پس درود فرستادن بر آل پیامبر مکمّل درود فرستادن بر پیامبر و از توابع آن است، زیرا که موجب خوشنودی او میگردد و خداوند به شرافت و برتری او به سبب آن میافزاید.
و امام ابن القیّم رحمه الله کتاب جداگانهای دربارۀ فضیلت درود فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و سلم تألیف نموده و آن را «جلاء الأفهام فی فضل الصلاه والسلام على محمد خیر الأنام» نامیده است، در آن بیان نموده که درود فرستادن بر آل بیت به اتفاق همه امت حق آنهاست[۱].
اما بعضی دو پرسش را مطرح میکنند:
نخست اینکه میگویند اهل سنت بیشتر وقتی بر پیامبر درود میفرستند آل را نام نمیبرند و میگویند: صلی الله علیه و سلم.
و دوم اینکه اهل سنت وقتی بر پیامبر درود میفرستند اصحاب را به آل اضافه میکنند و میگویند: صلی الله علیه وعلی آله وصحبه وسلم.
پاسخ پرسش اول این است که: در این امر گنجایش است، زیرا خداوند در قرآن به درود فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و سلم امر نموده و آل را ذکر نکرده است، چنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَیۡهِ وَسَلِّمُواْ تَسۡلِیمًا﴾ [الأحزاب: ۵۶].
«ای مؤمنان شما هم بر او درود بفرستید و چنان که باید بر او سلام بگویید».
بنابراین اگر کلمه آل در درود ذکر شود خوب است، و اگر ذکر نشود اشکالی ندارد و در این امر گنجایش است.
و پاسخ پرسش دوم این است که خداوند پیامبرش را امر نموده که بر اصحاب خود درود بفرستند چنان که میفرماید: ﴿وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ﴾ [التوبه: ۱۰۳].
«و برای ایشان دعا کن که قطعاً دعا و درود تو مایه آرامش ایشان میشود».
و ما فرمان یافتهایم تا به پیامبر صلی الله علیه و سلم اقتدا نماییم، پس نام بردن اصحاب در درود اشکالی ندارد و در حقیقت پیروی از پیامبر صلی الله علیه و سلم است.
– و از جمله حقوق اهل بیت نزد اهل سنت، حق اهل بیت از خمس[۲] میباشد، زیرا که خداوند میفرماید: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ﴾ [الأنفال: ۴۱].
«بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر (در مصالح مؤمنان به مصرف میرسد)، و براى ذىالقربى (آل بیت رسول الله که بنى هاشم وبنو مطلب هستند که به جاى صدقه به آنها میدهند چون صدقه براى آنان حرام است) و یتیمان و مسکینان و در راهماندگان است».
و میفرماید: ﴿مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ﴾ [الحشر: ۷].
«آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آنِ خدا، و رسول، و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راهماندگان است».
و در حدیث از عبدالرحمن بن ابیلیلی روایت شده است که گفت: «سَمِعْتُ عَلِیًّا یَقُولُ وَلاَّنِى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم خُمُسَ الْخُمُسِ فَوَضَعْتُهُ مَوَاضِعَهُ حَیَاهَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم وَحَیَاهَ أَبِى بَکْرٍ وَحَیَاهَ عُمَرَ فَأُتِىَ بِمَالٍ فَدَعَانِى فَقَالَ خُذْهُ. فَقُلْتُ لاَ أُرِیدُهُ. قَالَ خُذْهُ فَأَنْتُمْ أَحَقُّ بِهِ. قُلْتُ قَدِ اسْتَغْنَیْنَا عَنْهُ فَجَعَلَهُ فِى بَیْتِ الْمَالِ»[۳].
«از علی شنیدم که میگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم مرا موظف کرد تا خمس را جدا کنم، در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم و ابوبکر و عمر آن را محل آن قرار دادم، آنگاه در زمان عمر مالی آورده شده او مرا فراخواند گفت: آن را بگیر، گفتم: من آن را نمیخواهم، گفت: آن را بگیر، زیرا شما به آن سزاوارتر هستید، گفتم: ما از آن بینیاز هستیم. پس عمر آن را در بیتالمال قرار داد».
اما اهل سنّت -برخلاف شیعه- میگویند: خمس غنایم به اهل بیت داده میشود نه خمس اموال و داراییها، پس آنچه کسی به ارث میبرد خمس ندارد، و همچنین در منزل و ماشین خمس نیست، چون که خداوند میفرماید: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ﴾ [الأنفال: ۴۱].
«بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خداست».
پس خداوند فرمود: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا﴾ [الأنفال: ۴۱]. هرگونه غنیمتى به دست آورید، و نگفت: اموال و داراییهایتان.
پس خویشاوندان پیامبر در خمس سهم دارند، و بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و سلم این حق هم برای آنان ثابت است، و قول جمهور علما همین است و صحیح و درست است[۴].
شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: «اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و سلم حقوقی دارند که رعایت کردن آن واجب است، خداوند در خمس و مالی که از کافران به دست میآید برایشان حقّی قرار داده است، و فرمان داده که وقتی بر پیامبر صلی الله علیه و سلم درود فرستاده میشود بر آنان نیز درود فرستاده شود»[۵].[۶].
– و از جمله حقوق اهل بیت این است که یقین قطعی داشته باشیم که نسب پیامبر صلی الله علیه و سلم و نسل او شریفترین نسب عربهاست، چون که پیامبر صلی الله علیه و سلم میگوید: «إنَّ الله اصطفى بنی إسماعیل، واصطفى من بنی إسماعیل کنانه، واصطفى من کنانه قریشًا، واصطفى من قریش بنی هاشم، واصطفانی من بنی هاشم». «خداوند فرزندان اسماعیل را برگزید، و از میان فرزندان اسماعیل کنانه را برگزید، و از کنانه قریش را برگزید، و از قریش بنیهاشم را برگزید و از بنیهاشم مرا برگزید».
و یکی دیگر از حقوق اهل بیت این است که: زکات و صدقه برای آنان حرام است، چونآنهانجیباند و از چرکها و آلودگیها باید پاک قرار داده شوند، و پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: «إِنَّ هَذِهِ الصَّدَقَاتِ إِنَّمَا هِىَ أَوْسَاخُ النَّاسِ وَإِنَّهَا لاَ تَحِلُّ لِمُحَمَّدٍ وَلاَ لآلِ مُحَمَّدٍ»[۷].
«این اموال زکات چرکهای مردم هستند، و برای محمد و آل محمد حلال نیستند».
[۱]– جلاء الافهام: ۱/۲۲۴٫
[۲]– یعنی خمس مال غنیمت و اموالی که مسلمین از کافران خواه با جنگ، خواه بدون آن به دست آوردهاند. اما آنچه مسلمین از دیگر راهها به دست میآورند خمس در آن واجب نیست. در لسان العرب: ۱۲/۴۴۶ آمده است: در حدیث کلمه غنیمت و مغنم و غنائم تکرار شده است، و آن اموالی است که مسلمین در جنگ از کافران به غنیمت میگیرند. مترجم.
[۳]– ابوداود: ۲۹۸۳ و الحاکم: ۲/۱۴۰٫
[۴]– نگا: الـمغنی ۹/۲۸۸، و شیخ الاسلام ابن تیمیه کتابچهای در مورد حقوق آل بیت دارد که ابوتراب ظاهری آن را مرتب کرده است.
[۵]– مجموع الفتاوی: ۳/۴۰۷٫
[۶]– شیعه بعد از غیبت امام دوازدهم در مورد خمس به شدت دچار اضطراب و حیرت گردیدند، زیرا این مشکل پیش آمد که اینک بعد از غیبت امام خمس را به چه کسی باید داد و آن را چکار کنند؟
شیخ مفید این اضطراب را بیان میکند و میگوید: «گروهی از اصحاب ما در اینمورد -یعنی خمس- بعد از غیبت اختلاف کردند، و هر گروهی سخنی گفتهاند: بعضی میگویند به علت غیبت امام و روایاتی که هست خمس ساقط است و دادن آن واجب نیست. و بعضی گفتند: خمس را باید در زمین دفن = =کرد زیرا در حدیثی روایت شده است که: «وقتی امام زمان ظهور کند زمین خزانههای درون خود را بیرون میآورد، و او÷ وقتی بیاید خداوند خزانهها را به او نشان خواهد داد و او آن را از هر جایی بر میدارد.
و بعضی بر این باورند که خمس بعد از غیبت امام باید به فقرای شیعه داده شود.
و بعضی میگویند خمس را باید برای صاحب زمان جدا کرد و اگر ترسید که قبل از ظهور امام مرگ به سراغ او بیاید به فرد مورد اعتمادی سفارش کند که اگر تا وقت ظهور امام زنده بود آن را به امام زمان بدهد، و او اگر زمان امام را در نیافت بر فرد متدین و مورد اعتمادی مانند خود توصیه کند».
سپس بعد از این شیخ مفید میگوید: به علت عدم وجود کلمات صریح در این مورد، اصحاب ما در آن اختلاف کردهاند…». [الـمقنعه شیخ مفید ص ۴۶].
از میان همه اقوال و نظریههایی که شیخ مفید ارائه داده است تنها قولی که اخبار روایت شده از ائمه آن را تأیید میکند قول اوّل است که میگوید خمس ساقط است و پرداختن آن واجب نیست.
[۷]– مسلم ح: ۱۰۷۲٫