آداب شوخی و مزاح (۱)

رسول الله صلی الله علیه وسلم از کنار چند نفر از اصحاب گذشت که مشغول مسابقه‌ی تیراندازی بودند و فرمود: (ارموا بنی إسماعیل فإن أباکم کان رامیًا، ارموا وأنا مع بنی فلان) یعنی: «ای فرزندان اسماعیل تیراندازید، زیرا پدر شما تیر انداز بود. تیراندازید و من هم با بنی فلان هستم.» در این زمان یکی از دو دسته دست از تیرانداختن کشید. پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمود: (ما لکم لا ترمون؟) یعنی: «چه شده که تیراندازی نمی‌کنید؟» گفتند: چگونه تیراندازیم و شما با آنان هستید؟ آن حضرت صلى الله علیه وسلم فرمود: (ارموا، فأنا معکم کلکم) یعنی: «تیراندازید و من با همه‌ی شما هستم.» [بخاری]

عداه ای از سیاهان حبشی در حضور رسول الله صلی الله علیه وسلم درحالیکه ایشان در مسجد بودند شادی و بازی می‌کردند و با نیزه‌هایشان می‌رقصیدند. در این هنگام حضرت عمر رضی الله عنه وارد مسجد شد و مشتی سنگریزه برداشت و شروع کرد به زدن آن‌ها، پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمود: (دعهم یا عمر) یعنی: «آن‌ها را به حال خود بگذار ای عمر.» [بخاری]

روزی مردی نزد پیامبر صلى الله علیه وسلم آمد و عرض کرد: یا رسول الله، مرا مرکبی بده. (شتری برای سوار شدن می‌خواست) پیامبر صلى الله علیه وسلم به شوخی فرمود: (إنا حاملوک على ولد ناقه) یعنی: «ترا بر بچه‌ی یک ناقه (ماده شتر) سوار خواهیم کرد.» آن مرد گمان کرد که منظور از بچه‌ی شتر، شتری کم سن و ضعیف می‌باشد و توان حمل او را ندارد و گفت: ولی من بچه شتر را چه کار کنم؟ پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمود: (وهل تلد الإبل إلا النوق) یعنی: «مگر شتر جز از ناقه (شتر ماده) متولد می‌شود؟» [ابوداود و ترمذی]

اسلام بازی و سرگرمی مباح را منع نمی‌کند. پیامبر صلى الله علیه وسلم با یارانش شوخی می‌نمود ولی جز راست چیزی نمی‌گفت.

مقاله پیشنهادی

از سوی به سوی شدن در خواب شب

عَنْ عُبَادَهَ بْنِ الصَّامِتِ رضی الله عنه عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلمقَالَ: «مَنْ تَعَارَّ …