سیره پیامبران

نزول عیسی بن مریم علیهما السلام

بعد از خارج شدن دجال و به فساد پرداختن در زمین، الله، عیسی بن مریم را در کنار مناره‌ی سفید در شرق دمشق فرود می‌آورد، در حالی که دست‌هایش را بر بال‌های دو فرشته گذاشته است. پس دجال را می‌کشد و به اسلام حکم می‌نماید و صلیب را می‌شکند و خوک را نیز به قتل می‌رساند، و جزیه را وضع …

بیشتر بخوانید »

پیامبران در قبرهای‌شان زنده هستند و نماز می‌خوانند.

انس از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می‌کند که فرمود: «أَتَیْتُ عَلَى مُوسَى لَیْلَهَ أُسْرِیَ بِی عِنْدَ الْکَثِیبِ الْأَحْمَرِ، وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی قَبْرِهِ».[۱] «در شب اسرا، از کنار موسی در نزدیکی تپه‌ای سرخ عبور کردم در حالی که او در قبرش ایستاده بود و نماز می‌خواند». انس س از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می‌کند که فرمود: «الأَنْبِیَاءُ …

بیشتر بخوانید »

پیامبران در زمان مرگ اختیار دارند که دنیا یا آخرت را انتخاب نمایند

پیامبران در زمان مرگ اختیار دارند که دنیا یا آخرت را انتخاب نمایند. عایشه رضی الله عنها از رسول صلی الله علیه وسلم روایت می‌نماید که فرمود: «مَا مِنْ نَبِیٍّ یَمْرَضُ إِلَّا خُیِّرَ بَیْنَ الدُّنْیَا وَالآخِرَهِ».[۱] «هر پیامبری که بیماری مرگ به سراغش بیاید، اختیار دارد که دنیا و یا آخرت را انتخاب کند». [۱] – متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره …

بیشتر بخوانید »

چشم‌های پیامبران می‌خوابد، ولی قلب آنان نمی‌خوابد و بیدار است.

انس در داستان اسرا چنین بیان می‌دارد: «… وَالنَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم نَائِمَهٌ عَیْنَاهُ وَلاَ یَنَامُ قَلْبُهُ، وَکَذَلِکَ الأَنْبِیَاءُ تَنَامُ أَعْیُنُهُمْ وَلاَ تَنَامُ قُلُوبُهُمْ …».[۱] «…چشم‌های رسول صلی الله علیه وسلم می‌خوابد، ولی قلبش نمی‌خوابد و همچنین پیامبران چشم‌های‌شان می‌خوابند، ولی قلب‌های آنان به خواب نمی‌رود…». [۱] – بخاری حدیث شماره ۳۵۷۰

بیشتر بخوانید »

پیامبران در عقیده و احکامی که به مردم ابلاغ می‌نمایند، معصوم هستند

در عقیده و احکامی که به مردم ابلاغ می‌نمایند، معصوم هستند و اگر خطا نمایند، الله ﻷ آن‌ها را به حق و صواب بر می‌گرداند. الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَٱلنَّجۡمِ إِذَا هَوَىٰ١ مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمۡ وَمَا غَوَىٰ٢ وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ۴ عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ۵﴾ [النجم: ۱-۵]. «سوگند به ستاره، آنگاه که افول کند که یار شما [= …

بیشتر بخوانید »

ویژگی‌ها و خصوصیات انبیا و رسولان

پاک‌ترین قلب‌های بشر از آنِ انبیا و رسولان است و از نظر عقل تیزهوش‌ترین و از جهت ایمان صادق‌ترین آن‌ها، و از جهت اخلاق، بهترین آن‌ها و از نظر دین، کامل‌ترین انسان‌ها، و در عبادت از همه قوی‌تر و از نظر جسمی از همه کامل‌تر، و از نظر صورت از همه زیباتر هستند. و الله به آن‌ها خصوصیاتی داده که …

بیشتر بخوانید »

مترس تو برتر هستی

﴿لَا تَخَفۡ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ ۶٨﴾ مترس تو برتر هستی موسی سه بار احساس ترس و هراس کرد: نخست: وقتی که وارد مجلس فرعون سرکش شد؛ چنانچه موسی و هارون گفتند: ﴿إِنَّنَا نَخَافُ أَن یَفۡرُطَ عَلَیۡنَآ أَوۡ أَن یَطۡغَىٰ ۴۵﴾ [طه: ۴۵] «ما می‌ترسیم که بر ما زیاده روی یا سرکشی نماید». خداوند متعال، فرمود: ﴿لَا تَخَافَآۖ إِنَّنِی مَعَکُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ …

بیشتر بخوانید »

، آن حضرت در حالی‌که غذا می‌خورد او را تعارف به خوردن کرد تا از غذایش بخورد، امّا کوف گفت: من نمی‌خورم چون همین غذا بود

روزی کوف پیش حضرت سلیمان آمد، آن حضرت در حالی‌که غذا می‌خورد او را تعارف به خوردن کرد تا از غذایش بخورد، امّا کوف گفت: من نمی‌خورم چون همین غذا بود که آدم را از بهشت بیرون انداخت. سلیمان گفت: پس بیا آب بخور، گفت: نمی‌خورم چون قوم نوح با آن غرق شد، سپس سلیمان گفت: ای کوف چرا فقط …

بیشتر بخوانید »

روزی دو زن پیش حضرت سلیمان بن داوود علیه السلام شکایت بردند

روزی دو زن پیش حضرت سلیمان بن داوود علیه السلام شکایت بردند که یکی از فرزندان‌شان را گرگ خورده است و هرکدام از زنان با هم در مورد تصاحب فرزند دعوا می‌کردند، آن حضرت دستور داد تا چاقویی بیاورند و بچه را نصف کنند و به هر کدام نصف بچّه را بدهد، ناگهان یکی از این دو زن جیغی کشید …

بیشتر بخوانید »

حضرت محمّد صلی الله علیه وسلم در جمیع علوم اوّل و آخر و کمالات روز نظیر نداشتند.

حضرت داوود در قضاوت، حضرت طالوت در سیاست، حضرت موسی در شجاعت و بطلان کهانت، حضرت عیسی در طبابت و حضرت محمّد صلی الله علیه وسلم در جمیع علوم اوّل و آخر و کمالات روز نظیر نداشتند.

بیشتر بخوانید »

چهار قسم بودن انبیاء

صنف اوّل – پیامبرانی که فقط برای خود پیامبر هستند، مانند حضرت آدم ÷. صنف دوّم – پیامبرانی بودند که به وسیله­ی خواب ملائکه را می‌دیدند و صدایش را می‌شنیدند و دارای شریعت مستقل نبودند، مثل حضرت لوط ÷ که پیرو ابراهیم ÷ بود. صنف سوّم – پیامبرانی بودند که هم صدای ملائکه را می‌شنیدند و هم مأموریت داشتند. مثل …

بیشتر بخوانید »

قطح سالی در زمان حضرت موسی

در زمان حضرت موسی ÷ طوری قحط­سالی شد که نزدیک بود همه­ی مردم بمیرند و حیوانات یکی پس از دیگری تلف می‌شدند و مردم خسته شدند و گفتند: ای موسی دعا کن تا خدا بارانی ببارد. حضرت موسی هفتاد هزار نفر را در یک جا جمع کرد تا همگی باهم به درگاه خدا تضرّع نمایند و باران ببارد که مدّتی …

بیشتر بخوانید »

روزی حضرت سلیمان از خداوند خواست که به او زبانی بدهد که زبان حیوانات را خوب بفهم

روزی حضرت سلیمان از خداوند خواست که به او زبانی بدهد که زبان حیوانات را خوب بفهمد، این دعای او قبول شد، سپس از خداوند خواست که مهمانی بزرگ را ترتیب دهد و همه­ی موجودات را به ناهار دعوت نماید: خداوند فرمود: این کار از حیطه­ی تو خارج است، امّا سلیمان اصرار کرد. سرانجام خداوند خواسته‌اش را قبول نمود. – …

بیشتر بخوانید »

خشمگین شدن موسی

حضرت موسی علیه السلام هنگام بازگشت از مأموریّت چهل روزه‌اش وقتی قوم خود را در حال گوساله پرستی دید، بسیار خشمگین شد و با عجله پیش برادرش هارون رفت و لوح سنگی ده فرمان را که در دستش داشت محکم بر سر برادرش هارون کوبید به طوری که سنگ تکّه تکّه شد و خون از سر هارون فوّاره کرد بعد …

بیشتر بخوانید »

حضرت موسی با قومش سه بار به طلب باران رفتند

حضرت موسی با قومش سه بار به طلب باران رفتند ولی هیچ بارانی نبارید، وقتی که علّت را از خدای متعال پرسید، فرمود: ای موسی در قومت یک سخن چین وجود دارد! حضرت موسی گفت: پروردگارا او را برایم معرفّی کن تا سرش را با شمشیر بزنم. خداوند فرمود: من از سخن چینی بیزارم و حال تو از من می‌‌خواهی …

بیشتر بخوانید »

روزی حضرت عیسی با یکی از حوّاریونش که کوتاه قد بود به راه افتاد و به رودخانه‌ای رسیدند

روزی حضرت عیسی با یکی از حوّاریونش که کوتاه قد بود به راه افتاد و به رودخانه‌ای رسیدند، آن حضرت گفت: بسم الله و بدون آنکه در آب فرو رود، روی آب راه رفت و پشت سرش مرد کوتاه قد گفت بسم الله و او نیز روی آب راه رفت ناگهان در دل خود عُجب و غرور آورد و با …

بیشتر بخوانید »

روزی حضرت عیسی به شاگردانش فرمود: برای کاری آماده شوید!

روزی حضرت عیسی به شاگردانش فرمود: برای کاری آماده شوید! گفتند: آن کار چیست؟ فرمود: کفش‌هایتان را در آورید، زمانی‌که کفش‌هایشان را در آوردند با تشتی که در دستش داشت، پاهای آن‌ها را شست آن‌ها ناراحت شدند و گفتند: ای روح الله ما برای این کار از تو شایسته‌تر هستیم. چرا ما را پیش خود شرمنده می‌سازی!؟ فرمود: سزاوارترین مردم …

بیشتر بخوانید »

روزی شیطان در گردنه­ افیق بیت المقدّس بر سر راه عیسی علیه السلام آمد

روزی شیطان در گردنه­ افیق بیت المقدّس بر سر راه عیسی علیه السلام آمد و خواست با پُرسش‌هایی آن حضرت را گمراه نماید. اوّل پرسید: ای عیسی! بزرگی و عظمت تو به جایی رسیده است که از گِل پرندگانی می‌سازی و روح را در آن می‌دهی و به پرواز در می‌آوری! فرمود: عظمت و بزرگی مخصوص خدایی است که اگر …

بیشتر بخوانید »

بیان زندگی مختصر حضرت فخر عالم و خاتم‌الانبیاء حضرت محمد صلی الله علیه وسلم (۲)

پس از این تاریخ عبدالمطلب دارای ده پسر شد که کوچک‌ترین آنها عبدالله نام داشت عبدالله جوانی بسیار زیبا و خوش قیافه بود گویی دست تقدیر و مشیت و اراده حق تعالی عبداله را برای پدر بودن یکی از بزرگ‌ترین مردان تاریخ بشریت مهیا ساخته است. هفتاد سال از عمر عبدالمطلب گذشته بود که یک نفر حبشی به نام «ابرهه» …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت یحیی علیه السلام (۶)

خداوند به حضرت عیسی علیه السلام وحی کرد که هر کس از این طعام سفره بخورد و ایمان نیاورد، مورد غضب و خشم و عذاب الهی قرار می‌گیرد. عده‌ای که از آن سفره خوردند و ایمان نیاوردند و در حدود سیصد و سی نفر بودند، خداوند آنها را به خوک و سگ تبدیل کرد و مانند درندگان ویل گرد شده بودند. …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت یحیی علیه السلام (۵)

خداوند به حضرت عیسی علیه السلام معجزه‌های بزرگ و عجیب داده بود و به گروهی که ایمان آوردند و بالغ به دوازده نفر بودند «حواریون» گفته می‌شود. همیشه در حضر و سفر همراه او بودند. روزی در مسافرت به بیابانی بی‌آب رسیدند، در آن موقع هم گرسنه بودند و هم تشنه. از حضرت عیسی علیه السلام خواستند که دعا کند تا خداوند …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت یحیی علیه السلام (۴)

حضرت علیه السلام به حد بلوغ و رشد رسید از بچگی‌اش معلوم بود که یک شخصیت ممتاز است و تمام گفتار و حرکات او شگفت‌انگیز و معجزه‌آسا بود. خصوصاً در دوران کودکیش و در بستر گهواره‌اش به سخن گفتن درآمد و تمام حرف‌های دروغین و تهمت‌های زده شده از طرف مردم را چون یک ابر تیره و تار از روی …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت یحیی علیه السلام (۳)

چگونگی تولد حضرت عیسی علیه السلام خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مَرۡیَمَ إِذِ ٱنتَبَذَتۡ مِنۡ أَهۡلِهَا مَکَانٗا شَرۡقِیّٗا١۶﴾ [مریم: ۱۶] «ای پیامبر در کتاب آسمانی قرآن اندکی از مریم سخن بگو آن هنگام که در ناحیه شرقی بیت‌المقدس برای فراغت عبادت از خانواده‌اش کناره گرفت». حضرت مریم علیها السلام پرده‌ای میان خود و ایشان افکند تا خلوتکده‌اش از …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت یحیی علیه السلام (۲)

خداوند بزرگ در این چند آیه مزبور در مورد حضرت یحیی ÷ در حدود نه صفت خوب و ویژگی عالی را نسبت به او تصریح فرموده است: ۱- حضرت یحیی علیه السلام به درجه‌ای رسیده بود که خداوند با او سخن گفت و فرمود: ای یحیی این کتاب را بگیر. ۲- خداوند از دوران کودکی به او فهم و هوش و …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت یحیی علیه السلام (۱)

در سرگذشت حضرت زکریا علیه السلام گفته شد، از این جهت که پسری نداشت تا جانشین او گردد هر چند که خیلی سالخورده و مسن بود و عمر او بالغ به ۹۰ سال بود از خداوند خواست که به او پسری عطا فرماید. در نتیجه خداوند دعای او را قبول کرد و به او پسری عطا فرمود به نام یحیی. چنان …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت زکریا علیه السلام (۲)

خداوند تعالی فرمود: ﴿یَٰزَکَرِیَّآ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَٰمٍ ٱسۡمُهُۥ یَحۡیَىٰ لَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ مِن قَبۡلُ سَمِیّٗا٧﴾ [مریم: ۷] «ای زکریا ما ترا به پسری مژده می‌دهیم که نام او یحیی است و پیش از این کسی را همنام او نکرده‌ایم و شبیه او در صفات فضل و کمال و تقوی و صلاح نیافریده‌ایم». در ادامه خداوند می‌فرماید: حضرت زکریا علیه السلام گفت: …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت زکریا علیه السلام (۱)

حضرت زکریا علیه السلام از نوادگان حضرت سلیمان است. خداوند بزرگ او را برای تبلیغ و تشریح تورات و شریعت موسی علیه السلام به قوم بنی‌اسرائیل به عنوان پیامبر برگزید. شغل او نجاری بود. نام همسر او «إساع» که خواهر مادر حضرت مریم بود یعنی إساع خاله حضرت مریم علیها السلام بود. سن حضرت زکریا بالغ به نود سال بود که هنوز دارای …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت الیاس علیه السلام

خداوند در سوره «الصافات» می‌فرماید: ﴿وَإِنَّ إِلۡیَاسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٢٣﴾ [الصافات: ۱۲۳]. «همانا الیاس یکی از پیغمبران بود». حضرت الیاس علیه السلام از نوادگان حضرت هارون برادر حضرت ابراهیم است. خداوند بزرگ به او مقام پیغمبری داد و به او فرمان داد که به شهر «بعلبک» که مردن آن بتی را به نام «بعل» می‌پرستیدند، برود و مردم آنجا را برای دست …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت سلیمان علیه السلام (۳)

کسی که علم و دانش از کتاب داشت گفت: تخت بلقیس را پیش از آنکه چشم برهم‌زنی نزد تو خواهم آورد. هنگامی که سلیمان تخت بلقیس را پیش خود آماده دید گفت: این از لطف و فضل پروردگار من است این همه قدرت و نعمت به من عطا فرموده است تا مرا بیازماید که آیا شکر نعمت او را به …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت سلیمان علیه السلام (۲)

چندان طول نکشید که هدهد برگشت و گفت: من بر چیزی آگاهی یافته‌ام که تو از آن آگاه نیستی. من برای تو از سرزمین سبا یک خبر قطعی و مورد اعتماد آورده‌ام. من دیدم که زنی بر آنان حکومت می‌کند و همه چیز لازم برای زندگی بدو داده شده است و تخت بزرگی دارد و دربار بسیار مجللی. من او …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت سلیمان علیه السلام (۱)

حضرت سلیمان علیه السلام پسر حضرت داود علیه السلام است و همچنان که خداوند در سوره «ص» می‌فرماید: ﴿وَوَهَبۡنَا لِدَاوُۥدَ سُلَیۡمَٰنَۚ نِعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ٣٠﴾ [ص: ۳۰]. «ما سلیمان را به داود عطا کردیم او بنده بسیار خوبی بود چرا که او توبه‌کار بود». هنگامی که حضرت داود وفات فرمود حضرت سلیمان جانشین او گردید. همچنان که قرآن می‌فرماید: ﴿وَوَرِثَ سُلَیۡمَٰنُ دَاوُۥدَۖ …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت داود علیه السلام (۳)

همچنان که حضرت داود علیه السلام عالم و آگاه به قوانین صدور حکم و دادگری بوده است، حضرت سلیمان پسرش نیز این چنین بوده است و بلکه چنان که آیه قرآن نشان می‌دهد داناتر و آگاه‌تر از پدرش بوده است. برای مثال قرآن می‌فرماید و برای حضرت محمد صلی الله علیه وسلم بازگو می‌کند که یاد کن داود و سلیمان را …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت داود علیه السلام (۲)

پیغمبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را برای زمامداری شما روانه کرده است. بزرگان قوم گفتند: چگونه او بر ما حکومت داشته باشد با این که از او برای زمامداری سزاوارتریم و او که مال و دارایی زیادی ندارد. پیغمبرشان گفت: خدا او را بر شما برگزیده است و به او دانش و قدرت زیادی داده است و خداوند ملک …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت داود علیه السلام (۱)

بعد از وفات حضرت موسی علیه السلام «یوشع» پسر «نون» جانشین او گردید. «یوشع» بنی‌اسرائیلی‌ها را روانه خاک فلسطین کرد. اولین شهری را که تصرف کردند «اریحا» یا اورشلیم بود. چنان که قرآن در سوره بقره می‌فرماید: ﴿وَإِذۡ قُلۡنَا ٱدۡخُلُواْ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَهَ فَکُلُواْ مِنۡهَا حَیۡثُ شِئۡتُمۡ رَغَدٗا وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا وَقُولُواْ حِطَّهٞ نَّغۡفِرۡ لَکُمۡ خَطَٰیَٰکُمۡۚ وَسَنَزِیدُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ۵٨﴾ [البقره: ۵۸]. «به یاد …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت یونس علیه السلام

حضرت یونس علیه السلام پسر متا در شهر موصل و در دوران حکومت آشوری‌ها که بیشتر مناطق قاره آسیا را در اختیار داشتند به پیامبری از طرف خداوند برگزیده شد. مردم موصل در آن زمان بسیار ثروتمند بودند و در عین حال بسیار ستمکار، مردم آزار و بت‌پرست بودند. به همین سبب خداوند به حضرت یونس علیه السلام وحی فرمود که ای …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت موسی علیه السلام (۱۱)

پس موسی و خضر با یکدیگر به راه افتادند و در ساحل دریا به سفر پرداختند تا اینکه سوار کشتی شدند خضر در اثنای سفر آن را سوراخ کرد، موسی گفت: آیا کشتی را سوراخ کردی تا سرنشینان آن را غرق کنی؟ واقعاً کار بسیار بدی کردی. حضرت حضر گفت: مگر نگفتم که تو هرگز نمی‌توانی همراه من شکیبایی کنی؟. …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت موسی علیه السلام (۱۰)

حضرت موسی علیه السلام فرمود: خداوندا برای این که درست آنجایی که آن شخص در آنجا است بیابم علامتی را برای من قرار بده خداوند فرمود: ای موسی یک ماهی سرخ کرده را با خودت ببر، در هر جائی که ماهی را گم کردی و از یادت رفت که آن را برداری، آن شخص در آنجا است. حضرت موسی «یوشع» پسر …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت موسی علیه السلام (۹)

خداوند گفت: ای موسی من ترا با رسالت‌های خویش و با سخن گفتنم با تو از فراسوی حجاب و بدون واسطه بر مردمان هم عصری که مأموریت تبلیغ احکام آسمانی به آنان داری برگزیدم، پس آنچه به تو داده‌ام یعنی تورانی را که به دست تو سپرده‌ام محکم برگیر و از زمره شکرگزاران نعمت باش. هنگام بازگشت موسی علیه السلام از …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت موسی علیه السلام (۸)

با وجود نزول این همه آیات و مصیبت‌های پنجگانه باز گروه فرعونیان «قبطی‌ها» از بت‌پرستی و آزار و اذیت قوم بنی‌اسرائیل که تبعه و پیرو موسی بودند دست نکشیدند و مدت‌ها به این منوال گذشت و حوادث تلخ و شیرین میان موسی و فرعون روی داد. سرانجام ما به موسی پیام دادیم که شبانه بندگانم را از مصر به سوی …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت موسی علیه السلام (۷)

روایت شده است که آسیه دختر مزاحم همسر فرعون پنهانی ایمان آورد و از بت‌پرستی دست کشید. روزی آسیه در برابر آینه ایستاد تا موی سر خود را شانه زند، شانه از دستش افتاد و شکست و گفت: خدایا سلطنت فرعون را مانند این شانه از بین ببر. فرعون این سخن را شنید و در حالت خشم و غضب گفت: …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت موسی علیه السلام (۶)

حضرت موسی باز هم به نشانه‌های خداشناسی گسترده در پهنه آفرینش اشاره کرد و گفت: آن خدائی که من شما را به پرستش او دعوت می‌کنم پروردگار طلوع و غروب کواکب و سیارات جهان و همه چیزهایی است که در میان آن دو قرار دارد اگر شما عاقل می‌بودید چنین چیزی را در پرتو خرد، از روی نظام طلوع و …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت موسی علیه السلام (۵)

﴿قَالَ قَدۡ أُوتِیتَ سُؤۡلَکَ یَٰمُوسَىٰ٣۶﴾ [طه: ۳۶]. خداوند موسی را ندا داد و فرمود: «ای موسی خواسته تو به تو داده می‌شود». ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلۡتُ مِنۡهُمۡ نَفۡسٗا فَأَخَافُ أَن یَقۡتُلُونِ٣٣﴾ [القصص: ۳۳]. «گفت: پروردگارا! من یک نفر از آنان را کشته ام، می‌ترسم مرا بکشند». خداوند فرمود: ای موسی مترس چند بار شما را از ترس و ناراحتی نجات …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت موسی علیه السلام (۴)

هنگامی که موسی مدت را به پایان رسانید و همراه خانواده‌اش از مدین به سوی مصر حرکت کرد در جانب کوه «طور» آتشی را دید. به خانواده‌اش گفت: بایستید من آتشی می‌بینم. شاید از آنجا خبری از راه یا شعله‌ای از آتش برای شما بیاورم تا خویشتن را بدان گرم کنید. هنگامی که موسی به کنار آتش آمد، از ناحیه …

بیشتر بخوانید »

زندگی حضرت موسی علیه السلام (۳)

حضرت موسی علیه السلام در شهر پریشان و نگران، شب را به روز آورد و ناگهان کسی که دیروز از موسی یاری و مدد خواسته بود او را به فریاد خواند چرا که با قبطی دیگری گلاویز شده بود و از عهده‌اش بر نمی‌آمد. موسی ÷ بدو گفت: حقا تو گمراه آشکاری و همین که موسی خواست به سوی کسی که …

بیشتر بخوانید »