سوزاندن احادیث در زمان حضرت عمر(۲)

  • ما می‌دانیم به محض وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم، در تعداد دفعات تکبیر بر میت اختلاف شد. ضمن اینکه شما غصب خلافت و پیمان شکنی مردم را نیز پیش می‌کشید پس وقتی مردم به این سرعت همه چیز را: فراموش و قاطی کردند و یا زیر پا گذاشتند و به قول شما همه مرتد شدند به جز ۳ نفر این سئوالات پیش می‌آید:
    • حضرت عمر و ابوبکر کار بسیار خوبی کردند که دستور دادند احادیثی که توسط مرتدین نوشته شده بود سوزانده شود تا جلوی تحریف اسلام گرفته شود!!! و لااقل مردم نسلهای بعد که مرتد نیستند این کار را انجام دهند!!! زیرا چه اعتمادی است به: مکتوبات و منقولات یک عده مرتد که هنوز کفن پیامبرشان خشک نشده بیعت با علی را شکستته‌اند و رفته‌اند در سقیفه تا خلیفه‌ای ظالم و غاصب را انتخاب و با او بیعت کنند؟
    • تیجانی می‌گوید: «مگر آیات قرآن و احادیث شکر و نمکند که با هم قاطی شوند؟» ولی شما سنت نبوی و آیات قرآن را چون شیر و شکر آمیخته به هم می‌دانید. اکنون پیامبر صلی الله علیه وسلم در موقفی خاص و شرایطی خاص یک سخن را گفته و یک عده حاضر بوده‌اند و در موقف و شرایطی دیگر سخنی دیگر گفته و افرادی دیگر حاضر بوده‌اند. می‌شود با این حساب بیان بفرمایید که در صورت ضبط و ثبت این احادیث بلافاصله پس از ایشان چه بلایی بر سر اسلام می‌آمد؟ (آن هم زمانی که حوزه‌های علمیه و علمای عظام و دانایان علم رجال و روایه و درایه و… نبوده است) و چرا این افراد حیله‌گر و خائن و مستبد و حاکم (این چهار شرط لازم انجام این کار است:) به جای سوزاندن احادیث، نقشه جعل و ورود احادیثی به نفع خودشان را نکشیدند (با کمک بقیه مرتدین) یا آزادانه به همه اجازه کتابت و نشر و گفتن احادیث را می‌دادند تا اسلام دچار تشتت و انحراف و نابودی شود؟ (و آن اتفاقی که با ثبت احادیث در ۲ قرن بعد افتاد و اسلام یه صدها فرقه تبدیل شد در همان سالهای اول پس از وفات پیامبر بیفتد!).
    • شما در جریان افسانه قلم و دوات می‌گویید طبق آیه قرآن: پیامبر صلی الله علیه وسلم هر چه می‌گفته طبق کلام وحی بوده: و ما ینطق عن الهوی و از پیش خود چیزی نمی‌گفته پس چرا نباید سخنان ایشان با آیات قرآن مخلوط شود؟ و اگر چنین شده بود آیا نمی‌نشستید و حضرت عمر و ابوبکر را به این خاطر، لعن و نفرین نمی‌کردید که آنها از روی عمد و به قصد تحریف و نابودی قرآن احادیث را جمع‌آوری کردند؟ دقت کنید که اعراب معتقدند پیامبر گرامی اسلام فصیح‌ترین سخنان را در بین عرب داشته‌اند و امکان تخلیط سخنان نغز ایشان با آیات قران وجود داشته است.
  • جمع‌آوری قرآن در زمان خلافت ابوبکر به اصرار حضرت عمر شروع شد[۱] و ۲۰ سال بعد در زمان خلافت عثمان و توسط او اینکار به پایان رسید. قرآن، یعنی چیزی که همه بر آن متفق القول بودند فقط جمع‌آوری آن ۲۰ سال طول کشید چگونه از حضرت عمر در زمینه احادیث انتظار دیگری دارید؟ پس چه خوب است در تحلیل وقایع تاریخی خودمان را به آن زمان ببریم و طبق شرایط و امکانات همان زمان به قضاوت بنشینیم.
  • در اینجا باید به نکته مهمی اشاره کنیم و آن اینکه: شیعه با احادیث زیر مخالف است و این احادیث را جعلی می‌داند: اصحاب من مانند ستارگانند به هر کدام از آنها می‌توانید اقتدا کنید -همه اصحاب عادلند- بهترین مردم مردم و امت زمانه منند و… و به جای آن درکتب شیعه احادیثی از این دست می‌بینیم که همه اصحاب پس از پیامبر صلی الله علیه وسلم مرتد شدند مگر ۳ یا ۵ نفر! ما نیز در اینجا با شیعه همصدا می‌شویم و از او می‌پرسیم پس چرا می‌گویید حضرت عمر باید به چنین افراد بدی اجازه نقل حدیث از پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌داد؟ و چه تضمینی بود که آنها (برای لجبازی و دهن کجی به حضرت عمر که خلیفه‌ای بوده در زمینه اجرای احکام، عادل و خشن وقاطع) دروغ به هم نبافند و یا دروغ ننویسند (حالا به ضرر او یا به نفع رقبای او) البته به نظر من در این زمینه، سنی و شیعه هر دو راه افراط و تفریط پیموده‌اند. از حماقت است که همه اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم را مرتد و بدنیت بدانیم و حسن ظن بیش از حد (یا آبروداری زیادی است) اگر بگوییم همه اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم، نیتی صددرصد خالصانه داشته و از نظر علمی کامل و بدون امکان اشتباه بوده‌اند. من به خوبی متوجه نیت حضرت عمرt در اینکه چرا کتابت احادیث را ممنوع کرده (و حتی در برخی موارد نقل آنها را) شده‌ام:
    • حضرت عمر، شخصیتی داشته که به راحتی نمی‌توانسته به کسی اعتماد کند مانند مورد عدم انتخاب جانشین برای پس از خودش. و حتی شاید همین عدم اعتماد او را واداشت که مرتباً به ابوبکر اصرار کند تا آیات قرآن را جمع آوری کنند. او پیش از این و در طول ۲۳ سال رسالت و ۲ سال خلافت ابوبکر از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم اشتباهات و تخلفات و برخی غرض ورزیها را دیده بوده و می‌دانسته نیت همه آنها مانند هم نیست. بالاخره خو و طبیعت بشری است. او حتی شاهد شورش رده و مرتد شدن بسیاری از قبایل (به جز مدینه و مکه) بوده است. خوب، وقتی برای قرآن که سیاق الهی بودن آن معلوم بوده و باید دو شاهد آنرا تایید می‌کرده اینهمه دقت به کار بردند چگونه براحتی به همه اجازه نقل یا کتابت حدیث را بدهند. یکی از افرادی که حضرت عمر او را از اینکار بازداشته ابوهریره بوده و مگر نه این است که شیعه هیچ یک از احادیث ابوهریره را قبول ندارد (مگر اینکه به نفع حضرت علی باشد!) امکان اینکه فقط عده‌ای را از اینکار بازمی داشت نیز وجود نداشته و با عدالت حضرت عمر و شرایط آن روز سازگار نبوده است. از نظر سایر امکانات (کاغذ و قلم و افراد با سواد و…) نیز در مضیقه بوده‌اند.
    • پیامبر صلی الله علیه وسلم هر حدیثی را به مناسبتی خاص فرموده بودند (مشهورترین آن: حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه».

که پیامبر صلی الله علیه وسلم، آنرا به خاطر کدورت عده‌ای با حضرت علی فرمودند ولی شیعه از آن برداشت خلافت منصوص کرده است) خوب ما می‌دانیم که نقل همین حدیث باعث وجود چه تفرقه عظیمی در امت اسلامی و انشعاب دائمی آن به شیعه و سنی شد و چه خونها که ریخته نشد و… خوب اگر حضرت عمر اجازه می‌داد هر کسی هر حدیثی را به دلخواه خود بیان کند و تحلیل خودش را بر آن بار کند که ریشه اسلام در همان قرن اول هجری کنده شده بود!.

  • با روحیه‌ای که از اعراب و شرایط آن روزگار سراغ داریم بسیار محتمل بوده که آنها احادیث را با آیات قرآن مخلوط کنند زیرا گوینده و ناقل هر دوی آنها پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم بوده است. البته برای ما که در قرن بیستم هستیم شاید این نکته‌ای عجیب باشد ولی مطمئن باشید اگر حضرت عمر اجازه مکتوب کردن احادیث را داده بود اکنون قرآنی که در دست ما بود دارای چنین درجه‌ای از خلوص و اطمینان نبود و چه بسا سرنوشتی بدتر از تورات و انجیل را پیدا می‌کرد. یک نفر عرب بدوی برای آموختن قرآن، به نزد عبدالله مسعود می‌آید (شیعه این شخص را خیلی قبول دارد) عبدالله ابن مسعود آنچه تلاش می‌کند نمی‌تواند تلفظ طعام الاثیم را به آن عرب بیاموزد پس در انتها عصبانی می‌شود و به آن عرب می‌گوید: می‌توانی بگویی طعام الفجار؟! و آن عرب می‌گوید: آری!!! خوب، حتماً رگهای گردن هر شیعه یا سنی با شنیدن این موضوع سرخ می‌شود. پس مطمئن باشید اگر همین سهل‌انگاری‌ها در کتابت قرآن یا احادیث رخ می‌داد چها که می‌شد؟ و چها که نمی‌شد!!!.
  • پیامبر‌ اکرم صلی الله علیه وسلم هر حدیثی را در موقعیتی خاص بیان می‌کردند و برخی احادیث نیز ناسخ و منسوخ دارد آیا تصمیم حضرت عمر بازتاب طبیعی از چنین شرایط رئالیستی نبوده است؟
  • در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم یکی از کاتبان وحی به نام عبدالله ابی سرح در آیات قرآن دست می‌برد و بعد فرار می‌کند و به مکه می‌رود خوب وقتی کسی از خدا نمی‌ترسد و جلوی چشم پیامبر صلی الله علیه وسلم چنین کاری آن هم با قرآن می‌کند چه تضمینی است برای وقتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم از جهان رفته‌اند و نمی‌توانند مچ دروغگو را بگیرند؟ آن هم با احادیث که بلاغت قرآن را نداشته و امکان جعل آن بوده است.

[۱]– جالب است اگر به قول شیعه ۳۰۰ آیه قرآن درباره علی است. عمر نباید نگران نابودی قرآن می‌بود زیرا شما علت سوزاندن احادیث توسط عمر را کتمان فضایل علی می‌دانید!!!.

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw