باب الآیات المُأوَّلَهِ بقیام القائم (۵)

۷ و ۵۳- ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَٰتَلُونَ بِأَنَّهُمۡ ظُلِمُواْۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ نَصۡرِهِمۡ لَقَدِیرٌ ٣٩﴾ [الحجّ: ۳۹]. «به کسانی که (دشمنان) با آنان کار زار می‌کنند از آن رو که ستم دیده‌اند، رخصت (پیکار) داده شد و همانا خداوند بر یاری ایشان بسیار تواناست». علیّ بن ابراهیم می‌گوید که اهل سنّت گفته‌اند این آیه راجع به محمّد  صلی الله علیه و سلم و اصحاب اوست که قریش آنها را از مکّه اخراج کردند، همانا این آیه راجع به قائم است هنگامی که خروج می‌کند و در طلب خون حسین  علیه السلام می‌گوید ما ولیّ دوم و خونخواهان حسین  علیه السلام هستیم!!.

أوّلاً: این آیه به­قول اصحاب سِیَر و مفسّرین أعمّ ازشیعه وسُنّی مربوط به­ رسول ­خدا  صلی الله علیه و سلم وأصحاب­آن­حضرت­است ­زیرا در آیه بعد فرموده: ﴿ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِم بِغَیۡرِ حَقٍّ﴾ [الحجّ : ۴۰]. «همانان که به ناحقّ از خانه‌هایشان اخراج شدند». فعل ﴿أُخۡرِجُواْ﴾ ماضی است و تناسبی با کسی که در آینده دور می‌آید ندارد!.

ثانیاً: علیّ بن ابراهیم گفته اهل سنت (= عامّه) می‌گویند که این آیه راجع به محمّد و أصحاب اوست. ولی عجیب است که علامه مجلسی هم به روی خود نیاورده که علمای شیعه از قبیل شیخ طوسی و شیخ طبرسی و ابوالفتوح رازی نیز همین قول را گفته‌اند. شیخ طبرسی در «مجمع البیان» فرموده: مأذونین به قتال، أصحاب رسول الله  صلی الله علیه و سلم می‌باشند و ظلمی که به ایشان شده همان اِخراج از خانه‌هایشان است. شیخ طبرسی نیز آن را درباره معاصرین پیامبر دانسته و تصریح کرده که این اوّلین آیه‌ای است که درباره جواز جهاد نازل شده. و در زمان ما «تفسیر نمونه» نیز آن را أوّلین آیه جهاد و درباره أصحاب پیامبر دانسته همچنانکه صاحب «المیزان» تصریح کرده این آیه خطاب به مسلمین در مدینه است و کسانی که آنها را از وطن و دیارشان مکّه، بیرون کرده بودند.

ثالثاً: رسول خدا  صلی الله علیه و سلم و أصحابش زمانی که در مکّه بودند، اجازه قتال نداشتند أمّا پس از هجرت به مدینه، مأذون به جهاد شدند که این اذن تا قیامت برای مسلمین باقی است و احتیاجی نیست که برای قائم – به فرض که قائمی موجود باشد – إذن صادر شود!!.

رابعاً: کسی­که قائم وأصحاب اورا ازخانه‌هایشان اخراج نکرده تابرایشان آیه نازل شود.

خامساً: آیه راجع به موجودین است نه برای کسانی که در زمان نزول آیات، اصلاً وجود خارجی نداشته‌اند و کسی آنها را نمی‌شناخت!.

ملاحظه فرمایید کسی که اصلاً پیرامون آیه تفکّر و تأمّل نکرده و هرچه خواسته نوشته، هزار سال است قول او را مدرک ادّعای بی‌دلیل خود قرار داده‌اند و مردم را به اشتباه می‌اندازند!.

توجّه: چون علیّ بن ابراهیم درباره آیه ۴۱ سوره حجّ نیز مطلبی نوشته لذا این قول او را که با شماره ۹ در بحار الأنوار ذکر شده بر قول دیگرش که با شماره ۸ در بحار آمده، مقدّم می‌داریم:

۹- ﴿ٱلَّذِینَ إِن مَّکَّنَّٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰهَ﴾ [الحج: ۴۱]. «همانان که اگر ایشان را در این سرزمین توانایی بخشیم نماز به پا داشته و زکات می‌پردازند». علیّ بن ابراهیم از قول فرد فاسد و منحرفی به نام «أبی‌الجارود([۱])» می‌گوید: این آیه درباره آل محمّد  صلی الله علیه و سلم تا مهدی و أصحاب اوست که خدا مشارق و مغارب زمین را به آنها می‌دهد و با او دین را غالب ساخته و بدعت‌ها و باطل را نابود می‌سازد، آنچنانکه ظلمی دیده نشود که أمر به معروف و نهی از منکر کنند!!.

البتّه علیّ بن ابراهیم نمی‌داند که ﴿ٱلَّذِینَ إِن مَّکَّنَّٰهُمۡ﴾ صفت و تابع ﴿ٱلَّذِینَ یُقَٰتِلُونَکُمۡ﴾ و ﴿ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ﴾ در آیات قبل است و نمی‌توان آن را از آیات پیشین جدا کرد. و آیات مذکور چنانکه دیدیم هیچ ربطی به مهدی ندارد. ولی علیّ بن ابراهیم توجّه به آیات قبل نکرده و چنین سخن نامربوطی گفته!! واقعاً که منقولات او تفسیر به رأی و باطل است.

[۱]– وی در صفحه ۸۰ «عرض اخبار اصول…» معرّفی شده است.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …