هرگاه میان دو مسلمان اختلافی پیش آید، اصل بر این است که هر یک از دو طرف اختلاف نسبت به همدیگر حقوقی دارند که اختلاف یکی با دیگری موجب سلب آن حقوق و تکالیف نمیشود. از جمله حقوق او اینست که حفظ آبرویش نیز همچون جان و مالش بر تو واجب بوده و تعرض به آن جز در مواردی که شرع مشخص کرده، جائز نیست، اما با کمال تأسف میبینیم شخصی که در خوردن لقمهای حرام در نهایت پارسایی و پرهیزگاری است و چه بسا همواره روزه گرفته و نمازهایی طولانی دارد، اما در بردن آبروی علما و دعوتگران یا به طور عموم همۀ مسلمین، هیچ تقوی و پرهیزکاری از خود بروز نمیدهد، دشمنان از دست او در امانند، اما دوستان و برادرانش در رنج و عذاب.
-پناه بر خدا- تلخی این مصیبت وقتی فزونی مییابد که شیطان این گناه را برایش میآراید به گونهای که میپندارد عبادتی انجام داده و به خدا نزدیک گردیده و با رقابت کنندگان در این زمینه به رقابت و مسابقه پرداخته است. و تلختر و فاجعه بارتر اینکه فرد با یک نفر که دچار اختلاف شده، او را مورد تهمت قرار داده، و گمان برد که نیتش بد بوده و هدفش پلید است، و قصد چنین و چنان دارد.
سبحان الله! آیا جز خدا کسی از نیتهای درون آدمی آگاه است.
ایکاش کار به همینجا ختم میشد، بلکه اهل یک شهر یا منطقه یا جماعتی را به کلی متهم مینماید، حتی او مذهب شخصی که با او اختلاف دارد را مورد اتهام و افترا قرار میدهد، در نتیجه میگوید: اهل شهر یا فلان گروه، یا فلان مذهب، همگی مبتدع و منحرف هستند، و علت هم آن است که چون شخصی که با او اختلاف پیدا کرده یا متوجه اشتباهاتش شده از آنان است؛ لذا این خطایا آن بدعت را بر هزاران یا میلیونها انسان تعمیم میدهد، و بیچاره نمیداند که در روز قیامت در برابر آن همه، قرار داده خواهد شد و آنان نیز حقشان را از او میطلبند؛ زیرا آنان را به چیزی متهم نموده بود که واقعیت نداشت. اگر بگوید: فلانی چنین خصلتی داشت، و او از اهالی شهر شما یا یکی از جماعت شما یا هم مذهبتان است، به او میگویند: آیا شنیدهای که خداوند میفرماید:
﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾ [الأنعام: ۱۶۴].
«و هیچ کسی گناه دیگری را بر دوش نمیکشد».
به راستی او چه کاری میتواند بکند در حالی که حق میلیونها انسان بر گردنش است، و همگان حق خود را میطلبند و چه کسی میتواند با حسنات خودش حق آنان را بپردازد؟