مرگ و زندگی در پرتو قرآن(۲)

پس از آنکه سید در شناختن راه پخته شد، عصای معرفت به دوش گرفت و کاروان زندگی را به سوی سعادت رهنون گردید و “چراغی بر فراز راه” نهاد که با شعله‫های پرفروغ آن، نسل بی‫همتایی را با برنامه راهگشای قرآن تربیت کرده او را در مسیر ساختار جامعه اسلامی سوق داد و بر بلندای قلعه‫های سر به فلک کشیده “جهاد” نشاند. آنگاه در او روح “لا إله إلا الله، برنامه زندگی است” دمیده و فرهنگ اسلامی را توتیای دیدگانش قرار داد و مهر “من مسلمانم، آرمانم شهادت” را بر سینه‫اش زد و سپس او را بر فراز ایمان به پرواز در آورد تا وی را بر سر شاهراه سعادت نهد.

آری، سید تنها راه نجات و رستگاری را همان راه اصحاب اخدود می‫داند که قرآن کریم در سوره “بروج” به تصویر کشیده: آن گروهی که به پروردگارشان ایمان آوردند و با صدای پر خروششان ایمان وعقیده خالصانه خویش را به نمایش گذاشتند و در این راه سخت‫ترین فتنه‫ها و آزمایشها، سختیها و عذابها، رنجها و شکنجه‫های وحشتناک را از ظالمان و ستمگران و جلادان زمان با جان و دل پذیرا شدند، ایمانشان به چاله‫هایی که شعله‫های سوزان آتش در آن فواره می‫زد به چشم حقارت می‫نگریست؛ چرا که عقیده‫شان توانسته بود کمر زندگی را بر زمین زند. صدای تهدیدهای جلادان خون آشام چون وزوز مگسی حقیر و پست در گوشهایشان طنین انداز می‫شد و آن گاه که شعله‫های سوزان آتش، جانهای پاکشان را در هم می‫درید، روحشان بهشتهای برین را به آغوش می‫گرفت و دیدگانشان به سوی پروردگارشان می‫نگریست.

“… چه که این قلبها زنجیر بردگی دنیا را از گردن انداخته بودند و شهوت ماندن در این دنیای فانی هم نمی‫توانست همتهای بلندشان را ذلیل سازد و ایمانشان توانسته بود بر زندگی غالب آید و از آن بلندای پیروزی به ناچیز بودن و حقارت زمین و زمینیان بنگرد”.

شعله‫های سوزان آتش توانست اصحاب اخدود را به خاکستر تبدیل کند، اما هرگز نتوانست آنان را از بین ببرد، چرا که “پیروزی چیزی غیر از چیره گشتن ظاهری بر دشمن است. قیمت و بهای پیروزی در میزان خدا همان عقیده و ایمان است، تنها ایمان است که در بازار خدا معامله می‫شود. والاترین مرتبه و شاخص‫ترین درجات پیروزی، غلبه روح است بر مادیات، غلبه ایمان بر درد و رنج، چیره شدن ایمان بر مملکت پر زرق و برق امتحان و آزمایش. در اینجا بود که روح مؤمنان راستین بر درد و رنج و شکنجه و عذاب پیروز شد و کمر سست زندگی را بر زمین زد و چنان پیروزی‫ای در میدان فتنه و آزمایش به دست آورد که بشریت برای همیشه بدان افتخار خواهد ورزید. این است پیروزی واقعی.

همه انسانها به بهانه‫های مختلف و اسباب گوناگون می‫میرند؛ اما همه آنان به چنین پیروزیهایی دست نمی‫یابند و آزادانه بدان قله‫های سعادت پر نمی گشایند. این هدیه‫ای است الهی و مدال شهامت و بزرگی است که خداوند بر شانه‫های برخی از مؤمنان می‫گذارد تا با مردم در مسیر مرگ همسفر باشند، اما در سعادت ابدی، در آن قله‫های مجد و پیروزی، در آفاق بی‫انتهای بهشت برین، تنها و تنها آنانند که به سوی پروردگارشان پرمی‫کشند. و این گونه زندگی خاکی با زندگی ابدی بهشتیان انس می‫گیرد و دنیا با آخرت آمیخته می‫شود.

سربازان حق میدان مبارزه را تنها این دنیای فانی نمی‫بینند، بلکه به دنیا چون سکوی مبارزه می‫نگرند که سوار بر گردباد حوادث آن به سوی دادگاه عدل الهی قدم برمی‫دارند و آنجاست که دشمن خوار و زبون، کشان کشان به سوی آتش دوزخ برده می‫شود، و شهید؛ آنکه با خون رنگین خویش لبان عروس مرگ را سرخ نمود، شاد و خندان به پاداش بی‫مثالش چشم می‫دوزد و برای پروردگارش سجده شکر به جای می‫آورد و آرزو می‫کند که: ای کاش! صدها و هزارها جان می‫داشتم تا آنها را یکی پس از دیگری در راهت، ای پروردگارم، قربانی می‫نمودم.

اینجاست که چشمان تیز سید سینه تاریکی و ظلمت سیاهچال سرد و حیران را می‫شکافد و در چهره خون آلود برادری که به میله‫های بی‫روح زندان تکیه داده، نشانه‫ای از ضعف و سستی می‫بیند، ناگاه حنجره خوش خوان سید به صدا درمی‫آید و بهترین سرود مقاومت را در قصیده‫ای به نام “اخی أنت حر” ـ برادرم تو آزاده‫ای ـ می‫سراید.

قصیده‫ای که مرهمی شد بر زخم مسلمانان زیر یوغ ظلم و ستم جلادان در سیاهچالها و زندانهای طاغوتیان زمان.

در این قصیده سید میله‫ها و زنجیرهای فرعونیان را هیچ و پوچ می‫شمارد:

“برادرم! تو آزاده‫ای پشت میله‫های زندان… برادرم! آزاده‫ای با آن همه زنجیر ظلم و ستم.

اگر با خدایت عهد و پیمان بسته‫ای .. مکر و حیله بردگان ـ شیطان ـ چگونه می‫تواند زیانت دهد؟!”

ومرگ را مرحله‫ای دیگر از مبارزه می‫داند:

“برادرم! اگر بر من اشکها ریختی و قبرم را با آن، خاشعانه سیراب ساختی، از تکه پاره‫های جسدم شمعهایی برای سربازان برگیر و ( آن گاه همه) به سوزی پیروزی و سعادت گام نهید”.

و با آغوشی باز به دیدار مرگ می‫شتابد چرا که:

“برادرم! اگر بمیریم دوستانمان را به آغوش خواهیم گرفت و بهشتهای زیبای پروردگارمان برایمان مهیا شده است.

و پرندگان زیبای بهشت در اطرافمان پرمی‫گشایند، آه که چه با سعادت خواهیم بود در آن دیار همیشگی!”

و مرگ را انتقال مسئولیت می‫داند:

“برادرم! اگر من مردم، بدان که من شهیدم و تو می‫بایستی به سوی پیروزی جدید گام به پیش نهی”.

و در نهایت، هدف از مبازه مرگ و زندگی را چنین بازگو می‫کند:

“برای خدا و دینم انتقام می‫گیرم و بر راه و روشم با ایمان و اخلاص به پیش می‫روم.

یا بر جهانیان پیروز خواهم شد و یا اینکه به سوی پروردگارم می‫شتابم تا در سجل جاویدان جاوید بمانم”.

سید مرگی که بر بالاهای پر طنین شهادت با زندگی گره خورد، را رمز بقا و جاوید بودن می‫داند:

“ایده‫ها و اندیشه‫هایمان جثه‫های سرد و خموشی بیش نیستند… لحظه‫ای که در راهشان جان دهیم و یا با خونمان سیرابشان کنیم جان می‫گیرند و در کنار زندگی تا ابد می‫زیند..

اسلام معامله‫ای است بین دو شخص.. پروردگار یکتا مشتری است و مؤمن فروشنده… بیعتی است با خدا که پس از آن، مؤمن را هیچ حقی در جان و مالش نیست.. تا نام خدا بر همه نامها چیره گردد و دین خدا بر سراسر گیتی..”

ثبات و مردانگی و دلیری سیدقطب در پرتو تعالیم ملکوتی قرآن کریم از او مردی ساخت که تا امروز و تا ابد نامش لرزه بر اندام طاغوتیان زمانه و استبدادگران می‫افکند. او چهره‫ای معاصر از یاسر و سمیه، و سیمایی نوین از خباب و ابوذر و علی و سایر سرداران نسل اول اسلام بود. او با ثباتش در برابر ستمگران نامش را در صفحات نورانی تاریخ نگاشت، آنگاه که گفت:” انگشتی که روزانه بارها و بارها در نماز به یگانگی پروردگار یکتا شهادت و گواهی می‫دهد، ابا می‫ورزد کلمه‫ای در راه گردن نهادن بر حکم ستمگری بنگارد!..”.

و من تو ای خواننده عزیز؛ می‫توانیم صفحه سفیدی از صدق و صفا باشیم، تا روزگار شهامت و دلیری با مدادهای ایمان و تقوا و پرهیزگاری و پیروی از آخرین پیک آسمان (صلی الله علیه وسلم) بر ما سیمایی نوینی از: ابوبکر و عمر و عثمان وعلی و سایر یاران و دست‫پرورده‫های مدرسه رسالت، بر آن نقاشی کند..

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد،

نمیدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت،

ولی آنقدر مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد،

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و

او دم گرم خودش را در آن بارور سازد،

بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را. ( علی شریعتی)

 

منبع: مرگ و زندگی، سید قطب. نشر احسان، چاپ اول/ ۱۳۸۵

 

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …