشَفَاعَتِکَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَقَالَ لَقَدْ ظَنَنْتُ یَا أَبَا هُرَیْرَهَ أَنْ لَا یَسْأَلَنِی عَنْ هَذَا الْحَدِیثِ أَحَدٌ أَوَّلُ مِنْکَ لِمَا رَأَیْتُ مِنْ حِرْصِکَ عَلَى الْحَدِیثِ أَسْعَدُ النَّاسِ بِشَفَاعَتِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ خَالِصًا مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ». [رواه البخاری].
«به پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم عرض کردم خوشبختترین انسان که مورد شفاعت شما قرار میگیرد چه کسی است؟
فرمود: گمان میکنم اولین کسی هستی که این را از من میپرسی، اگر حرص و طمع تو را نسبت به جواب آن نمیدیدم، به تو جواب نمیدادم، کسی است که از صمیم قلب و با اخلاص بگوید: لا اله الا الله». [بخاری آن را روایت کرده است].