۱- پذیرفتن دعوت:
احادیث زیادی درباره ی قبول کردن دعوت در دست می باشد، از جمله اینکه پیامبر صلى الله علیه و سلم فرموده است: (حق المسلم على المسلم خمس: رد السلام، وعیاده المریض واتباع الجنائز وإجابه الدعوه وتشمیت العاطس) یعنی: « حق مسلمان بر مسلمان پنج چیز است: جواب سلام، عیادت مریض، رفتن بدنبال جنازه، قبول کردن دعوت، دعا برای عطسه زننده.» [رواه البخاری ومسلم وأحمد والترمذی والنسائی وأبو داوود وابن ماجه] اکثریت اهل علم در مورد اینکه احابت نمودن دعوت مستحب می باشد به جز دعوت عروسی که واجب است، به خاطر فرمایش رسول خدا صلى الله علیه و سلم: (شرالطعام طعام الولیمه یُدعى لها الأغنیاء ویُترک الفقراء، ومن ترک الدعوه فقد عصى الله ورسوله) یعنی: «بدترین طعام ها طعام عروسی است که منع می شود از آن کسی که می خواهد در آن حضور یابد، ولی دعوت می شود به آن کسی که از آن امتناع می ورزد، و کسی که دعوت را قبول نمی کند، همانا نافرمانی خدا و رسول او را نموده است.»
شیخ ابن عثیمین رحمه الله درباره ی شرایط پذیرفتن دعوت چنین می گوید:
۱- دعوت کننده از کسانی باشد که ترک کردن و بی اعتنایی به او واجب یا سنت نباشد.
۲- در مکانی که دعوت برگزار می شود منکری وجود نداشته باشد، چنانچه در آن جا منکر وجودداشته باشد و وی می تواند آن را برطرف نماید حضور وی در آنجا به دو دلیل واجب است: رفع آن منکر و پذیرش دعوت.ولی درصورت عدم توانایی زدودن منکر حضور در آن مکان حرام می باشد.
۳- دعوت کننده یک مسلمان باشد، در غیراینصورت قبول دعوت وی واجب نیست.
۴- منبع درآمد فرد از راه حرام نباشد.
۵- اجابت دعوت مذکور مستلزم کنار نهادن یک واجب دیگر یا چیزی که واجب تر از قبول دعوت است، نباشد و درصورت وجود این استلزام اجابت دعوت حرام خواهد بود.
۶- مستلزم ضرری در رفتن و سفر کردن نباشد، مثلاً فرد مجبور باشد برای رفتن به مکان دعوت سفر نموده یا از اهل و خانواده اش که به وجود او نیاز دارند جدا شود.
کلامی مفید از کتاب “التوحید” با اندکی دخل و تصرف.
این را هم اضافه می کنیم که:
۷- فرد دعوت کننده به طور معین و خصوصی شخص را دعوت ننموده باشد و مثلاً در یک مجلس و به طور عام اشخاص را دعوت نماید، در این حالت اجابت دعوت واجب نیست.
مسأله: آیا کارت های دعوتی که پخش می شوند به منزله ی دعوت شفاهی هستند؟
اگر کارت هایی که برای مردم ارسال می شوند و به طور عام بوده و مشخص نباشد که به چه کسی داده شده اند می توان گفت که مشابه دعوت عام بوده و قبول چنین دعوتی واجب نمی باشد. لیکن اگر فرد بداند یا گمان غالب چنان باشد که دقیقاً منظور فرستنده ی کارت خود آن فرد می باشد، شامل حکم دعوت شفاهی خواهد بود.
۷- مهمان نوازی واجب است:
رسول خدا صلى الله علیه و سلم می فرماید: (الضیافه ثلاثه أیام وجائرته یوم ولیله ولا یحل لرجل مسلم أن یقیم عند أخیه حتى یؤثمه) یعنی: «مهمان نوازی تا سه روز است و یک شبانه روز جایزه ی اوست و روا نیست برای هیچ مسلمانی که نزد برادرش اقامت کند، تا حدی که او را گناهکار سازد.» [رواه البخاری ومسلم وأحمد والترمذی وأبو داوود وابن ماجه والدارمی]
نکته: در حدیث فوق از ماندن همان بیش از سه روز نهی شده است تا مهمان دار را چه به صورت حدس و گمان یا بدگویی کردن از وی و مانند آن دچار گناه نکند. ولی در این مورد کسی که مطمئن باشد صاحبخانه از ماندن وی ناخرسند نبوده یا او خود از وی بخواهد که بیشتر در آنجا اقامت نماید از این نهی مستثنی می باشد. لیکن درصورت شک و درنگ کردن صاحبخانه بهتر است که بیش از سه روز آن جا نماند.
۳- مستحب بودن خوشامد گویی به مهمان:
از حضرت ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده که می گوید: “لما قدم وفد عبد القیس على النبی صلى الله علیه وسلم قال مرحبا بالفود الذین جاؤوا غیر خزایا ولا نداما…. الحدیث” یعنی: «هنگامی که وفد قبیله ی عبدقیس نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد. رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «بسیار خوش آمدند این گروهی که آمدند، امیدوارم از آمدنتان ناراحت و پشیمان نشوید…» [رواه البخاری و مسلم]
تردیدی نیست که استقبال و خوشامدگویی از مهمانان، شادی و الفت را وارد قلب آن ها می نماید.
۴- چنانچه کسی که دعوت نشده همراه مهمان راه بیافتد، مهمان به او چه بگوید؟
از حضرت ابومسعود انصاری رضی الله عنه روایت شده که می گوید: ” کان من الأنصار رجل یقال له أبو شعیب وکان له غلام لحام فقال: اصنع لی طعاما أدعو رسول الله صلى الله علیه وسلم خامس خمسه، فدعا رسول الله صلى الله علیه وسلم خامس خمسه، فتبعهم رجل، فقال النبی صلى الله علیه وسلم : إنک دعوتنا خامس خمسه وهذا رجل قد تبعتنا فإن شئت أذنت له وإن شئت ترکته، قال: بل أذنت له.” یعنی: « مردی از انصار به نام ابوشعیب، برده ای قصّاب داشت. روزی به برده اش گفت: برای من غذایی تهیه کن. زیرا می خواهم رسول الله صلی الله علیه و سلم را با چهار نفر دیگر، دعوت نمایم. (او نیز غذایی تهیه کرد). آن مرد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم را با چهار نفر دیگر، دعوت نمود. اما شخص دیگری نیز با آنان آمد. نبی اکرم صلی الله علیه و سلم به ابوشعیب گفت: «شما پنج نفر را دعوت نمودید ولی این مرد نیز با ما آمد. پس می توانی به او اجازه بدهی و یا اجازه ندهی». ابوشعیب گفت: به او اجازه دادم.» [رواه البخاری ومسلم والترمذی.]
در حدیث آمده است که اگر کسی عده ای معین را دعوت نموده و آنگاه کسی از جایی دیگر با آنان راه بیافتد و شامل آن دعوت نبوده باشد، صاحب دعوت این اختیار را دارد که وی را رد کند یا بپذیرد. [قاله ابن حجر بتصرف]
۵- تشریفات برای مهمان:
نباید برای مهمان آن قدر تشریفات و تکلف اجرا شود که از حد معقول خارج شود. برای آنکه تشریفات درکل مورد نهی قرارگرفته است. از حضرت ابن عمر رضی الله عنه روایت شده که می فرماید: “نهینا عن التکلف.” یعنی: «ما از تکلف منع شده ایم.» برای تشخیص حد و مرز تکلف به عرف رجوع می شود…
آماده کردن غذا برای مهمان باید به گونه ای باشد که اندازه باشد و از اسراف و بخل ورزی پرهیز گردد. پیامبر خدا صلى الله علیه و سلم می فرماید: (طعام الواحد یکفی الاثنین وطعام الاثنین یکفی الأربعه، وطعام الأربعه یکفی الثمانیه.) یعنی: «غذای یک نفر برای دو نفر و غذای دو نفر برای چهار نفر و غذای چهار نفر برای هشت نفر کفایت می کند.» [رواه مسلم وأحمد والترمذی وابن ماجه]
رسول خدا صلى الله علیه و سلم از خوردن غذای دو نفر رقابت کننده باهم(متباریان)، که هرکدام چنان عمل می نماید تا معلوم شود کدامیک در مهمان نوازی و پذیرایی و زیاده روی در آماده ساختن انواع و اقسام اغذیه بر دیگری برتری می یابد، نهی فرموده است. این کار به خاطر ریا و چشم و هم چشمی موجود در آن مکروه دانسته شده و برای آنکه شامل زمره ی (اکل المال بالباطل)خوردن مال بصورت باطلی می گردد که خداوند نهی فرموده است.
۶- وارد شدن به خانه با کسب اجازه و بازگشتن به منزل خویش پس از فراغت از صرف غذا:
جزو آدابی است که پروردگار متعال در قرآن کریم برای ما بیان فرموده است. خداوند متعال مى فرماید: { یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ …} (الأحزاب:۵۳) یعنی: « اى کسانى که ایمان آوردهاید داخل اتاقهاى پیامبر مشوید مگر آنکه براى [خوردن] طعامى به شما اجازه داده شود [آن هم] بىآنکه در انتظار پختهشدن آن باشید ولى هنگامى که دعوت شدید داخل گردید و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید بىآنکه سرگرم سخنى گردید.»
خداوند متعال مسلمانان را از وارد شدن به خانه های پیامبر صلى الله علیه و سلم بدون اذن و اجازه منع فرموده است و درنتیجه آنان بدون کسب اجازه وارد خانه های یکدیگر نیز نمی شوند. امام شوکانی می گوید: خداوند مسلمانان را از انجام چنین کاری در منزل پیامبر صلى الله علیه و سلم نهی فرمود و به تبع آن منازل سایر مسلمانان نیز داخل این نهی گردید. مردم خود را پایبند آدابی که خداوند آنان را بر آن داشته نمودند و از ورود هم به خانه هایشان بدون کسب اجازه درهنگام غذا خوردن و نه قبل از آن و به جهت منتظر ماندن برای پختن غذا ممانعت می کردند. سپس برخاسته و آن جا را ترک می کردند بدون آنکه سرگرم گفتگو شوند مگر آنکه صاحبخانه خود از آنان بخواهد که بمانند یا عادت آن جماعت چنان باشد و مشکل و ناراحتی با این مسأله نداشته باشند، برای اینکه علتی که باعث وجود این نهی می گشته (اذیت و ناراحتی صاحبخانه) منتفی شده است.
۷- مقدم داشتن شخص بزرگ تر بر کوچک تر و مقدم داشتن شخص سمت راست:
صاحب دعوت شایسته است که بزرگ تر عده ای را که دعوت نموده است مقدم داشته و به او توجه بیشتری داشته باشد.پیامبر صلى الله علیه و سلم می فرماید: (أَرَانِی أَتَسَوَّکُ بِسِوَاکٍ، فَجَاءَنِی رَجُلانِ، أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الآخَرِ، فَنَاوَلْتُ السِّوَاکَ الأَصْغَرَ مِنْهُمَا، فَقِیلَ لِی: کَبِّرْ، فَدَفَعْتُهُ إِلَى الأَکْبَرِ مِنْهُمَا) یعنی: « در خواب دیدم که مسواک میزنم. دو نفر نزد من آمدند. یکی بزرگ تر بود و دیگری کوچک تر. مسواک را به کوچک تر دادم. به من گفته شد: آنرا به بزرگ تر بده. آنگاه مسواک را به فرد بزرگ تر دادم.» [رواه البخاری]
از سهل بن سعد نقل شده که می گوید:” أن رسول الله صلى الله علیه وسلم أتی بشراب فشرب منه وعن یمینه غلام وعن یساره الأشیاخ فقال للغلام: أتأذن لی أن أعطی هؤلاء؟ فقال الغلام: والله یا رسول الله لا أُثر بنصیبی منک أحداً قال: فتلّه رسول الله صلى الله علیه وسلم فی یده.” یعنی: « شربتی برای رسول الله صلی الله علیه وسلم آورده شد و از آن آشامیدند و بطرف راست شان پسری و در طرف چپ شان پیرمردها بودند. آنحضرت صلی الله علیه و سلم برای پسر فرمودند: آیا بمن اجازه می دهی که به ایشان بدهم؟
پسر گفت: نه بخدا یا رسول الله صلی الله علیه وسلم هیچکس را بر نصیبم که از طرف شما بمن رسیده ترجیح نمیدهم، و رسول الله صلی الله علیه وسلم آنرا در دستش گذاشت.» [رواه البخاری ومسلم وأحمد ومالک]
در این حدیث بیان این نکته است که باید به فرد سمت راست برتری داده شود، آن شخص بزرگ باشد یا کوچک و این موضوع با احادیثی که درباره ی مقدم داشتن بزرگ ترها سفارش می نمایند. به این ترتیب برای آنکه این دو موضوع را باهم گردآوریم، چنین می گوییم:
مقدم داشتن سمت راست مربوط است به موقعی که فردی چیزی را نوشیده و چیزی از آن باقی می ماند و آن را به کسی می دهد که در سمت راستش قرار دارد، ابن عبدالبر می گوید: و در آن –یعنی حدیث سهل- آدابی از مواکلت(به همدیگرواگذاشتن کاری) و آدابی از نحوه ی نشست و برخاست وجود داردآمده است که چنانچه مردی چیزی را بخورد یا بنوشد، باقیمانده ی آن را به فردی می دهد که در سمت راستش قرار دارد، حال هرکه می خواهد باشد، و حتی اگر شخص سمت راست مهتر و شخص سمت چپش کهتر باشد. ولی مقدم داشتن شخص بزرگ تر بر کوچک تر برای زمانی است که برای بار نخست نوشیدنی یا غذایی تعارف می شود و پس از ان آن شخص باقیمانده را به سمت راستش می دهد. این ایده با حدیث ابن عباس رضی الله عنهما تقویت می شود که نقل می نماید: “کان رسول الله صلى الله علیه وسلم إذا سقى قال: ابدؤوا بالکبیر” یعنی: «رسول خدا صلی الله علیه و سلم چنان که کسی آب می نوشانید می فرمود: از بزرگ تر آغاز کنید.» [فتح الباری أخرجه یحیى وقال الحافظ: سنده قوی]
به این بین صورت ادله ی فوق هماهنگی حاصل می شود. والله أعلم.
۸- دعایی که مهمان پس از فراغت از خوردن غذا برای صاحبخانه می خواند:
از حضرت انس رضی الله عنه روایت شده که نقل می نماید: ” أن النبی صلى الله علیه وسلم جاء إلى سعد بن عباده فجاء بخبز وزیت فأکل ثم قال النبی صلى الله علیه وسلم: أفطر عندکم الصائمون وأکل طعامکم الأبرار وصلت علیکم الملائکه.” یعنی: «رسول خدا صلی الله علیه و سلم نزد سعد بن عباده رفتند و او نان و روغن آورد. پیامبر صلی الله علیه و سلم غذا را میل نموده و فرمود: “افطر عندکم …” روزه داران بر سفره یتان افطار کنند و از غذایتان نیکوکاران بخورند و فرشتگان بر شما درود فرستند.» [رواه أبو داوود وأحمد والدارمی وابن ماجه]
بعضی از علما این دعا را تنها به هنگام افطار نمودن اختصاص داده اند ولی بیشتر آنان دعا را برای هنگام افطار و غیر آن جایز می دانند.
عبد الله ابن بسر روایت کرده که پدرش غذایی را برای پیامبر صلى الله علیه و سلم آماده ساخت و ایشان را دعوت کرده و آنحضرت صلی الله علیه و سلم دعوتش را اجابت فرمود. وقتیکه پیامبر صلی الله علیه و سلم از صرف غذا فارغ شدند چنین فرمودند: (اللهم اغفر لهم وارحمهم وبارک لهم فیما رزقتهم) یعنی: «بارالها! آنان را بیامرز و بر آنان رحم فرما و در آنچه روزیشان داده ای فزونی ده!» [رواه مسلم وأحمد والترمذی وأبو داوود والدارمی]
۹- مستحب بودن بدرقه ی مهمان تا در خانه:
سنگ تمام مهمان نوازی و توجه مطلوب به مهمان و همراهی وی تا هنگام ترک منزل، بدرقه ی او است. حدیث صحیحی بر این موضوع در دست نیست. تنها سیره ی پیشینیان این امت و امامان آن در این رابطه وجود دارد که تنها به بیان نمونه ای از آ ن ها بسنده می کنیم: ابوعبید القاسم ابن سلام به دیدار امام احمد ابن حنبل رفت… ابوعبید می گوید: ” وقتی که خواستم برخیزم او نیز با من برخاست. گفتم: نه، چه کار می کنی، ای اباعبدالله؟ گفت: شعبی گفته است که کمال برخورد با دیدارکننده در آن است که با وی تا در خانه بروی و در رکابش باشی… ” کتاب “الآداب الشرعیه”
ترجمه: مسعود