آفت غرور و عوامل آن

غرور و تکبر، از شاه راه های ورود شیطان به نفس آدمی می باشد. این صفت، همان درد کشنده ای است که ابلیس را از آسمان به زمین فرود کشید.

{قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ} [اعراف:۱۲]

«(خداوند به او) گفت: چه چیز تو را باز داشت از اینکه سجده ببری، وقتی که من به تو دستور (تعظیم و تواضع برای آدم) دادم؟ (ابلیس از روی عناد و تکبر پاسخ) گفت: من از او بهترم چرا که مرا از آتش آفریده ای و او را از خاک. (و آتش کجا و خاک کجا!)»…

مردم «عاد» به خاطر قدرت و امکانات خود دچار غرور گردیدند و می گفتند: «کیست که از ما قوی تر باشد» به همین خاطر زمینه ذلت دنیا و آخرت خود را فراهم نمودند.

در غزوه ی حنین یاران رسول خدا به خاطر فراوانی خود دچار غرور شدند، و گفتند: «امروز به خاطر فراوانی تعداد خود دچار شکست نخواهیم شد» اما دچار شکستی تلخ گردیده و مجبور به عقب نشینی شدند.

به همین جهت است که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم از تکبر و غرور به خدا پناه می برد…

انسان مسلمان از تکبر و خودپسندی دوری می کند و تلاش می نماید که هیچ گاه به این بیماری خطرناک که مانع حرکت او به سوی کمال است، مبتلا نگردد. زیرا به خوبی می داند که کم نبوده اند نعمت هایی که به زحمت تبدیل شده اند، و عزتی که به ذلت، و قوتی که به ضعف دگرگون گردیده اند. خداوند متعال می فرماید:

{وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ} [حدید:۱۴]

«آرزوها و گمانه شما را گول زد تا اینکه فرمان (مرگتان توسط) خداوند، فرا رسید و شیطان شما را از راه خدا به در برد».

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «سه چیز مایه ی نابودی و بد عاقبتی انسان است: بخل و خباثت سرکش، کشش های دنبال شونده، و خودخواهی و خودپسندی انسان نسبت به کارهای خود».

برخی از علت های غرور و خودپسندی

۱- علم و دانش: گاهی انسان به خاطر علم و دانشی که دارد دچار غرور و خودخواهی می شود، و همین حالت باعث می شود که برای بیشتر نمودن آن تلاش نکند، و خود را بر دیگران برتر بداند و تنها خود را اهل رأی و نظر به شمار بیاورد.

بدترین تکبر، تکبر عالمی است که به علم خویش بنازد و خود را از دیگران برتر بداند این شخص را علمش سودی نبخشیده، زیرا کسی که علم را به خاطر خداوند حاصل کرده باشد علم او را متواضع و فروتن و نفسش را خاضع می گرداند و همیشه مواظب نفس خویش است و از آن غفلت نمی ورزد بلکه مدام آن را محاسبه می کند و در پی اصلاح آن است زیرا اگر از آن غفلت کند نفسش سرکش می شود و صاحبش را از راه منحرف و هلاک می سازد و کسی که علم را برای ریاست و مباهات طلب کند و با کناره چشم به مسلمانان بنگرد و آنان را بی عقل و خوار بشمارد این برترین تکبر است و هر کس که ذره ای تکبر در قلبش باشد وارد بهشت نمی شود. و لا حول و لا قوه الا بالله.

۲- ثروت: گاهی هم دارایی و ثروت او را دچار غرور و تکبر می نماید، حق هر کاری را به خود می دهد و دیگران را خوار و حقیر می شمارد، و به فساد و بدهکاری می پردازد.{إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَهِ أُولِی الْقُوَّهِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ { إلى قوله تعالى: {فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ} [قصص:۷۶-۸۱]

«قارون از قوم موسی بود و (بر اثر دارایی زیاد) بر آنان دراز دستی کرد و تکبر ورزید، ما آن اندازه گنج به او داده بودیم که تنها حمل کلیدهای خزاین آن بر گروه پر زور و با قدرت سنگینی می‌کرد. وقتی که قوم او، به او گفتند: (از روی ناسپاسی و گردنکشی) شادمانی نکن که خداوند شادمانان (سرمست از غرور) را دوست ندارد».

تا آنجا که می‌فرماید: «ما او و خانه‌اش را به زمین فرو بردیم».

۳- قدرت: در موارد زیادی هم انسان هایی که دارای مقام و موقعیتی هستند دچار غرور و تکبر می وشوند، و دست به ستمگری و سلب ازادی و هتک حرمت مردم می زنند.

۴- موقعیت: گاهی هم انسانی به خاطر برخورداری از حسب و نصب و وابستگی به قشری خاص دچار غرور و خودپسندی می شود و در همه ی امور خود را حق به جانب می شمارد و برای کسب فضیلت و کمال رغبتی به عبادت و خدمت ندارد، و با چشم خواری و ذلت به مردم نگاه می کند و انتظار دارد که همه او را مورد احترام قرار دهند و دست به سینه در خدمت او باشند.

۵- عبادت: گاهی نیز ممکن است انسانی به عبادت و اعمال نیک خود مغرور شود، و آن را به رخ دیگران بکشد، و فضل وتوفیق خداوند را فراموش کند و ارزش و منزلت خود را عملاً بلندتر از دیگران بداند.

معالجه غرور و خودپسندی

زمانی انسان می تواند با خوی خودپسندی مقابله کند که مدام به خود یادآور شود که نعمت هایی مانند: علم و ثروت و قوت وعزت و حسب و نسب و توفیق عبادت او… به خاطر هدایت و فراهم گردانیدن اسباب و عوامل زیادی توسط خداوند بوده است. و هرگاه بخواهد، همه ی آنها را در یک چشم بر هم نهادن از او می گیرد.

زیرا خداوند سرچشمه ی نعمت های مادی ومعنوی است و همه ی خیر و منفعت به خاطر هدایت اوست. پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: «هیچ کس را علمش به تنهایی نجات نخواهد داد؟» گفتند: یا رسول الله شما هم؟ فرمود: «من هم مگر آنکه رحمت خداوند شامل حالم بشود».

{تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ} [قصص:۸۳]

«ما آن سرای آخرت را تنها نصیب کسانی می‌نماییم که در زمین خواهان تکبر و برتری و فساد و تباهی نیستند و عاقبت از آن پرهیزگاران است».

منابع:

کلیات اسلام، نویسنده: ابوبکر الجزایری، مترجم: عبدالعزیز سلیمی، ناشر: نشر احسان، سال و نوبت چاپ: ۱۳۸۱- اول

قایق های نجات در طوفان حوادث، نوسنده: دکتر فتحی یکن، مترجم: قادر قادری، ناشر: نشر احسان، سال و نوبت چاپ: ۱۳۷۹- اول

گناهان کبیره، نویسنده: امام شمس الدین ذهبی (رحمه الله) مترجم: عبدالقدوس دهقان، ناشر: انتشارات شیخ الاسلام احمد جام، سال و نوبت چاپ: ۱۳۸۷-چهارم

ریاض الصالحین، نویسنده: امام نووی، مترجم:استاد احمد حواری نسب، ناشر:انتشارات کردستان، سال چاپ:۱۳۸۵

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …