تکلیف اولاد مشرکین که در کودکی میمرند چیست؟

امام بخاری بابی را تحت عنوان «ما قیل فی اولاد المشرکین» مطرح نموده و حدیث زیر را از ابن عباس رضی الله عنه نقل کرده است: «سئل رسول‎الله‌ عن اولاد المشرکین، فقال: الله‌ اذ خلقهم اعلم بما کانوا عاملین».

(درباره فرزندان نابالغ مشرکین از رسول‎الله صلی الله علیه وسلم سوال شد؟ فرمودند: خداوند در موقع آفریدن آنها دانسته که چه عملی را انجام می‌دهند).

ابوهریره‌ نقل می‌کند که‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «کل مولود یولد علی الفطره، فابواه یهودانه، او ینصرانه او یمجسانه، کمثل البهیمه، تنتج البهیمه هل تری فیها جدعاء»

(هر نوزادی با فطرتی سالم به دنیا می‌آید. پدر و مادرش او را به‌ یهودی، نصرانی و یا مسیحی تبدیل می‌کنند. مانند: حیوانات که‌ حیوانی را متولد می‌کند، آیا در میان آنها حیوانی را دیده‌اید که‌ گوشش بریده شده‌ باشد). بخاری ، کتاب الجنایز . فتح الباری: ۲۴۶/۳ .

بر اساس اظهارات ابن حجر، بخاری با نقل این روایات اشاره به این دارد که او در این مساله اظهار نظر نمی‌کند. اما بعد از تفسیر سوره روم بهشتی بودن آنها را قاطعانه‌ اعلام داشته‌ است. ایشان احادیث این باب را به گونه‌ای ترتیب داده که حکایت از بهشتی بودن کودکان مشرکین دارند، زیرا امام بخاری ابتدا احادیث دال بر توقف و بعد از آن احادیث مرجِح به بهشتی بودن و در پایان احادیث یقین بخش برای بهشتی بودن آنها را نقل کرده است، آنجا که‌ حدیث زیر را گزارش داده‌:

«و اما الولدان الذین حوله‌ فکل مولود یولد علی الفطره، فقال بعض المسلمین: و اولاد المشرکین؟ فقال: و اولاد المشرکین».

(و فرزندانی که‌ پیرامون آنها هستند، پس هر فرزندی با فطرت پاک به‌ دنیا می‌آید. بعضی از مسلمانان پرسیدند: آیا کودکان مشرکین نیز آنجا هستند؟ فرمود: آری).

ابن حجر می‌گوید: حدیث روایت شده‌ از ابو یعلی از انس به‌ سند مرفوع مؤید دیدگاه امام بخاری است.

«سالت ربی اللاهین من ذریه البشر ان لا یعذبهم فاعطانیهم»
(رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: از پروردگارم تقاضا کردم که فرزندان نابالغ انسانها را عذاب ندهد، پروردگار این سوال مرا پذیرفت). «اللاهین» بنابر تفسیر ابن عباس همان اطفال هستند.
احمد به‌ سندی حسن از طریق خنساء دختر معاویه بن صریم از عمه‌اش نقل کرده‌ که‌ می‌گوید: از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسیدم: ای رسول خدا! چه‌ کسی در بهشت است؟ فرمود: «النبی فی الجنه و الشهید فی الجنه، و المولود فی الجنه. فتح الباری : (۳/۲۴۶) .
(پیامبران، شهداء و نوزادان (نابالغان) در بهشت هستند).
و هم چنین برای بهشتی بودن فرزندان مشرکین به‌ حدیث زیر استدلال شده است:«اطفال المشرکین خدم اهل الجنه» سلسله الاحادیث الصحیحه: (۱۴۶۸) .

(اطفال مشرکان خدمت گزار اهل بهشت هستند).

این دیدگاه که اولاد مشرکان در بهشت هستند، دیدگاه جمع زیادی از علماء مانند: ابی الفرج بن جوزی و… است. امام نووی در این باره می‌گوید: « و هو المذهب الصحیح المختار الذی ذهب الیه المحققون لقوله تعالی: و ما کنّا معذبین حتی نبعث رسولاً. اسراء : ۱۵»

(مذهب صحیحی که‌ انتخاب شده‌ و محققین نیز آن را تأیید نموده‌اند این است که‌ فرزندان مشرکین وارد بهشت می‌شوند، زیرا خداوند بیان داشته‌ که‌: تا پیامبری به‌ میان قومی ارسال نکنیم، هرگز آنان را عذاب نمی‌دهیم).

در این راستا به‌ دلائل امام بخاری نیز استدلال شده است.

مولف محترم می‌فرماید: امام قرطبی نیز همین دیدگاه را ترجیح داده و میان نصوصی که به ظاهر متعارض هستند به شرح زیر تطبیق داده است: نخست رسول‎الله صلی الله علیه وسلم  فرمودند: اولاد نابالغ مشرکان همراه با پدرانشان در دوزخ هستند. بعد در این باره به این نتیجه رسیدند که توقف کنند، لذا فرمودند:« الله اعلم بما کانوا عاملین» سپس وحی نازل شد که هیچ کس به‌ خاطر گناه دیگری مورد محاسبه‌ قرار نمی‌گیرد: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَی» الزمر: ۷

هیچ کس بار گناهان دیگری را بر دوش نمی‌کشد (و گناهان دیگری را به گردن نمی‌گیرد)).

آنگاه به بهشتی بودن آنان قضاوت فرمودند. (التذکره: قرطبی، ص ۵۱۵ ) ایشان در این خصوص حدیثی از عبدالرزاق روایت کرده‌ است، اما همانگونه‌ که‌ ابن حجر بیان داشته‌ آن حدیث ضعیف می‌باشد.

البته تطبیق و توفیقی که ابن حجر بیان داشته‌ بیانگر این است که‌ این مسأله‌ از مسائل نظری و اجتهادی نیست، بلکه‌ مسأله‌ای کاملا غیبی است و جز وحی کسی حق ندارد در این خصوص حرف بزند.

و اعتقاد به‌ اینکه‌ کودکان مؤمنین و مشرکین در بهشت می‌باشند بیانگر نصوصی هستند که‌ راجع به‌ آگاهی ازلی خداوند نسبت به‌ اهل بهشت و دوزخ می‌باشند، و هنگامی که‌ فرشته، رحم مادر را زیارت می‌کند، رزق، مدت زندگی، شقاوت و سعادت او را می نویسد. البته در جواب آن گفته شده است: کسانی که در دوران کودکی و قبل از رویی آوردن به‌ کسابت می میرند، آنها در حالی که در شکم مادرشان هستند از سعادتمندان نوشته خواهندشد. حق را خداوند بهتر می‌داند.
تعداد زیادی از علماء امثال:حماد بن زید، جماد بن سلمه، ابن المبارک و اسحاق بر این عقیده‌اند که اولاد مشرکین موکول به مشیت خداوند متعال هستند.

ابوالحسن اشعری نیز همین دیدگاه را از اهل سنت و جماعت نقل کرده است. شیخ الاسلام ابن تیمیه نیز همین دیدگاه را ترجیح می‌دهد و می‌گوید: اطفال مشرکین موکول به مشیت الهی هستند و روز قیامت مورد امتحان قرار خواهند گرفت و این قول را به ابی الحسن اشعری و امام احمد نسبت داده است. شیخ الاسلام می‌گوید:  « و الصواب ان یقال فیهم: الله اعلم بما کانوا عاملین و لا یحکم لمعین منهم بجنه و لا نار».

(بهتر این است که درباره آنها گفته شود: خداوند بهتر می‌داند که چه‌ عملی را انجام می‌دادند و درباره فرد مشخصی از آنها نمی‌توان قضاوت نمود که بهشتی است یا دوزخی).

و در احادیث متعدد درباره اولاد مشرکین آمده است که روز قیامت از آنها امتحان به عمل خواهد آمد، در میدان قیامت به آنها امر و نهی می‌شود- هر کس اطاعت کند وارد بهشت و هر کس معصیت کند وارد دوزخ خواهد شد. امام ابوالحسن اشعری عقیده اهل سنت و جماعت را چنین نقل کرده است. مجموع فتاوی شیخ الاسلام (۲۴/۳۷۲) .

شیخ الاسلام در جائی دیگر می‌فرماید: اطفال مشرکین در دنیا به سن بلوغ نرسیده‌اند، روز قیامت حکم تکلیفی آنها صادر می‌شود. همانطور که از رسول‎الله صلی الله علیه وسلم ثابت است، فرمودند: «الله اعلم بما کانوا عاملین» خداوند اعمال آنها را بهتر می‌داند. مجموع فتاوی شیخ الاسلام (۴/۲۸۱) .

ابن حجر می‌گوید: از فرزندان نابالغ مشرکین روز قیامت به این صورت امتحان به عمل خواهد آمد که آتشی برای آنان افروخته خواهد شد و به آنها حکم می‌شود تا داخل آن شوند. هر کس داخل شود، آن آتش برای او خنک و مایه سلامتی می‌شود و هر کس از داخل شدن به آن انکار کند، عذاب داده می‌شود. این حدیث را طبرانی از معاذ نقل کرده است و امتحان مجنون و کسانی که در دوران فتره مرده اند از احادیث صحیح ثابت است و امام بیهقی در کتاب الاعتقاد امتحان روز قیامت را مذهب صحیح معرفی نموده است. فتح الباری : (۳/۲۴۶).

داستان بنده صالح که موسی علیه السلام برای زیارت او به‌ مجمع البحرین رفت این دیدگاه را تایید می‌کند، زیرا آن بنده صالح راز کشتن فرزند نابالغ را بصورت آشکار چنین بیان کرد:

« وَأَمَّا الْغُلَامُ فَکَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَا أَن یُرْهِقَهُمَا طُغْیَانًا وَکُفْرًا» الکهف: ۸۰

(و امّا آن کودک (که او را کشتم) پدر و مادرش باایمان بودند (و اگر زنده می‌ماند) می‌ترسیدیم که سرکشی و کفر را بدانان تحمیل کند (و ایشان را از راه ببرد)‏).
در صحیح مسلم از حضرت ابن عباس رضی الله عنه درباره آن پسر که بدست بنده صالح کشته شد نقل شده‌ که‌ رسول‎الله صلی الله علیه وسلم راجع به‌ آن فرمودند: «طبع یوم طبع کافراً، و لو ترک لأرهق ابویه طغیانا و کفراً»

(از همان روز ازل به‌ کافری نوشته‌ شده‌ بود، لذا اگر زنده‌ می‌ماند بر اثر طغیان و کفری که‌ دنبال می‌کرد، پدر و مادرش را به‌ هلاکت می‌انداخت).

ابن تیمیه پیرامون این حدیث می‌گوید: « طبعه الله فی ام الکتاب» یعنی خداوند در لوح محفوظ او را کافر نوشته است، یعنی اگر زنده می‌شد عملاً مرتکب کفر می‌شد.
قرطبی دیدگاه امتحان آخرت را بدلیل اینکه آخرت دار جزاء است نه دار ابتلاء و امتحان، رد کرده است. در تذکره درباره تضعیف جریان امتحان در روز قیامت می‌گوید: « ان الاخره لیست بدار تکلیف و انما هی دار جزاء»

(آخرت میدان تکلیف نیست، بلکه‌ میدان رسیدن به‌ پاداش و عقاب است.)

حلیمی می‌گوید: این حدیث ثابت نیست و مخالف با اصول مسلمانان است. چرا که آخرت محل امتحان نیست. چون آگاهی الهی در آنجا بدیهی است و در امور بدیهی هیچگونه ابتلاء و امتحانی نیست.

البته‌ اینکه می‌گویند: تکلیف با مرگ متقطع می‌شود، صحیح نیست. شیخ الاسلام ابن تیمیه این دیدگاه را نفی کرده است، می‌فرماید: التکلیف انما ینقطع بدخول دارالجزاء و هی الجنه و النار و اما عرصات القیامه فیتمحنون فیها کما یمتحنون فی البرزخ فیقال لاحدهم: من ربک؟ و ما دینک؟ و من نبیک؟ و قال تعالی: « یَوْمَ یُکْشَفُ عَن سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَی السُّجُودِ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ» القلم: ۴۲

(تکلیف با وارد شدن به‌ دارجزاء که همانا دوزخ و بهشت است منقطع می‌شود، اما در میدان قیامت امتحان به عمل آورده خواهد شد. همانطور که در عالم برزخ امتحان به عمل آورده می‌شود. مثلاً سؤال می‌شود: پروردگار تو کیست؟ چه‌ دین و آئینی را برگزیدی؟ از چه‌ پیامبری پیروی کردی؟ خداوند می‌فرماید:‏ روزی، هول و هراس به اوج خود می‌رسد، و کار سخت دشوار می‌شود. بدین هنگام از کافران و مشرکان خواسته می‌شود که سجده کنند و کرنش ببرند، امّا ایشان نمی‌توانند چنین کنند).
و در احادیث صحیح به طرق متعدد چنین آمده است: رسول‎الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: وقتی گفته می‌شود: هر قومی دنبال معبود خودش برود، مشرکان دنبال معبودان خود می‌روند. مؤمنان در آنجا می‌مانند پس خداوند در میدان محشر در جلو بندگانش ظاهر می‌شود. خداوند در غیر شکل و صورتی که مؤمنان او را می شناسند ظاهر می‌شود. لذا مؤمنان منکر او می‌شوند. بعد در شکل و صورتی که مؤمنان آن را می شناسند ظاهر می‌شود. پس مؤمنان او را سجده می‌کنند و ستون فقرات کافران مانند شاخ های گاو سخت و انعطاف نا پذیر می‌شوند. می خواهند پروردگار را سجده کنند، اما نمی‌توانند.

مقاله پیشنهادی

علم چگونه از بین می‌رود؟

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: أَلَا أُحَدِّثُکمْ حَدِیثًا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وسلم …