از میکروب تا شیطان … !!!(۱)

  • د/ امراء

 

            اواخر قرن نوزدهم واوایل قرن بیستم جهان اسلام بحرانهای فکری وامراض نفسانی خطرناکی که ناشی از شکستهای سیاسی پی در پی بود را سپری کرد. خلافت اسلامی که رمز وحدت وترقی وپیشرفت وافتخار مسلمانان بود بیشتر به مترسکی بی روح تبدیل شده بود که کلاغها بر شانه هایش می نشستند وبا غار غار کردنشان گوش عالم را کر می کردند وبه ریش مسلمانان غافل که همه چیز را سپرده بودند به این نگهبان خیالی می خندیدند! در جانب دیگر اروپایی بود که رهبران آن با تکیه بر تکنولوژیهای جدید وپیشرفته به هر کس که می خواستند چشم سرخ نشان می دادند ویا گوش مالی وسیلی ای می زدند. مصر جولانگاه فرانسویها شد، سایر کشورهای عربی بین فرانسویها وانگلیسها واحیانا پرتقالیها چون میراث پدری تقسیم گشت، ایران طعمه چرب ونرم انگلیسها وروسها واحیانا فرانسویها وپرتقالیها بود، هندوستان بزرگ میراث پدری انگلیسها شده بود … خلاصه اینکه همه کشورهای منطقه بدون استثناء برده وبنده حلقه بگوش قدرتهای استعماری وپیشرفته شده بودند.

اسلام هم به گوشه مسجدی ویا کنج خانقاهی خزیده بود واگر جایی چون “ازهر” در مصر و”زیتونه” در تونس و”دار العلوم” در دیوبند هندوستان خبری از اسلام بود، تنها روح اخلاقیات وعبادتهای شخصی وصوفی منشی بود که در غلاف ” سلطان سایه خدا بر زمین است” پیچیده شده، به خورد دانشجویان داده می شد.

اطاعت بی چون وچرا از استعمارگران وابر قدرتها تنها رنگی بود که منطقه بدان افتخار می ورزید.

در زیر این سایه سیاه نا امیدی دانشمندان اسلامی که از مجریات روز بدور بوده به فرهنگ وثقافاتی عقلانی ای که سوار بر باروت وهواپیما از غرب می آمد به دیده اعجاب وانبهار می نگریستند. آنان بجای تجزیه وتحلیل آن افکار که در نتیجه اصطدام وبرخورد دینهای منحرف جهان غرب با عقل وآزادیهای فردی بوجود آمده بود ویا انقلابی بود بر علیه آنچه در چهار چوپ دیانت جای می گیرد در موقفی دفاعی قرار گرفته در پی آن بر آمدند که برای هر سؤالی که از جانب دشمنی که غیر از عقل محدود خود را نمی پذیرفت می آمد جوابی پیدا کنند.

این شعور به کمی ونقص واحساس حقارت در مسلمانان باعث بروز برخی مسائل شد که امروزه پس از گسترش بیداری اسلامی در جهان اسلام کوچکترین دانش آموز ابتدائی آنها را به باد مسخره می گیرد!

از آن جمله بود؛

  1. زمین:

نظریه اول دانشمندان بر این اساس بود که زمین سطحی است هموار وصاف مستطیلی شکل. دانشمندان اسلامی نیز برای ثابت کردن اینکه اسلام با علم تنافی ندارد به آیه ” الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنْ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَندَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ([۱]) (البقره۲۲) و” وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ([۲]) (الذاریات۴۸) برای اثبات نظریه علمی فوق استدلال آوردند. غافل از اینکه آیات مربوطه حقیقت دید وآنچه مشاهد است را وصف می کنند.

چندی نگذشته بود که فلک شناسان به این نتیجه رسیدند که زمین گرد وکره ای شکل است. همان آخوندهایی که دیروز داد می زدند زمین پهن است امروز باز کور کورانه وبا شعور به اینکه اسلام مورد تهاجم قرار گرفته وباید از آن دفاع کرد گفتند که: بله، قرآن این واقعیت را مدتها پیش ثبت کرده است. در سوره النازعات ” وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا([۳]) (النازعات/۳۰) .

اما مشکل اینجا بود که معنی ” دحاها” گرد دایره ای نیست، بلکه گرد بیضوی یا تخم مرغی است، ویک جوری قصه ماست مالی شد که گرد گرد است وهر گردی گردو!

چندی بعد نظریه علمی بدین مرحله رسید که زمین بیضوی تخم مرغی است، به عبارت دیگر نظریه علمی بعد از مراحلی طولانی وسالیانی بحث وپژوهش ومیلیاردها دلار هزینه ثابت کرد که این سخن قرآن کاملا توصیف حقیقت خارجی زمین بوده که انسانها از درک آن عاجز بوده اند.

نظریات علمی بر اساس دیدگاهای تنگ بشر ومحدوده کاری عقل او بنا می شوند وبا مرور زمان وپیشرفت تکنولوژیهای انسانی دچار تغییر وتحولات می گردند. اما قرآن که از جانب خالق وآفریدگار جهان وجهانیان است نظریه نمی دهد بلکه قوانین وبرنامه هدایت انکار ناپذیر وتغییر ناپذیر می گذارد. در حقیقت مشکل، مشکل  اسلام ویا قرآن نبود، مشکل آن عده از آخوندهای کوتاه فکری بود که بمرض شعور به کمی مبتلا بودند.

  1. گردش خورشید وزمین!

سالها انسان بر این اعتقاد بود که خورشید بدور زمین می چرخد، حقیقتی که نویسندگان کتابهای تحریف شده آسمانی نیز آنرا جزو حقائق انکار ناپذیر در آن کتابها گنجانده بودند. آخوندهای مبتلا به حقارت وکمی که وظیفه خود را دفاع از اسلام در قفس اتهام می دانستند اذعان داشتند که این حقیقتی است که قرآن آنرا ثابت کرده است:” وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ([۴]) (الأنبیاء۳۳)

تا اینکه با کشف گالیله قضیه معکوس شد وزمین شروع به چرخیدن بدور خورشید کرد! باز آخوندهای ما شروع کردند برای این نظریه جدید دلیل وبرهان می تراشند که پیشرفت علوم بشری واختراعات فلکی دقیقتر انسانرا بدین واقعیت قرآنی ویا تفسیر درست از آیه مزبور رسانید که همه جهان وستارگان در حال حرکتند، زمین می چرخد وماه وخورشید همچنین وحتی منظومه شمسی همه اش که چون ذره ای کوچک در گهگشان راه شیری است در حال چرخش است، وحتی گهگشانهای بزرگ که شامل ملیونها منظومه چون منظومه شمسی هستند، خلاصه یعنی همان تعبیر قرآنی بالا ” کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ” هر یک در مدار مخصوص سیر می کنند.

  1. جن …

جن از دیدگاه پژوهشهای عقلی که چیزی ناشناخته بود کاملا انکار شد، چرا که چشم انسان حتی با دستگاههای اختراع شده موفق به دیدن آن نشد، وآنچه از مدار احساسهای پنچگانه بیرون است شرط عقل بود که انکار شود.

در نظر آخوندهای مریض این هجوم بسیار تندی بود که دفاع از آن مشکل بود، برخی ادعا کردند که جن قرآنی همان بیماریهای مالیخولیایی ویا روانی است که انسان بدان دچار می شود.

برخی دیگر چون “سر سید احمد خان” در هندوستان ادعا کردند که منظور از جن در قرآن همان بادیه نشینان بی فرهنگ وبیسوادند. وجن در تمام تاریخ بوده وهست مثلا: همین بلوچهایی که در اطراف دهلی زندگی می کنند جن هستند!!..

ووقتی انسان موفق به اختراع دستگاه میکروسکوب شد، این آخوندها از خوشحالی سر از پا نشناختند، وبلا فاصله گفتند که جن همان میکروب است. وچون میکروب بعنوان دشمن صحت وسلامت انسان مطرح شد، وشیطان هم که عبارت بود از جنی عصیانگر وخرابکار پس تهمت شیطان بودن به گردن میکروب بیچاره آویزان شد!

آنها با این تسرع وبی دقتی خود دانسته ویا نادانسته دهها آیه قرآنی که شیطان را توصیف می کند ومدار فعالیتش را مشخص می کند ودهها حدیثی را که از شیطان وشکل وقیافه وکار وتمرد وسرکشی اش سخن می گوید را انکار کردند. قصه آفرینش را که قرآن وهمه کتابهای آسمانی آنرا آورده اند را به باد فراموشی سپردند، وحتی هدف از آفرینش که همان عبادت خداوند باشد را زیر سؤال بردند، مگر نه اینکه شیطان قسم خورد که:

” قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ . إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمْ الْمُخْلَصِینَ . قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ . لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَمِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ . ([۵]) با ما از سر جنگ بر آید والآن که از دیدگاه سرسری این حضرت شیطان تنها در یک میکروب ناچیز خلاصه شده چه کسی کار تمرد بشر را بر عهده خواهد گرفت؟! چه کسی است که قسم شیطان را بجایش عملی می کند. مگر اینکه خدای ناخواسته بگوییم همان حضرات !!!..

این مرض دفاعی وشعور به نقص در این آونه بسیار شدت داشت، تا جایی که افرادی چون طنطاوی جوهری تفسیری بر قرآن با این دیدگاه علمی نوشتند که به خورجینی انباشته شده از نظریه های زمین شناسی وفیزیک وشیمی وفلک شناسی بیشتر شبیه است تا به تفسیر قرآن. که البته در آن روزها ارزش خاصی داشت اما امروزه که علم یک قدم، بله تنها یک قدم جلوتر نهاده یک دانش آموز ابتدائی به عقل واندیشه آن آخوندها می خندد. حالا تاریخ آینده در موردشان چه خواهد گفت مسأله دیگری است.

آیت الله طالقانی در پرتو آیه ۲۷۵ سوره مبارکه بقره ” الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنْ الْمَسِّ … (البقره۲۷۵) { کسانی که ربا می خورند ـ از قبرهایشان روز محشر ـ  برنمی خیزند مگر مثل کسی که شیطان او را دچار دیوانگی ساخته …} اذعان داشت که “دیوانگی شیطان” ـ اشاره ای است به بیماریهایی چون صرع وتشنجات عصبی واختلالات نفسانی، وعرب این بیماریها را از جن می پنداشتند وحتی فارسها او را “دیوانه”([۶]) می نامیدند. وبرخی از مفسران جدید گفته اند که “مس شیطان”ـ دیوانگی شیطان ـ اشاره ای است به میکروبهایی که به مراکز عصبی ضرر می رسانند وباعث بروز وسواس وخیالات واوهام می شوند([۷]). وبرخی از عقلانی تباران باصطلاح روشنفکر امثال نویسنده ” بسط وقبض تئوریک شریعت” نیز با این رأی اظهار موافقت کرده اند([۸]).

وبرخی از دانشمندان اسلامی دیگر که تفکری عقلانی داشتند وسعی می کردند هر آنچه را عقلشان نمی تواند درک کند را با تأویل وتفسیری ویا به بهانه “آحاد” بودن حدیث مثلا، رد کنند، مثل شیخ محمد عبده در تفسیر “المنار” که ظاهر آیه مزبور را بمجرد اینکه گمان می کرد دانش روز منکر تأثیر گذاشتن جن بر انسان است رد کرد. و او بر این نقطه که موجوداتی ذره بینی که جدیدا توسط دستگاهی بنام میکروسکوب شناخته شده ومیکروب نامیده می شوند را می توان نوعی از جن تلقی کرد اسرار می ورزد وخدا را شکر می کند که قرآن از اینکه علم ودانش با او مخالفت کند بالاتر است([۹]). وشاید این نقطه در ذهن نویسنده تفسیر المنار نبوده که علم هر روزه پیشرفت می کند ودانش امروز فرضیه دیروز را رد میکند. ومخالفت آنی علم ودانش با قرآن هیچ لطمه ای به قرآن وارد نکرده هیچ، فرضیه علمی را زیر سؤال می برد ونشان می دهد که هنوز دانش در این زمینه پخته نشده است.

اما مفسران پیشین که قدرت درک بالاتری داشتند ودر مقابل دانش روز به احساس کمتری مبتلا نبودند چون بیضاوی وابی سعود وابن کثیر و…. تأثیرهای منفی جنهای بد جنس ـ شیطانها ـ را بر انسان انکار نکردند.

درست است که شیطان قدرت تأثیر فیزیکی برای گمراه کردن انسانها را ندارد “… وَمَا کَانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ …” ([۱۰]) ، ولی احادیث بسیاری اشاره دارد که جنهای شریر ـ شیطانها ـ قدرت تأثیر گذاشتن بر زندگی عادی انسانها ـ غیر از مسائلی که به دین وپاداش وجزا تعلق می گیرد ـ را دارند، از آنجمله:

ـ” هر نوزادی که از مادر به دنیا می آید شیطان به او می زند، برای همین به گریه می افتد. ودر برخی روایات: شیطان به کمر او می زند، برای همین داد می کشد، غیر از حضرت مریم وپسرش، چرا که مادرش برایش دعا کرده بود ” وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنْ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ”([۱۱]) .

ـ” بچه هایتان را وقت غروب آفتاب جمع کنید که شیطانها در این وقت منتشر می شوند”.

ـ” بیماری طاعون از زخم خنجر دشمنان جنی شماست”.

وقرآن بصراحت انکار ناپذیری روشن ساخته است که جنها موجوداتی چون انسانها بوده، در مقابل فرامین ودستورهای الهی مکلف هستند وروز قیامت بازجویی می شوند. وپیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نیز همانطور که مسئولیت هدایت وراهنمایی انسانها را بر عهده داشته بسوی جنها نیز فرستاده شده است وسوره مبارکه “جن” مشت محکمی است بر تصورات کوته فکران بخود مغرور! برای توضیح بیشتر به برخی از آیات در این رابطه اشاره می کنیم:

ـ” وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِنْ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ . قَالُوا یَاقَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا کِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ . یَاقَوْمَنَا أَجِیبُوا دَاعِی اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُجِرْکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ . وَمَنْ لَا یُجِبْ دَاعِی اللَّهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی الْأَرْضِ وَلَیْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَولِیَاءُ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ”. ([۱۲])

ـ” یَامَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی وَیُنذِرُونَکُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمْ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُوا کَافِرِینَ “ ([۱۳]).

ـ” وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنْ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمْ الْغَافِلُونَ”([۱۴])

ـ ” أُوْلَئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمْ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ. وَلِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ”([۱۵]) .

ـ” وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ”([۱۶])

 

 

([۱])  “خدای شما کسی است که زمین را برایتان بگسترد، وآسمان را کاخی بیافرید واز آسمان آب فرو فرستاد وبا آن انواع ـ گیاهان ودرختان ـ وثمرات را بوجود آورد تا روزی شما گردند، پس شرکاء وهمانندهایی برای خدا بوجود نیاورید، در حالیکه شما می دانید.

([۲]) وزمین را پهن کرده ایم ـ وبرای زندگی مردمان آماده ساخته ایم ـ وچه آماده کنندگان خوبی بوده ایم!

([۳])  وپس از آن زمین را غلطاند ـ وبه شکل بیضی در آورد ـ و گستراند. دحاها = آنرا به شکل بیضی در آورد.

([۴])   خدا است که شب وروز وخورشید وماه را آفریده است، وهمه در مداری می گردند ـ که او برای آنها تعیین کرده است ـ.

([۵]) سوره مبارکه ص/ ۸۲ـ ۸۵ . شیطان گفت: به عزت وعظمتت سوگند که ـ در پرتو عمر جاویدان وتلاش بی امان ـ همه آنان را گمراه خواهم کرد. مگر بندگان مخلص تو از ایشان  را ـ که بر آنان سلطه وقدرتی نداشته و وسوسه ام در ایشان نمی گیرد ـ. خداوند فرمود: به حق سوگند، وحق می گویم ـ وجز حق نمی گویم ـ . هر آینه دوزخ را هم از تو وهم از کسانی که از تو پیروی کنند پر ولبریز می سازم.

([۶]) دیو: در قدیم موجود گمراه کننده وبدکار نظیر شیطان را می گفتند. دیوانه: منسوب به دیو، مانند دیوان.

([۷]) نگا: پرتوی از قرآن ج/ ۲، ص/ ۲۵۴٫

([۸]) نگا: کیهان فرهنگی، ش/ ۵۲، تیرماه، ص/ ۱۵٫

([۹])  نگا: المنار، ج/ ۳، ص/ ۹۵- ۹۶٫

([۱۰]) سوره ابرهیم/۲۲ شیطان در آن روز حساب می گوید:{ من بر شما هیچ تسلطت وقدرتی نداشتم…}.

([۱۱]) آل عمران /۳۶٫ { من او را ونسل وفرزندانش را از شر شیطان لعنتی به تو سپرده در پناه تو میدارم}.

([۱۲])  الاحقاف/ ۲۹ـ ۳۲٫٫{ ای پیغمبر! خاطر نشان ساز زمانی را که گروهی از جنیان را بسوی تو روانه کردیم تا قرآن را بشنوند هنگامی که حاضر آمدند به یکدیگر گفتند: خاموش باشید وگوش فرا دهید… هنگامی که ـ تلاوت قرآن ـ به پایان آمد، به عنوان مبلغان ودعوت گنندگان ـ همجنسان خود، به آیین آسمانی ـ به سوی قوم خود برگشتند. اینان گفتند ای قوم ما، ما به کتابی گوش فرا دادیم که بعد از موسی فرستاده شده است، وکتابهای پیش از خود را تصدیق می کند ـ وهماهنگ با کتابهای آسمانی پیشین است ـ ، وبه سوی حق رهنمود می کند وبه راه راست راه می نماید.ای قوم ما! سخنان فرا خواننده الهی را بپذیرید وبه او ایمان بیاورید، تا خدا گناهانتان را بیامرزد وشما را در پناه خویش ـ محفوظ ومصون از عذاب سخت آخرت ـ دارد… هر کس هم سخنان فرا خواننده الهی را نپذیرد، نمی تواند خدای را از دست یابی به خود در زمین ناتوان کند ـ وخویشتن را از چنگال عذاب الهی پناه دهد، واز دست انتقام او بگریزد ـ، وبرای او جز خدا هیچ ولی ویاوری نیست .. چنین کسانی در گمراهی آشکاری هستند …} ـ ترجمه آیات از تفسیر نور ، د/ مصطفی خرم دل.

([۱۳]) الأنعام/۱۳۰٫٫٫{ ـ در آن روز خداوند بدیشان می گوید ـ: ای جنیان وای انسانها آیا پیغمبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند وآیات ـ کتابهای آسمانی ـ مرا برایتان بازگو نکردند وشما را از رسیدن بدین روز ـ وروبرو شدن در آن با خدا ـ بیم ندادند؟ ـ پس چگونه این روز را فراموش کردید ودر تکذیب آن کوشیدید؟ در پاسخ ـ می گویند: ما علیه خود گواهی می دهیم ـ واقرا می کنیم که پیغمبران آمدند وآیین خدا را تبلیغ کردند وما را از قیامت ترساندند ولی ما ایشانرا تکذیب کردیم وگفتیم: خداوند چیزی را از سوی خود نفرستاده است وجز زندگی این جهان، زندگی دیگری وجود ندارد. آری ـ زندگی جهان، آنانرا گول زد وـ بخود مشغول داشت وامروز جز اعتراف جاره ای نداند و ـ علیه خود گواهی می دهند ـ ومی گویند: ـ که ایشان کافر بوده اند ـ ومستحق عذاب جاویدان وخوفناک یزدانند}. تفسیر نور.

([۱۴]) الأعراف/ ۱۷۹٫٫ {ما بسیاری از جنیان وآدمیان را آفریده و ـ در جهان ـ پراکنده کرده ایم که مآل آنان دوزخ واقامت در آن است. ـ  این بدان خاطر است که ـ آنان دلهایی دارند که بدانها ـ آیات رهنمون به کمالات را ـ نمی فهمند، وچشمانی دارند که بدانها ـ نشانه های خداشناسی ویکتا پرستی را ـ نمی بینند، وگوشهایی دارند که بدانها ـ مواعظ واندرزهای زندگی ساز را ـ نمی شنوند. اینان ـ چون از این اعضاء چنانکه باید سود نمی جویند ومنافع ومضار خود را از هم تشخیص نمی دهند ـ همسان چهارپایانند وبلکه سرگشته ترند ـ چرا که چهارپایان از سنن فطرت پا فراتر نمی گذارند، ولی اینان راه افراط وتفریط میپویندـ اینان واقعا بی خبر ـ از صلاح دنیا وآخرت خود ـ هستند…}. تفسیر نور.

([۱۵]) الأحقاف ۱۸ـ ۱۹٫٫ { آنان کسانیند که فرمان عذاب الهی راجع بدیشان وهمه ملتهای انسان وپری ( جن) پیش از ایشان صادر شده است.. واقعا آنان زیانمندند. ـ چرا که آخرت را باخته اند ـ .. همه ـ مؤمنان وکافران ( از انسانها وجنها ) دارای درجاتی ـ ودرکاتی ـ هستند، بر طبق اعمالی که انجام داده اند، تا بدینوسیله خداوند جزا وسزای رفتار وکردارشان را به تمام وکمال وبی کم وکاست بدهد وهیچگونه ستمی بدیشان نشود…}. تفسیر نور.

([۱۶])  الذاریات/۵۶٫٫{ من جنها وانسانها را جز برای پرستش وعبادت خود نیافریدم}.

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …