خلافت و امارت ۱

۱- احکام خلیفه

حکم تعیین خلیفه
تعیین امام مسلمانان واجب است و این جهت حمایت از اسلام، تدبیر اوضاع و احوال مسلمانان، اقامه ی حدود، رسیدگی به حقوق افراد، حکم و قضاوت بر مبنای آنچه خداوند متعال نازل کرده، نهی از منکر، دعوت به سوی خداوند و جهاد در راه خدا می باشد.
خداوند متعال می فرماید: «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ» (ص: ۲۶) «ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه (فرمانروا) قرار دادیم، پس به حق در میان مردم داوری کن و از هوای (نفس) پیروی نکن که تو را از راه الله گمراه می‌کند، بی‌گمان کسانی که از راه الله گمراه می‌شوند، به خاطر آنکه روز حساب را فراموش کردند، عذاب شدیدی (در پیش) دارند».

اولی الامر
حاکمان و علما اولی الامر هستند. علما عهده دار امور ما در بیان شریعت الهی می باشند. چنان که خداوند متعال می فرماید: «وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً» (نساء: ۸۳) «و هنگامی که خبری از ایمنی (و پیروزی) یا ترس (و شکست) به آنها برسد آن را شایع می‌سازند، درحالی‌که اگر آن را به پیامبر و صاحبان امرشان باز می‌گرداندند، از حقیقت امر آگاه می‌شدند و اگر فضل و رحمت الله بر شما نبود، جز اندکی، (همگی) از شیطان پیروی می‌کردید».
و حاکمان در مسیر مستقیم و راه راست حرکت نخواهند کرد مگر به وسیله ی علما؛ و نیز علما راه راست را طی نخواهند کرد مگر با حاکمان؛ بنابراین بر حاکمان واجب است که برای شناخت شریعت الهی به علما مراجعه کنند و نیز بر علما واجب است که حاکمان را نصیحت کرده و به پند و اندرز آنها بپردازند تا اینکه شریعت الهی را در مورد بندگان تطبیق دهند؛ و بر حاکمان واجب است که از علما اطاعت کنند؛ و نیز بر ما واجب است که از حاکمان و علما درآنچه معصیت و نافرمانی خداوند متعال نیست، اطاعت کنیم.
بنابراین درواقع حاکمان و علما روح زندگی هستند و آنها پیشوایان مردم در خیر و شر می باشند. و بلکه صلاح و فساد دنیا و آخرت به حاکمان و علما بستگی دارد. پروردگارا، پیشوایان ما در علم و دین و عهده داران امور ما را صالح و نیک بگردان و آنها را هدایت یافتگانی هدایتگر قرار ده و درآنچه دوست داری و مورد رضایت توست، ایشان را موفق نموده و توفیق نصیب شان گردان.
۱- خداوند متعال می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً» (نساء: ۵۹) «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از الله اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید و از صاحبان امرتان؛ و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به الله و پیامبر بازگردانید؛ اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجام‌تر است».
۲- از ابن عمر روایت است رسول خدا فرمودند: «بر هر مسلمانی واجب است که درآنچه دوست دارد و ناپسند می داند، (از امیر خود) بشنود و اطاعت کند؛ مگر اینکه به معصیت و نافرمانی خداوند دستور دهد که در این صورت نه اجابتی هست و نه فرمانی».  

صفت ثبوت رهبری امام
رهبریِ امام مسلمانان با یکی از این راه ها ثابت می شود:

۱ـ امام با اجماع مسلمانان انتخاب می شود. و تعیین وی با بیعت اهل حل و عقد با وی به پایان می رسد. و اهل حل و عقد شامل علما، صالحین، افراد شناخته شده در جامعه، بزرگان و معتمدین آنها می شود. چنانکه مسلمانان ابوبکر صدیق را به عنوان خلیفه ی خود انتخاب کردند.  

۲- رهبری امام با تصریح امام قبل از او باشد چنانکه ابوبکر به خلافت عمر سفارش نمود.

۳- امر انتخاب خلیفه به شورایی با تعداد معین و محصور در پرهیزکاران سپرده شود. چنانکه به اتفاق یکی را از میان خود انتخاب کنند. عمر مسئولیت انتخاب خلیفه را به شورای شش نفره از کسانی سپرد که رسول خدا به بهشتی بودن آنها بشارت داده بود. پس به اتفاق عثمان را به عنوان خلیفه، امام و رهبر مسلمانان انتخاب کردند.

۴- رهبر و امام مسلمانان به زور عهده دار این مسئولیت شود چنانکه مردم از وی اطاعت کنند و او را به عنوان امام بپذیرند.

محمد هنرآموز, [۰۸.۰۲.۱۷ ۲۰:۳۷]
در اینصورت بر رعیت واجب است در آنچه معصیت و نافرمانی خداوند نیست، از او اطاعت کنند مانند خلافت معاویه؛
پس از انتخاب خلیفه و امام مسلمانان، وی تا زمانی که بمیرد خلیفه ی مسلمانان است چنانکه خلفای راشدین خلیفه ی مسلمانان بودند تا اینکه فوت شدند.
و رهبر جامعه اسلامی در این مقام باقی خواهد ماند تا زمانی که صلاحیت امامت را داشته باشد و اجل وی فرا رسد یا اینکه قدرت و توان لازم برای این امر را نداشته باشد تا اینکه از چاپلوسی و نفاق در امان باشد.
خلافت تنها در اختیار خداوند است.
 خلافت و پادشاهی تنها در اختیار خداوند است آن را به هرکس که بخواهد می دهد و از هرکس بخواهد می گیرد؛ و او تعالی با حکمتِ آگاه، در قول و عمل و حکم و تدبیرش می باشد. و خلافت در زمین با ایمان و اعمال صالح و صبر و یقین به دست می آید.
۱ـ خداوند متعال می فرماید: «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ» (آل عمران: ۲۶) «بگو: بارالها! ای دارنده پادشاهی و (هستی) به هرکس که بخواهی پادشاهی (و فرمانروایی) می‌بخشی و از هرکس بخواهی پادشاهی (و فرمانروایی) را می‌گیری و هرکس را بخواهی عزت مى دهى و هر که را بخواهى خوار می‌کنی، همه خوبی‌ها به دست توست، بی‌شک تو بر هر چیز توانایی».
۲- خداوند متعال می فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (نور: ۵۵) «الله به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند وعده داده است که قطعاً آنها را در زمین جانشین (و حکمران) خواهد کرد، همان گونه که کسانی را که پیش از آنها بودند جانشین (و حکمران) ساخت و دین‌شان را که برای آنها پسندیده است برای آنها استوار (و پا برجا) سازد و یقیناً (خوف و) ترس‌شان را به آرامش و امنیت مبدل می‌کند، تنها مرا عبادت می‌کنند و چیزی را با من شریک نمی‌سازند و کسانی‌که بعد از این کافر شوند، اینانند که فاسقند».
۳- خداوند متعال می فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ» (سجده: ۲۴) «و از آنان پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند، چون شکیبایی ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند».

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …