اشکال «تمسک به عترت»

امامیه «تمسک به عترت» را بر مردم واجب دانسته و حکم به کفر کسی داده‌اند که با رأی و نظر آنان مخالفت ورزد.

سؤال مشکلی که در اینجا مطرح است، این است که: آیا «تمسک به عترت»، یعنی قبول اقوال ائمه – در دایره‌ی استدلال عقلی داخل می‌شود یا در دایره‌ی نص دینی؟

بدون شک اقوال عترت نصوصی دینی هستند، و قواعد امامیه اعتماد به نصوص دینی جهت اثبات اصول دین را باطل می‌داند. همانا این امر مستلزم جایز نبودن اعتماد به اقوال عترت در اثبات اصول، یعنی جایز نبودن تمسک به عترت در اصول دین، می‌باشد. و نقش ائمه را فقط در فروع دین منحصر دانسته‌اند. و این منزلتی است که ائمه با دیگر فقهاء غیر معصوم! در آن برابرند.

آیا معنی «تمسک به عترت» از نظر امامیه همین است یا چیز دیگری است؟

چیز دیگری نیست، چون دین، تنها اصول و فروع دارد، هرگاه اعتبار «عترت» در اصول منتفی شد، فقط فروع می‌ماند. و در فروع هم ائمه با دیگر فقهاء عادی برابرند. و این با اهمیت بزرگی که امامیه برای ائمه قائل‌اند، سازگار نیست. بنابراین، تناقض در اعتقاد حاصل شد، و تناقض، در یک چیز دلیل بطلان آن چیز است.

و اگر لج‌بازی کنند و بگویند: «تمسک به عترت» هم در اصول و هم در فروع واجب است، در جواب گوییم: پس شما در این معادله استدلال عقلی را از کجا آورده‌اید؟

همچنین می‌گوییم: در مورد قرآن و سنت، آیا تمسک یعنی استدلال به آن دو در اصول و فروع واجب است؟ اگر بگویند: نه، اقوال «عترت» را بالاتر از اقوال خدا و اقوال رسول خدا  صلی الله علیه و سلم قرار داده‌اند! و این کفر آشکاری است. و اگر بگویند: بله، در این صورت دیدگاهشان در اصول دین بی‌پایه و اساس است.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …