اقوال سلف صالح

جواز خروج از مذهب

تعداد زیادی از فقها خروج از مذهب را جایز می­دانند. این دسته جدای از اینکه فقهایی را شامل می­شود که قائل به التزام به مذهب معیّن نیستند و به دلایل ذکر شده استناد می­کنند([۱]) بلکه فقهایی را نیز شامل می­شود که التزام را جایز و حتی واجب می­دانند ولی خروج از مذهب را با دلیل و با منطق شرعی جایز …

بیشتر بخوانید »

جواز خروج از مذهب با احراز شرایطی

برخی از فقها قائل به تفصیل هستند و آن اینکه اساساً التزام به مذهب معین واجب است و در صورت التزام عامی به مذهب معین، شخص بدون دلیل، نباید از مذهب خروج نماید و یا با احراز شرایطی که این شرایط هم در منظر این دسته از فقها تا حدی اختلافیست، نمی­تواند تغییر مذهب نماید. ابن‌تیمیه می‌گوید: «اگر کسی به …

بیشتر بخوانید »

خروج مقلِّد از مذهبش

برای کسانی که التزام به مذهب معین را جایز می­دانند؛ این مسئله مطرح می‌شود که آیا برای شخص ملتزم به یک مذهب معین جایز است در بعضی از مسائل برخلاف مذهب امام خویش عمل کند؟ با توجه به دیدگاه جمهور مشخص شد که در اساس، التزام به یک مذهب معین جایز نیست پس این مسئله برای آن‌ها مطرح نیست ولی …

بیشتر بخوانید »

نتیجۀ دیدگاه‌ها در مورد تقلید(۲)

البته ناگفته نماند که عدم وجوب التزام اشخاص عوام به مذهب معین نباید منجر به این شود که آراء و اقوال این مذاهب فراموش شوند؛ چرا که مذاهب، مدرسه‌های فقهی‌ای هستند که به منظور تفسیر نصوص شریعت و استنباط احکام از آن‌ها تأسیس شده‌اند بنابراین، مذاهب در واقع مناهج و شیوه‌های استنباط فقهی و چگونگی آشنایی با احکام را به …

بیشتر بخوانید »

نتیجۀ دیدگاه‌ها در مورد تقلید(۱)

قول جمهور علما بنابر قوت دلیلشان قول راجحی است و بر اساس دیدگاه جمهور و استدلالات بیان شده محرز است که التزام به مذهب معینی واجب نیست و اساس وجوب پیروی از شریعت اسلام می­باشد که شخص در وهله اول در صورت امکان باید بر مبنای اجتهاد خود عمل نماید و در غیر اینصورت با قول امام و یا مذهب …

بیشتر بخوانید »

دیدگاه تفصیل در مورد تقلید

آمدی، کمال بن همام و ابن سبکی قائل به تفصیل‌اند و می‌گویند: اگر شخصی در بعضی از مسائل، خود را ملزم به پیروی از یک مذهب معین نمود، پس جایز نیست که در این مسائل به تقلید مذهب دیگری بپردازد و ملزم به عمل به این مذهب در این مسائل می‌شود. اما مسائلی که در آن‌ها خود را پایبند مذهبی …

بیشتر بخوانید »

ادله تقلید از مذهب بدون انتقال به غیر آن

از آن مذهب مشخص پیروی نکرده­اند جز زمانی که به درستی آن اعتقاد پیدا کرده­اند پس باید به اقتضای عقیدۀ خود عمل کنند.([۱]) در جواب گفته می­شود: اولاً: شخص مقلد، از آن­جا که اهل استدلال و دلیل نیست مقلِّد شده است. پس چگونه درستی فلان مذهب را تشخیص داده است. ثانیاً: اگر بپذیریم که مقلِّد در یک یا چند مسئله، …

بیشتر بخوانید »

وجوب تقلید از مذهب بدون انتقال به غیر آن

عده‌ای قائل به وجوب تقلید در مذهب معین هستند به این اعتبار اینکه در وهلۀ اول این التزام ثابت نیست جز بعد از اینکه اعتقاد بر حقانیتش ثابت شد. پس در این حالت، عمل به مقتضایش واجب است و انتقال غیر جایز. پس بر عامی واجب است که از مجتهدی تقلید کند و در این صورت عامی، مقلّد همان مذهب …

بیشتر بخوانید »

ادله عدم جواز تقلید به مذهب معیّن(۲)

تمذهب، در اکثر اوقات، منجر به تعصب وترک ادلۀ شرعی می­شود. گفته­اند: آنچه ممنوع و مذموم است، تعصب و ترک دلیل شرعی است، نه نفس تمذهب. در حالی که تمذهب الزاماً باعث تعصب و ترک دلیل شرعی نمی­شود. جواب: اگرچه این سخن صحیح است اما تجربه نشان داده ­است که همواره، تمذهب، تعصب و ترک دلیل شرعی را همراه خود …

بیشتر بخوانید »

عدم جواز تقلید به مذهب معیّن

جمهور فقها و أصولیون، از جمله جمهور اصحاب احمد و شافعی و نیز ابوعمر بر این باورند که تقلید از یک امام معین در همۀ حوادث که برای مقلد پیش می‌آید، واجب نیست؛ بلکه برای او جایز است که از هر مجتهدی که می‌پسندد، طلب فتوا نماید و تقلید کند.([۱]) و بعضی دیگر نیز همچون ابن‌برهان و نووی آن را …

بیشتر بخوانید »

التزام مقلِّد به مذهب معین و مدوّن

همان‌گونه که در بخش تاریخچۀ تقلید بیان شد، بعد از پایان دوران شکوفایی و پیدایش مسائل جدید و اقوال و دیدگاه‌های مختلف و نیز پیدایش مذاهب مدوّن؛ یعنی از اواسط قرن چهارم هجری مردم عوام و علمایی که اهلیت اجتهاد را نداشتند، به تقلید پرداختند. البته همان عواملی که در پیدایش و گسترش تقلید بیان شده در پیدایش و گسترش …

بیشتر بخوانید »

نتایج حاصل از دیدگاه‌های تقلید(۴)

باید هر مسلمانی تا آنجا که می‌تواند، به دنبال علم و آگاهی پیدا کردن از چیزی باشد که نمی‌داند؛ زیرا حکمت و دانش، گمشدۀ مؤمن است و هر کجا آن را بیابد، آن را می‌گیرد؛ ‌در نتیجه از دام تقلید نجات پیدا می‌کند و فقط از دلیل، تبعیت و پیروی می‌کند؛ چون هر کسی خطا می‌کند و به حق هم …

بیشتر بخوانید »

نتایج حاصل از دیدگاه‌های تقلید(۲)

با بیان دلایل دیدگاه‌های مختلف دربارۀ حکم تقلید، دیدگاه کسانی که قائل به اتّباع عامی در وهلۀ اول و در غیر این حالت جواز تقلید وی در مسائل ظنی، به دلیل قوت دلایل آنان و ضعف دلایل دیدگاه‌های دیگر، راجح به نظر می‌رسد.  دیدگاه کسانی که قائل به وجوب تقلید عامی هستند به این اعتبار که اهلیت و صلاحیت اجتهاد …

بیشتر بخوانید »

نتایج حاصل از دیدگاه‌های تقلید(۱)

با بیان دلایل دیدگاه‌های مختلف دربارۀ حکم تقلید، دیدگاه کسانی که قائل به اتّباع عامی در وهلۀ اول و در غیر این حالت جواز تقلید وی در مسائل ظنی، به دلیل قوت دلایل آنان و ضعف دلایل دیدگاه‌های دیگر، راجح به نظر می‌رسد.  دیدگاه کسانی که قائل به وجوب تقلید عامی هستند به این اعتبار که اهلیت و صلاحیت اجتهاد …

بیشتر بخوانید »

شروط تقلید(۵)

در نتیجه کسی که توانایی اجتهاد دارد تقلید بر وی حرام است و کسی که توانایی اجتهاد ندارد یعنی شخص عامی باید در وهلۀ اوّل اتّباع نماید؛ یعنی قبول قول دیگران با دلیل و استدلال مربوطه و در صورتی که از فهم دلیل ناتوان بود می­تواند بنابر ضرورت شرعی تقلید کند؛ چون راهی غیر از تقلید برای درک و عمل …

بیشتر بخوانید »

شروط تقلید(۴)

بعضی از علما، زمانی تقلید را برای عامی جایز دانسته­اند که اجتهاد کند تا داناترین و مطمئن‌ترین مجتهد را بیابد و آنگاه از او تقلید کند. ابن سریج و قفال چنین نظری دارند.([۱]) بعضی دیگر از علما این را شرط نکرده‌اند و گفته­اند که عامی می‌تواند از هرکدام از علما که در حضور مجتهدان دیگر اجتهاد می‌کند‌، تقلید نماید؛ به …

بیشتر بخوانید »

شروط تقلید(۳)

امام غزالی این قول را باطل می‌داند.([۱]) آمدی هم این قول را باطل دانسته و می‌گوید: قول حق، مذهب جمهور علماست که می‌گویند: تقلید از او – شخص مجهول الحال- جایز نیست؛ زیرا هیچ امنیتی بر این وجود ندارد که حال مسئول- کسی که از وی سؤال می­شود- مانند حال سائل – کسی که می­پرسد- در بی‌سوادی و عامی بودن …

بیشتر بخوانید »

شروط تقلید(۲)

اما کسی که معروف به جهل است، تمام علما بر این امر اتفاق نظر دارند که تقلید از وی جایز نیست؛ زیرا چنین چیزی ضایع کردن احکام شرعی است و چنین کسی همانند عالمی است که بدون دلیل فتوا دهد.([۱]) اما علما در مورد فردی که مجهول الحال باشد به اینکه آیا مجتهد است یا نه و اینکه آیا تقلید …

بیشتر بخوانید »

شروط تقلید(۱)

کسانی که موافق تقلید عامی هستند، برای تقلید شرایطی ذکر کرده‌اند که باید مراعات شود؛ یعنی مقلّد زمانی می‌تواند از کسی تقلید کند که آن شرایط را رعایت کند، این شرایط عبارتند از: دیدگاه جمهور آن است که فقط عامی می‌تواند تقلید کند، عامی کسی است که دلایل احکام شرعی را نمی‌داند، ‌پس برایش جایز است که از عالمی تقلید …

بیشتر بخوانید »

تقلید صحابه رضی الله عنهم از یکدیگر(۴)

ابن عمر زمانی که سنت برایش آشکار می‌گردد، قول عمر را رها می‌کند. ابن عباس نهی کرده از هر کسی که هرگاه در مسئله‌ای سنت پیامبر  صلی الله علیه و سلم به او می‌رسید، می‌گفت: ابوبکر و عمر این را گفته است و می‌گفت: احتمال دارد از آسمان سنگ بر شما ببارد. من می‌گویم: ‌پیامبر  صلی الله علیه و سلم …

بیشتر بخوانید »

تقلید صحابه رضی الله عنهم از یکدیگر(۳)

جماعتی از بزرگان صحابه رضی الله عنهم، از رأی و نظر و صاحبان رأی و نظر مذمت کرده­اند و دیگران را به سنت و روش پیامبر  صلی الله علیه و سلم ارشاد و هدایت کرده‌اند نه به آراء و نظرات خودشان و اجتهاداتی که به آنان نسبت داده شده و علما آن را رأی به حساب آورده‌اند، ‌خارج از محدوده‌ی …

بیشتر بخوانید »

تقلید صحابه رضی الله عنهم از یکدیگر(۲)

صحابه رضی الله عنهم زمانی که در حکم مسئله‌ای به یکدیگر رجوع می‌کردند و از حکم آن از یکدیگر سئوال می‌کردند، به خاطر این بوده که آن صحابی، معرفت و فهم بیشتری نسبت به روایات اسناد و راویان احادیث داشته است و هیچ‌گاه چنین رجوعی به خاطر تقلید از رأی و نظر آن صحابی نبوده است؛ بلکه زمانی که دلیل …

بیشتر بخوانید »

تقلید صحابه رضی الله عنهم از یکدیگر(۱)

با مطالعۀ سیرت صحابه رضی الله عنهم این امر استنباط می‌شود که آنان هیچگاه از یکدیگر تقلید نکرده‌اند. زمانی که صحابه رضی الله عنهم در مسئله‌ای، می‌توانستند به سنت پیامبر  صلی الله علیه و سلم دست یابند، آن را به خاطر رأی و گفتۀ هیچ کسی ترک نمی‌کردند؛ بلکه با تمام نیرو از سنت تبعیت می‌کردند و آراء و نظرات …

بیشتر بخوانید »

قول راجح در مورد تقلید علما

در بررسی دیدگاه‌ها به نظر می­رسد که قول اول که دیدگاه اکثر اندیشمندان اسلامی نیز می­باشد با بیان دلایل ذکر شده راحج به نظر می­رسد، به نا بر گفتۀ امام ابن‌تیمیه که می‌گوید: اکثر علمای اهل سنت براین باورند که تقلید دراحکام شرعی حرام است، مگر برای کسی که از استدلال عاجز و ناتوان باشد، این قول، نص امام شافعی …

بیشتر بخوانید »

برخی از اقوال در مورد تقلید علما(۹)

قول دوازدهم: بعضی از علما بر این باورند که هر گاه جواب حادثه‌ای برای یک عالم دشوار شود، می‌تواند از عالمی دیگر تقلید کند، اگر چه توانایی این را داشته باشد که با تحمل تلاش و خستگی زیاد، حکم آن را پیدا کند.([۱])   امام ابن تیمیه رحمه الله می‌گوید: محل اختلاف و نزاع در تمامی این اقوال زمانی است …

بیشتر بخوانید »

برخی از اقوال در مورد تقلید(۸)

قول یازدهم: بعضی از علما چنان‌چه اجتهاد مجتهد موجب فوت وقت گردد، تقلید دیگران از او را جایز نمی‌دانند.([۱]) بعضی دیگر از جمله ابن الحکم آن را واجب دانسته‌اند.([۲]) سبکی می‌گوید: ابن سریج این نظر را دارد.([۳]) ابوالخطاب این قول را اختیار کرده که در عباداتی مانند نماز، که تأخیر آن جایز نیست، مجتهد می‌تواند از دیگری تقلید کند.([۴]) قاضی …

بیشتر بخوانید »

دروس منهجی

إمَامُ ابنُ القَیّم رَحِمَهُ الله: وقد ذَکَرَ ابنُ القیِّم رحمه الله فی معرِض قوله تعالى: ﴿وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ﴾ [البقره: ١٣٠] و چه کسی از آیین ابراهیم روی گردان خواهد شد؟! جز کسی که خود رابه نادانی و سبکسری افکند أنّ الله تعالى قسم الخلائق قسمین: سفیهًا لا أَسْفَهَ منه، ورشیدًا فالسفیهُ من رَغِبَ عن …

بیشتر بخوانید »

برخی از اقوال در مورد تقلید علما(۵)

قول هشتم: بعضی دیگر از علما با استناد به حدیث:« اقتدوا باللذین من بعدی ابی بکرو عمر».([۱])و ([۲]) فقط تقلید از ابوبکر و عمر  رضی الله عنهما را جایز دانسته‌اند و تقلید از غیر آن را جایز نمی‌دانند.([۳])     ([۱])(صحیح): ابوداود (ش۴۶۰۹) / ترمذی (ش۲۶۷۶) / ابن ماجه (ش۴۲۰) / بیهقی، السنن الکبری (ش۲۰۸۳۵) / طبرانی، المعجم الکبیر (ج۱۸ص۲۴۵و۲۴۶) …

بیشتر بخوانید »

برخی از اقوال در مورد تقلید علما(۴)

قول هفتم: بعضی دیگر از علما با استناد به حدیث: «فعلیکم بسنتی و سنه الخلفاء الراشدین المهدیین»([۱]) ([۲]). فقط تقلید مجتهد از خلفای راشدین را جایز دانسته و تقلید از غیر آنان را جایز نمی‌دانند.([۳]) همچنین می‌گویند: قول خلفای راشدین رضی الله عنهم حکم است و حکمشان واجب نیست که نقض شود.     ([۱]) المستدرک علی الصحیحین، شماره: ۳۳۲، …

بیشتر بخوانید »

برخی از اقوال در مورد تقلید علما(۳)

قول ششم: بعضی دیگر از علما تقلید مجتهد از داناتر از وی را جایز می‌دانند، ولی به مثل خود و پایین‌تر از خود را جایز نمی‌دانند. این مذهب محمّد بن حسن است.([۱]) ابوالحسین بصری می‌گوید: از امام ابوحنیفه دو قول روایت شده که یکی از آن‌ها، تقلید مجتهد از داناتر از وی را جایز می‌داند.([۲]) ابن عبدالسلام می‌گوید: تقلید شخص …

بیشتر بخوانید »

عـلــــــــم و ثمــــــــره آن

یکی از اسباب هدایت، علم است . بنابراین هرآنکس علم بیشتری نسبت بـه دیـنش داشـته باشد به هدایت نیز نزدیکتر اسـت و احتمـال اغـوای او توسـط شـیاطین جـن و انـس کـاهش مییابد، از اینرو کسب علوم شرعی راه خوبی برای حفظ ایمان است امام ابن قیم رحمه الله فرمودند: «هر جا در قرآن از عبدی مدح و تمجید شده است …

بیشتر بخوانید »

شـــروط پذیرش اعمــــال نزد خداونـد

ابوعبدالله نباجی رحمه الله میفرماید: «پنج خصلت هستند که عمل توسـط آنهـا کامـل (ومقبول) میشود: ایمان به شناخت خداوند عزوجل، شناخت حق، اخـلاص عمـل بـرای خـدا، انجام دادن عمل بر طبق سنت نبوی، خوردن مـال حـلال، هرگـاه یکـی از اینهـا نباشـد عمـل پذیرفته نمیشود ». پس بر طبق این فرمایش امامِ زاهد (که بر گرفته از روح شریعت است): هـرکس …

بیشتر بخوانید »

برخی از اقوال در مورد تقلید علما(۱)

قول چهارم: در مورد تقلید مجتهد از صحابی، نظری دیگر هم وجود دارد و آن اینکه اگر رأی صحابه رضی الله عنهم بر خلاف قیاس باشد، باید از آن تبعیت شود؛ زیرا معلوم می‌شود که آنان به نصی استناد کرده‌اند و اگر موافق قیاس باشد، در این صورت تقلید از آنان واجب نیست. غزالی قائل به این رأی است.([۱])   …

بیشتر بخوانید »

دلایل قائلان تقلید مجتهد از صحابه رضی الله عنهم(۷)

عقل: آنان چنین استدلال می‌کنند که صحابه رضی الله عنهم شاهد وحی بودند، پس آنان به آنچه که شاهد آن بوده‌اند، داناترند.‌‌‌‌([۱]) عمل صحابه رضی الله عنهم: آنان همچنین به عمل صحابه رضی الله عنهم استدلال می‌کنند و می‌گویند که صحابه رضی الله عنهم هرگاه از یکدیگر دربارۀ دلیل حکم واقعه‌ای سئوال می‌کردند، به قول یکدیگر رجوع می‌کردند.([۲]) در مقابل …

بیشتر بخوانید »

دلایل قائلان تقلید مجتهد از صحابه رضی الله عنهم(۶)

همچنین حدیث «اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم» و «اقتدوا باللذین من بعدی ابی بکر و عمر» تنها شامل صورت‌های اقتدا نمی‌شود؛ بلکه احتمال دارد که مراد از آن، اقتدای به آنان در روایتشان باشد؛ زیرا به کسی که از روایت دیگری تبعیت کند، گفته ‌می‌شود که به وی اقتدا کرده است؛ یعنی به روایتش اقتدا نموده است.([۱]) و نیز حدیث …

بیشتر بخوانید »

دلایل قائلان تقلید مجتهد از صحابه رضی الله عنهم(۵)

همچنین حدیث «اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم» و «اقتدوا باللذین من بعدی ابی بکر و عمر» تنها شامل صورت‌های اقتدا نمی‌شود؛ بلکه احتمال دارد که مراد از آن، اقتدای به آنان در روایتشان باشد؛ زیرا به کسی که از روایت دیگری تبعیت کند، گفته ‌می‌شود که به وی اقتدا کرده است؛ یعنی به روایتش اقتدا نموده است.([۱]) و نیز حدیث …

بیشتر بخوانید »

سخنان ماندگار

امام احمد ابن حنبل می فرماید: «از من تقلید مکن، همچنین از مالک، شافعی، اوزاعی و ثوری نیز تقلید مکن؛ آنچه را از (پیامبر و یارانش رسیده ) بگیر». «تبعیت آن است که شخص آنچه را که از پیامبر و اصحابش آمده بگیرد؛ آن گاه وی پس از تابعین صاحب اختیار است». «رأی اوزاعی، رأی و نظر مالک و ابوحنیفه …

بیشتر بخوانید »

حدیث «الحق بعدی مع عمر»([۹]) ([۱۰]). «حق بعد از من با عمر است.» حدیث «اللهم ادر الحق مع علی حیث ما دار.»([۱۱]) ([۱۲]) «بارالها حق را با علی دریاب و هر سو که می­رود با وی باش.»       ([۹]) (منکر): دو طریق دارد؛ طریق اول: بخاری، التاریخ الکبیر (ج۷ص۱۱۴) / المعجم الاوسط (ج۳ص۱۰۴) / المعجم الکبیر (ج۱۸ص۲۸۰) / …

بیشتر بخوانید »

دلایل قائلان تقلید مجتهد از صحابه رضی الله عنهم(۴)

حدیث «ان الله جعل الحق علی لسان عمر و قلبه»([۷])([۸]). «خداوند حق را بر زبان و قلب عمر قرار داده است.»     ([۷]) (صحیح): عبد بن حمید، المسند (ش۷۵۸) / طبقات الکبری (ج۲ص۳۳۵) / احمد (ش۵۱۴۵) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۸ص۱۱۰) / نحاس، الناسخ والمنسوخ (ص۴۹۲) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۴۴ص۱۰۲) / ابوالشیخ ابن حیان، طبقات المحدثین (ج۱ص۳۸۲) …

بیشتر بخوانید »

وضعیت کسانی که در قبرها قرار نگرفتند (۵)

حدیث «الحق بعدی مع عمر»([۹]) ([۱۰]). «حق بعد از من با عمر است.»     ([۹]) (منکر): دو طریق دارد؛ طریق اول: بخاری، التاریخ الکبیر (ج۷ص۱۱۴) / المعجم الاوسط (ج۳ص۱۰۴) / المعجم الکبیر (ج۱۸ص۲۸۰) / بزار (ش۲۱۵۴) / رویانی، المسند (ش۱۳۴۵) / المجالس العشره للحسن الخلال (ش۴۳) / ابن شاهین، الکتاب اللطیف (ش۸۲) / ابونعیم، الکتاب اللطیف (ش۱۱) / عقیلی، …

بیشتر بخوانید »

وضعیت کسانی که در قبرها قرار نگرفتند (۴)

حدیث «ان الله جعل الحق علی لسان عمر و قلبه»([۷])([۸]). «خداوند حق را بر زبان و قلب عمر قرار داده است.»     ([۷]) (صحیح): عبد بن حمید، المسند (ش۷۵۸) / طبقات الکبری (ج۲ص۳۳۵) / احمد (ش۵۱۴۵) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۸ص۱۱۰) / نحاس، الناسخ والمنسوخ (ص۴۹۲) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۴۴ص۱۰۲) / ابوالشیخ ابن حیان، طبقات المحدثین (ج۱ص۳۸۲) …

بیشتر بخوانید »