داستان بشریّت

پیش‌درآمد: داستان بشریّت

داستان بشر از زمانی که الله تعالی ابوالبشر؛ آدم علیه السلام را آفرید، شروع می­شود؛ وقتی که اللهY وی را با دست شریف خود از گِل آفرید و از روح خویش در وی دمید و اسامی تمامی اشیاء؛ همچون پرندگان، چهارپایان و… را به او آموخت و به منظور اکرام و گرامیداشت بیشتر آدم، به فرشتگان فرمان داد تا برایش سجده کنند، تمامی آنان سجده کردند جز ابلیس که از جنّیان بود؛ او از این کار سر باز زد و تکبّر ورزید. بنابراین الله Iوی را از عالَم فرشتگان پایین آورد و خوار و رانده­شده گرداند و لعنت و بدبختی و دوزخ را نصیب او ساخت.

سپس ابلیس از پروردگارش درخواست نمود که تا روز قیامت، به وی مهلت دهد و الله متعال فرمود:

﴿إِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَ﴾ [الأعراف: ۱۵]

«مسلّماً تو از مهلت­یافتگانی».

شیطان گفت:

﴿فَبِعِزَّتِکَ لَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ٨٢ إِلَّا عِبَادَکَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِینَ﴾ [ص: ۸۲-۸۳]

«پس به عزّتت سوگند که تمامی­شان را گمراه خواهم کرد مگر بندگان مخلص تو را، از میان آنان».

همچنین گفت:

﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ ١۶ ثُمَّ لَآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ۱۷﴾ [الأعراف: ۱۶-۱۷]

«پس چون مرا گمراه کردی، من [نیز] بر سر راه مستقیم تو، برای [گمراه ساختن] آنان در کمین می‌نشینم. سپس از پیش رویشان و از پشت سرشان و از [سمت] راستشان و از [سمت] چپشان بر آنان می‌تازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت».

الله تعالی فرمود:

﴿قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَّدْحُورًا ۖ لَّمَن تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمْ أَجْمَعِینَ﴾ [الأعراف: ۱۸]

«از آنجا نکوهیده و خوار بیرون شو، قطعاً هر کس از آنان که از تو پیروی کند، حتماً جهنّم را از همگی شما پُر خواهم کرد».[۱]

بنابراین الله ابلیس را از بهشت بیرون کرد و قدرتِ وسوسه و گمراه­ساختن را به وی بخشید و او را تا روز قیامت مهلت داد تا گناهانش را زیاد نماید و در نتیجه، عقوبت و عذابش بیشتر گردد و وی را معیار تشخیص ناپاکان و پاکان گرداند.

سپس الله تعالی همسر سیّدنا آدم؛ حوّاء را از وی آفرید تا با او آرام گیرد و مأنوس شود و به آنان فرمان داد در دارالنّعیم؛ بهشتی که آنچه چشم ندیده و گوش نشنیده و به ذهن کسی خطور نکرده، در آن است، ساکن شوند و الله Uآن دو را باخبر ساخت که ابلیس دشمنشان است و آنان را به قصد امتحان و آزمایش، از خوردن میوۀ درختی از درختان بهشتی منع نمود؛ امّا شیطان آنان را وسوسه کرد و خوردن از آن درخت را برایشان آراست و سوگند خورد که خیرخواهشان بوده و گفت: «اگر از این درخت بخورید، جاوید می­گردید».

آن قدر آدم و حوّاء  را وسوسه نمود تا بالاخره آنان را از راه به در کرد و با خوردن از آن درخت، نافرمانی پروردگارشان را کردند. سپس بر آنچه انجام دادند، بسیار پشیمان شده و به درگاه آفریدگارشان رجوع نمودند و الله متعال نیز توبۀ­شان را پذیرفت و آن دو را برگزید، امّا آنان را از دارالنّعیم به دنیا؛ سرای سختی و خستگی آورد و آدم gرا در زمین سکونت داد و فرزندان زیادی به وی بخشید که هنوز هم نسل‌شان ادامه دارد. پس از آن، الله  سیّدنا آدم را از دنیا برد و وارد بهشت ساخت.

از زمانی که الله تعالی آدم و همسرش cرا بر روی زمین آورد، دشمنی در میان اولاد آدم   و ابلیس نسلش برقرار بوده و از آن موقع، شیطان و پیروانش در کشمکش و کینه­ای دائم با بنی­آدم به سر می­برند تا آنان را از هدایت باز دارند و از خیر، محروم سازند و شر را در نظرشان زینت دهند و آدمیان را از آنچه باعث رضایت الهی است، دور کنند؛ زیرا بر بدبختی انسان‎ها در دنیا و ورودشان به دوزخ در آخرت، بسیار مشتاق و حریص هستند.

امّا الله Iمخلوقاتش را بیهوده نیافریده و آنان را به خودشان وا نگذاشته، بلکه پیامبرانی را به سویشان فرستاده تا عبادتِ پروردگارشان را به آنان بیان کنند و راه­های زندگی را برایشان روشن سازند و آنان را به سعادتِ دنیا و آخرت برسانند. الله متعال به جنّ و انس خبر داده که وقتی کتاب یا پیامبری از جانب من به سوی‌تان آمد و شما را به آنچه باعث نزدیکی به من و کسب رضایتم می­شود فرا خواند، از آن کتاب یا رسول پیروی نمایید، زیرا هر کس که از هدایت الهی پیروی کند و به کتاب‌ها و رسولانش و آنچه در کتاب­های آسمانی آمده و پیامبران به آن فرمان داده شده­اند، ایمان بیاورد، قطعاً چنین فردی ترسی ندارد و گمراه و بدبخت نمی­شود؛ بلکه به سعادتِ دنیا و آخرت خواهد رسید.[۲]

داستان بشر این گونه شروع شد و آدم  و فرزندانش ده قرن بر اطاعتِ الله تعالی و توحید زندگی کردند، ولی پس از آن، شرک به وجود آمد و غیرالله به همراه الله متعال مورد پرستش قرار گرفت و در نتیجه، الله U نخستین رسولش؛ یعنی نوح  را فرستاد تا مردم را به عبادت الهی و ترک شرک فرا خواند.

سپس پیامبران و رسولانی پی­در­پی آمدند که از لحاظ زمانی و مکانی و برخی از قوانین و جزئیّات با یکدیگر متفاوت بودند، امّا از نظر اصول؛ یعنی دعوت به اسلام و عبادت پروردگار یکتا و ترک معبودان دیگر یکسان بودند.

تا این‌که ابراهیم  آمد و از قومش خواست که پرستش بت­ها را رها کنند و فقط الله تعالی را عبادت نمایند. پس از وی، فرزندانش؛ اسماعیل و اسحاق  به پیامبری رسیدند و سپس پیامبرانی از نسل سیّدنا اسحاق مبعوث گشتند.

بزرگ­ترین پیامبرانی که از نسل اسحاق بودند، عبارتند از: یعقوب، یوسف، موسی، داود، سلیمان و عیسی . پس از سیّدنا عیسی، پیامبری از میان بنی­اسرائیل مبعوث نگردید.

سپس پیامبری به نسل اسماعیل  انتقال یافت و الله تعالی سیّدنا محمّدr را برگزید تا خاتم پیامبران و رسولان  باشد و رسالت ایشان، آخرین رسالت و کتاب نازل­شده بر سیّدنا محمّدr؛ یعنی قرآن کریم نیز آخرین پیام الهی برای بشر باشد.

به همین سبب، رسالت پیامبرr، فراگیر، کامل، برای عموم انس و جن، عرب و غیر عرب و متناسب با هر زمان و مکان و هر ملّت و حالتی گردید و راهنمای تمامی خوبی­هاست و از همۀ بدی­ها منع نموده و الله  از هیچ کس، دینی غیر از آنچه محمّد صلی الله علیه وسلم آورده است را نمی­پذیرد.[۳]

[۱]– نک: دعوه التّوحید، محمّد خلیل هراس، صص ۸۹- ۹۱٫

[۲]– برای اطّلاعات بیشتر در این باره، نک: البدایه والنّهایه، ابن کثیر، ج ۱، صص ۱۶۱- ۲۳۶؛ دعوه التّوحید، صص ۸۹- ۹۲٫

[۳]– نک: زاد المسیر فی علم التّفسیر، ابن جوزی، ج ۱، صص ۵۸- ۷۱٫

مقاله پیشنهادی

نزول عیسی بن مریم علیهما السلام

بعد از خارج شدن دجال و به فساد پرداختن در زمین، الله، عیسی بن مریم …