فواید پایبندی به قاعده ی جمع بین نصوص در یک مساله

این قاعده خود دلیلی روشن و بیانگر این مطلب است که شریعت از هر جهت کامل است و داور نمودن آن در زندگی انسان ها امری واجب است. و به هیچ وجه خلل و نقصی در آن نیست و در بر گیرنده زندگی دینی و دنیوی انسان است و اگر احیانا اختلافی باشد، توجیه آن و رسیدن به حق در آن، ممکن می باشد.

اما برخی از فوائد آن:

۱- متعارض دانستن نصوص کتاب و سنت با یکدیگر، چنانکه به تعارض حقیقی بین نصوص باور داشته باشیم، اقتضای تکذیب بخشی از حق را دارد. چرا که این به معنای مخالفت حق با حق است. خداوند متعال می فرماید: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَکَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْکَافِرِینَ * وَالَّذِی جَاء بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» (زمر: ۳۲-۳۳) «پس چه کسی ستمکار‌تر است از کسی‌که بر الله دروغ ببندد، و سخن راست را چون به سراغ او آمد تکذیب کند؟ آیا در جهنم جایگاهی برای کافران نیست؟! و کسی‌که سخن راست را آورد و آن را تصدیق کرد، اینانند که پرهیزگارانند».

۲- اهل بدعت به بخشی از کتاب ایمان آورده و به بخشی از آن کفر ورزیدند. و از این جهت به اهل کتاب شباهت دارند. عملکرد صحابه و تابعین و کسانی که پس از آنها آمدند و بر راه و روش آن ها بودند، استدلال به نصوص کتاب و سنت در مسائل اعتقادی بوده است، بدون اینکه میان این نصوص تفاوت قائل شوند و گمان تعارض میان آنها را داشته باشند، چرا که تمام این نصوص از یک منبع و مصدر بیان شده اند و یکدیگر را تصدیق می کنند.[۱]

بنابراین، تفاوت قائل شدن بین نصوص کتاب و سنت در استدلال به آنها در مسائل اعتقادی، از بدعت های متاخرین می باشد و سلف صالح چنین دیدگاهی نداشتند.

۳- نصوص یکدیگر را تفسیر می کنند؛ چنانکه مطلق بر مقید و عام بر خاص حمل می شود و هرگونه اشکالی با بیان و توضیح رفع می گردد. بلکه این از بهترین روش های تفسیر است چرا که بخش های مختلف کلام متکلم، یکدیگر را تفسیر می کنند. چنانکه چون مطلبی در جایی مجمل ذکر شده باشد، در جای دیگر به صورت مفصل بیان و توضیح آن آمده است و آنچه در جایی مشکل به نظر می رسد، با بیان و توضیح آن در جای دیگر، این اشکال بر طرف شده است. و چنین روندی در میان کلام علما چه در کتاب های شان یا نوارهای صوتی آنان صادق می باشد.

۴- این قاعده را بسیاری از اهل علم و دین در نبرد با اهل بدعت و درهم شکستن شبهات آنها استفاده کرده اند. مانند عملکرد امام شافعی رحمه الله در کتاب «الرساله» و کتابش «مختلف الحدیث» و نیز عملکرد امام احمد رحمه الله در رد جهمیه و امام ابن قتیبه در کتابش «تاویل مختلف الحدیث» و طحاوی رحمه الله در «مشکل الآثار»؛ و بسیاری از پیشوایان اهل سنت…

خلاصه مطلب:

۱- در شریعت هیچگونه تناقض و اختلافی وجود ندارد.

۲- اختلافی که رخ می دهد، در ذهن مجتهدین است.

۳- علما در گذشته و حال به این مساله پرداخته و تالیفات زیادی در این زمینه ارائه داده اند.

۴- از جمله کسانی که بهترین تالیفات نقلی و عقلی را در این زمینه به نگارش در آورده اند، شیخ الاسلام ابن تیمیه، امام طحاوی و امام ابن قتیبه رحهم الله می باشند.

 

 

 

[۱] – نگا: صحیح بخاری: ۱۲/۲۸۳؛ فتح الباری: کتاب استتابه المرتدین و المعاندین، باب قتل الخوارج و الملحدین، حدیث: ۶۹۳۱

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …