شیخ عبدالرحمن عبدالخالق حفظه الله می گوید: (( الله متعال دین اسلام را برای تمام انسان ها فرو فرستاد و رسولش صلی الله علیه و سلم را برای تمام جهانیان مبعوث نموده است. و از آن جا که مردم در ذکاوت و سرعتِ درک و فهم متفاوت هستند، الله متعال این دین را نه تنها در عمل آسان قرار داده است، بلکه در فهم و درک نیز آسان گردانده است. حقایق اساسی دین هم، آسان و میسّر می باشد. فرقی نمی کند که این حقایق عقاید ایمانی باشد یا حقایق شرعی عملی. مثلاً می توان توحیدِ الله متعال را با کلماتی اندک در چند جلسه ی ساده با استناد به قرآن و سنت، زیر نظر علمای حقیقی آموخت.
فرایض پنج گانه ی اسلام هم همین ویژگی را دارند. فردی که اندک حافظه ای داشته باشد، می تواند در مدت کوتاهی آن ها را فرا گیرد. مثلاً اصولِ وضو و نماز را می توان در یک الی دو ساعت فرا گرفت. همین طور روزه. توان مند و سرمایه دار می تواند خیلی زود به کمک یک عالم، حسابِ زکات اموالش را یاد بگیرد. آموختن حج هم بر همین منوال است.
خلاصه: دین اسلام برای فهمیدن و یادگیری بسیار ساده و روان است. همچنین در اجرا و عمل هم بسیار آسان است. هرگز و هرگز در آن مشقت و سختی نمی یابی. مصداق این حرف، فرموده ی الهی است: *وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ*: (و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان کردهایم؛ پس آیا پندگیرندهاى هست؟) . این آیه دلیل واضحی است بر این که قرآن که اساس اسلام است و تمام علومِ اسلامی را در بر گرفته است، برای پند پذیری ساده و آسان است. ذِکر، که نامِ قرآن است، شامل علم و عمل می گردد. رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: « إِنَّ الدِّینَ یُسْرٌ، وَلَنْ یُشَادَّ الدِّینَ أَحَدٌ إِلا غَلَبَهُ، فَسَدِّدُوا، وَقَارِبُوا، وَأَبْشِرُوا »: (دین واقعاً آسان است. کسی در دین سختگیری نمی کند مگر این که (دین) بر او غالب می آید (یعنی او در مقابل آسان گیری دینی شکست خواهد خورد). پس استوار و محکم باشید و غلو و زیاده روی نکنید و یکدیگر را (به اجر و پاداش) مژده دهید). این روایت هم دالّ بر آسان بودنِ دین در حوزه ی درک و عمل می باشد.
اما گروهی از مردم همین دینِ آسان و راه رسیدن به آن را بسته و تنگ کرده اند. مانع استفاده ی مردم از کتاب الله و سنت می شوند. دین را با آوردن اصطلاحاتِ خاص در اصول و فروع، همانند معما و چیستان نموده اند. علوم و معارفی پدیدار گشت که هیچ سنخیتی با اسلام ندارند. و ما هم با زور و غلو، آن را علوم و معارف نامیدیم. در علوم نحو، صرف، اصولِ فقه چنان غلو شد، که حتی متخصصین این فن از فهم قرآن و حدیث عاجز ماندند. حتی از درک دیگر فروع اسلامی هم ناتوان شدند. تا جایی که می بینیم یک عالم متخصص به علوم عربی جز اندکی از کتاب الله و سنت نمی داند. گاهی شخص در اصول فقه تخصص دارد، لیکن توحید را خوب نمی داند. حتی وضو را درست نمی داند. و قدرت استنباط از کتاب الله متعال و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را ندارد. بلکه سخت تر و تلخ تر از آن، دانشگاه-های اسلامی فارغ التحصیلانی دارد که منابر را اشغال کرده و به مردم سخنرانی می کنند، در حالی که قدرت تشخیص میان حدیث صحیحِ رسول الله صلی الله علیه و سلم و میان اقوال و روایات دروغین و ساختگی که به ساحت مقدس پیامبر صلی الله علیه و سلم نسبت داده شده است را، ندارند.
و این گونه بود که پیچیدگی های پژوهش اسلامی، در پیدایش عالم نماها همکاری نمود. همانان که شاخه ای از فروع دین را می دانند و قدرت دیدن حجم کلان دین را ندارند. همچنین ایشان در پیدایش کُهّان و غیب گویانِ دینی هم شرکت داشتند. کهانی که به بهانه ی این که علمایی برگزیده هستند، دین نازل شده برای جهانیان را، از مردم دریغ کردند. و اگر در مسئله ای از مسایل، با آنان در مورد دلیلشان بحث و مناقشه کنی تا از فرموده ی الله متعال چیزی را حفظ کنی و در آن بیندیشی، گویند: با ما مناقشه نکن. سخن ما را بپذیر و از ما دلیل نخواه. چرا؟ تا چشمانت را ببندند و مردم را بی خِرد دانسته و مجبورشان کنند کور کورانه به دنبال آقایان راه افتاده و چیزی ندانند!
دعوت سلفیت همّ و غمّ اولش را در آسان نمونِ فهمِ اسلام برای مردم قرار داده است. این دعوت راه بررسی و پژوهشِ عملیِ بسیار ساده وروان را در برابر دیدگان مردم می گشاید. این گونه علم برای همگان قابل هضم می شود. انسان به قرآن و سنت متصل شده و در آن می اندیشد و آن را می داند. لذا فهم و عمل به دین در دست گروهی خاص با پوشش و گویش خاصی محدود نمی شود. بلکه اسلام عمومی و از آنِ همگان می گردد. علمی جاری و ساری همچون هوایی که تنفسش می کنیم. الحمد لله اثر و بازتابش را در برادرانمان به وضوح می بینیم. آنان وقتی اسلام را در قالب برنامه و روش سلفیت فرا می گیرند، دیری نمی پاید که علمایی توان مند می گردند .(۱) تازه او می تواند بسیار واضح دین را به صورت کلی در عقیده، شریعت و سلوک نظاره گر باشد. و زیاد شدن بار علمیِ دینی به طور روزمره، پزشک را از طبابتش، مهندس را از کار و تاجر را از تجارتش باز نمی دارد. چرا که برنامه و رویکرد سلفی برای فهم اسلام، کلیدهای فهم دین را به پژوهنده می دهد. طالب و دانشجوی سلفی، اصولِ اسلام، مراجعِ شناختِ عقیده و احکام را می شناسد. خوب می داند که در فکرش چگونه مستقل بوده و مقلّد نباشد. خوب می داند احترام علما را چگونه حفظ کند و به گفتار آنان تعصب ندارد. خوب می داند چگونه حق را مادامی که مدلّل باشد، هر جا یافت، رهایش نکند. و خوب می داند هر گاه باطل و دلیل بطلانش را با هر منبع و مصدری یافت، چگونه ترک کند. این گونه خیلی راحت و ساده اسلام را می فهمد و می-آموزد.
وقتی در زمان های گذشته چنین سهولتی مورد نظر بوده است، امروزه که فراگیری علوم روز، تمام عمر انسان را می گیرد، ما بدان نیاز بیشتری داریم. تمدن جدید تمام وقت افراد را اشغال کرده و مردم هم با تمام تلاش و کوشش خود در پی تمدن، به دنبال زندگی می دوند. از این رو برنامه و روش سلفی برای تعلیم و تعلّم اسلام، کامل ترین و سالم ترین برنامه بوده است. زیرا این برنامه حداقل وقت افراد را گرفته و بیشترین بازدهی و فواید را به آنان ارزانی می دارد. لذا شخص تمام عمرش را در شناخت حاشیه ها، جزئیات، مسایل فرعی، و چیز های بیهوده که به درد دین و دنیا نمی خورد، فنا نمی کند؛ بلکه مستقیماً به حقایق دینی متصل شده و اصول توحید را می آموزد تا ایمان، عقیده و اصول عبادات خود را تصحیح نماید و بتواند عملش را اصلاح کرده و انسانِ نیکی گردد.
و نیز اصول تربیت، تزکیه و اخلاق را فرا گرفته و خودش را تزکیه و پاک نماید. و تمام این موارد را از کتاب الله و سنت می آموزد؛ چرا که سلفی سر و کارش با قرآن مجید که کلام الله متعال بوده و آن را روح و نور نامیده است، می باشد. همچنین ارتباطش با کلام رسول الله صلی الله علیه و سلم است، که هدایت و حکمت می باشد. و این همان فایده و برداشتِ سوم و ویژگی نخست برای حرکت در مسیر راه سلفی، راه رسول الله صلی الله علیه و سلم است که امتش را با کمترین مسئولیت و تکلیف با حداقل تلاش کاملاً تعلیم داده است.
صحابه ی ایشان رضی الله عنهم هم همین گونه بوده اند. چنان که ابن مسعود رضی الله عنه می گوید: صحابه نیک دل ترین، عالم ترین و بی تکلّف ترین افراد بودند. ما نیز می خواهیم نسل جدید سلفیت همانند نسل اول نیکو دل-ترین، عالم ترین و کم تکلف ترین مردم باشند.
[۱] . شاید بهتر آن باشد که بگوییم: طلابی تلاشگر را مییابیم که علمی سودمند به همراه دارند و مزین به عمل صالح هستند.